هفتبرکه – سمیه کشوری: نل هارپر لی (Nelle Harper Lee) رماننویس اهل ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۲۶ در آلاباما به دنیا آمد. پدرش وکیلی معروف بود و خودش هم تحصیلاتش را در رشتهی حقوق در دانشگاه آلاباما گذراند. در سال ۱۹۵۰ میلادی به نیویورک رفت و تا پیش از شروع کار نویسندگی در یک موسسهی هواپیمایی کار میکرد. هارپر لی زنی خجالتی بود و سالها به زندگی آرام و بسیار خصوصی خود ادامه داد و همواره تقاضاها برای مصاحبه را رد میکرد. او گاهی در آپارتمانش در نیویورک و سایر اوقات، همراه خواهر وکیلش به نام آلیس لی، در مونروویل آلاباما زندگی میکرد. هارپر لی پس از سکته و از دست دادن بخشی از شنوایی و بینایی خود، در سالهای پایانی عمرش در خانهی سالمندان زندگی میکرد. او در سال ۲۰۱۶ در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
کتاب «کشتن مرغ مقلد» (یا «کشتن مرغ مینا») اولین رمان این نویسنده در ۱۹۶۰ منتشر شد و در سال ۱۹۶۱ برندهی جایزهی پولیتزر شد. از زمان انتشار تاکنون، میلیونها نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از چهل زبان دیگر ترجمه شده است.
راوی در این رمان یک دختر ۹ساله، بازیگوش ولی باهوش به نام اسکات فینچ است. این دختر کوچکترین عضو خانوادهی آتیکوس فینچ است و هر چه را که میبیند و میشنود موبهمو برای ما تعریف میکند و با روایتی ساده و خطی ولی شیوا و تأثیرگذارش، مخاطب را شگفتزده میکند.
این رمان ارزشمند از دیدگاههای متفاوتی قابل بررسی و ارائه است ولی در اینجا از دو جهت بررسی میکنیم: یک) توزیع نابرابری در جایجای داستان؛ دو) لحن گرم و صمیمی ولی آمیخته با طنز خفته در سراسر داستان.
یک) توزیع نابرابری
داستان با یک نابرابری نمادین آغاز میشود. اسکات تصویری از بازوی چپ برادرش جیم که کمی کوتاهتر از بازوی راست اوست، ارائه میدهد و به توصیف شهری که در آن زندگی میکند، میپردازد. اسکات روایت را از سالهای دور و چگونگی مهاجرت جدش از انگلستان و از راه اقیانوس اطلس، و در انتها آبادی فینچ آغاز میکند. در آن زمان، مِتُدیستها در انگستان توسط برادران دینی معتدلترشان تعقیب و آزار میشدند، به همین خاطر سایمون فینچ که تحمل چنین شرایطی را نداشت، مهاجرت را انتخاب کرد.
رمان دارای دو بخش است. بخش اول داستان بازیگوشیهای جیم، اسکات و دیل، و بخش دوم که بیشتر در دادگاه میگذرد، محاکمهی تام رابینسون سیاهپوست است.
بخش اول روزمرگیهای یک شهر پر از رخوت و عاطل و باطل مانده است و گیرودار سه بچه برای اینکه چطور سرشان را گرم کنند. بعد از امتحان کردن انواع و اقسام بازیها و حوصلهسربر بودن هر کدام به فکر بازی دیگری می افتند. بیرون کشیدن شخصی به نام بو رَدلی از خانهی مرموز و تاریکش. خانهای سرِ پیچِ خیابان که همه از شبح هولناک آن صحبت میکنند. با ادامهی داستان متوجه میشویم حتی بو ردلی هم گرفتار یک نابرابری شده است. بو ردلی که میتوانست زندگی شادی داشته باشد و در آیندهاش بدرخشد، گرفتار تعصب پدرش شده و زندگیاش در تاریکی و انزوا در چهارچوب خانه میگذرد.
گویی نویسنده میخواهد بگوید این نابرابری در سطوح مختلف این جامعه وجود دارد ولی با محاکمهی تام رابینسونِ بیگناه به اوج خودش میرسد.
بخش دوم که شاید بتوان گفت در دستهی داستانهای دادگاهی یا حقوقی جای دارد، محاکمهی تام رابینسون است. بخشی از داستان که در دادگاه میگذرد و اسکات از بالا و کنار کشیش سیاهپوست طریقهی محاکمهی تام رابینسون سیاهپوست را میبیند، با جهانی که در آن زندگی میکند مواجهه میشود. در جایی که عمهی اسکات به پدرشان میگوید رفتنِ بچهها در محکمه کار درستی نیست. آتیکوس، پدر اسکات و جیم جواب میدهد: «این کشور وطنشونه؛ وطنی که ما براشون درست کردیم. باید یاد بگیرن چطور باهاش کنار بیان».
دو) لحن گرم و صمیمی، آمیخته با طنز
این رمان با وجود برخورد با مسائل جدی مانند تجاوز به عنف و نابرابری نژادی، برای گرما و طنز آن مشهور است. راوی یا همان اسکات فینچ با زبان یک دختربچهی بالغ با دیدی انتقادی همه چیز را با طنز از دیدگاه خودش بیان میکند. این نگاه در برخوردش با آشپزشان که خانمی سیاهپوست است و پدرش که همیشه طرف آشپز را میگیرد، تا توصیف و درگیریاش با نوهی عمهاش قابل تامل و خندهدار است. اسکات با همان زبان و لحن، پدرش آتیکوس فینچ را بهعنوان یک قهرمان اخلاقی و یک مدل از یکپارچگی برای وکلا نشان میدهد. کسی که ثابت میکند تام رابینسون بیگناه است اما عرف و جامعه دست برتر را گرفته است.
کتاب «کشتن مرغ مقلد» به عنوان یک رمان گوتیک جنوبی و رمان تربیتی شناخته شده است. گوتیک جنوبی یکی از زیرشاخههای ادبیات گوتیک است که ماجراهایش در جنوب آمریکا اتفاق میافتد. مضمونهای رایج در ادبیات گوتیک جنوبی شامل شخصیتهای مشکلزا یا نامتعارف، مکانهای رو به زوال یا متروکه، موقعیتهای گروتسک، و دیگر رخدادهای شوم مرتبط با فقر، ازخودبیگانگی، جرم، یا خشونت هستند. در رمان تربیتی، تمرکز داستان بر بلوغ و شکلگیری جهان عاطفی و ذهنی شخصیت اصلی داستان از دورهی نوجوانی تا بزرگسالی و در تقابل با ارزشها و هنجارهای جامعه است.
تم اولیهی «کشتن مرغ مقلد» شامل بیعدالتی نژادی و کشتار بیگناهی است. هارپر لی از مرغ مقلد بهعنوان نماد معصومیت استفاده کرده است. در جایی که عموی خانواده برای عید کریسمس به جیم تفنگی هدیه میدهد. آتیکوس به جیم میگوید: «اجازه داری تو حیاطپشتی، به قوطیهای خالی تیراندازی کنی؛ هر چند میدونم میری دنبال پرندهها. اشکالی نداره به گنجشکها تیراندازی کنی؛ ولی یادت باشه کشتنِ مرغِ مقلد گناه داره». در ادامه اسکات میگوید برای اولین بار بود آتیکوس از گناه حرف میزد. وقتی موضوع را با همسایهشان در میان میگذارد، همسایه در جوابش میگوید «پدرت حق داره؛ مرغِ مقلد واسه مردم آواز میخونه؛ نه محصولِ کسی رو میخوره، نه توی انبارِ ذرت لونه میسازه؛ آزارش به هیچکس نمیرسه. فقط از تهِ دل چهچه میزنه. معلومه کشتنش گناه داره». نویسنده به نوعی تام رابینسون را به مرغ مینا یا مقلد تشبیه کرده است.
«کشتن مرغ مقلد» از آن دسته رمانهاست که در بسیاری از کلاسهای ادبیات انگلیسی در سراسر جهان تدریس میشود. در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان فیلمی را با همین نام از روی رمان ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، از فیلم «کشتن مرغ مقلد» به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما نام برده شده است.
این کتاب با اسامی «کشتن مرغ مقلد» یا «کشتن مرغ مینا» توسط مترجمان زیادی ترجمه شده است. اگر وقت چندانی برای کتاب خواندن ندارید، کتاب صوتی میتواند بهترین گزینه باشد؛ وقتی آشپزی میکنید یا به کار دیگری مشغولید یا در حال رانندگی یا پیادهروی هستید، کتاب صوتی به کتابخوانی شما کمک میکند. کتاب صوتی این رمان در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا به اسم «کشتن مرغ مقلد» به صورت رایگان وجود دارد.