گریشنا: حسن زارعی بعد از چند هفته جدال با بیماری، ساعات اولیه بامداد امروز یکشنبه ۲۵ فروردین ۹۲ در بیمارستان نمازی فوت کرد.
بسیاری از گراشی‌ها، مخصوصا جوان‌ترها، او را با خنده‌ها و شوخی‌هایش در هنگام آرایشگری در کنار دو برادرش در آرایشگاه سالار می‌شناسند. هنوز علت دقیق بیماری و فوت او اعلام نشده است.
هم‌اکنون کاروان تشییع او از شیراز در راه گراش است. طبق اطلاعیه‌ای که منتشر شده است، مراسم تشییع او ساعت ۴ رسمی از جلوی اداره آموزش و پرورش گراش برگزار می‌شود. مراسم ختم آن مرحوم نیز در مسجد امام حسن عسکری (ع) برگزار خواهد شد.
حسن زارعی متولد ۱۳۵۸، فرزند محمدحسین و ساکن محله‌ی نو در خیابان شهید رجایی (تمیز) بود. از او دو فرزند پسر باقی مانده: اشکان کلاس اول دبستان است، و علی کمتر از دو سال دارد.
به گزارش خبرنگار گریشنا و به نقل از آشنایان و همسایگان مرحوم، او که برای تعطیلات نوروزی به مسافرت رفته بوده با شروع درد دندان به گراش برمی‌گردد، اما بیماری به یک طرف صورت‌اش سرایت می‌کند و تا سیزدهم فروردین در بیمارستان گراش بستری می‌شود. چند روز بعد به علت پیشرفت بیماری او را به بیمارستان نمازی شیراز منتقل می‌کنند.
حسن چند روز آخر به حالت کما می‌رود و سطح هوشیاری‌اش بسیار پایین می‌آید؛ تا اینکه امروز بامداد، مصادف با روز شهادت حضرت زهرا (س)، جان‌اش را تسلیم می‌کند.
خاموش شدن این شمع نورانی را خدمت خانواده محترم و آشنایان تسلیت عرض نموده و از خداوند یکتا رفیع ترین درجات آن بزرگوار دربهشت أعلا و مزید فضل ورحمت پروردگار بی همتا برایشان وطول عمر بازمانگان آن مرحوم همراه با سلامتی وحسن عاقبت برای شماخواهانم.
صبور باشید و دریادل مثل همیشه
خدا بیامرزدش.جوون خوشرفتار و مهربانی بود.
روحش شاد و یادش کرامی باد
دوست عزیز من آقای حسن زارعی جمع دوستداران و شیفتگان خود را تنها گذاشت…فقط میتونم براش اشک بریزم و هیچ کار دیگه ای از من بر نمیاد که واسه دوستم انجام بدم . واسه کسی که کمک دست و غمخوار همه بود….به اندازه چند سال دوری ، دلم براش تنگ شده.واسه بازماندگان آن مرحوم و دل داغدارشون از خداوند طلب آرامش و طاقت دارم هرررررر چنددددد بسیار کار سختیه….. حسن آقا دوست من ، یادت همیشه توی دلم زنده ست 🙁
خدا رحمتش کند خیلی دلم واسه خانوادش میسوزه خداصبربهشون بده تاحالا تو عمرم ندیدم کسی به خاطردندان درد زندگی گرانبهاشو از دست بده خیلییییییییییییی ناراحتم من اشکام یک ریز مییییاد خدا
واقعاً حتى باورش هم سخته که حسن در بین ما نباشه
هیچ دوستى به جز خنده و مهربانى چیزى از او نمیدید
این مصیبت دردناک را به خانواده محترم و تمام عزیزانش تسلیت میگم و براى ایشان ارزوى صبر میکنم از ایزد منان
قصه مرگ تورا ناگه شنیدن زود بود
درعزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
در دیار جاودان منزل گزیدن زود بود