بستن

کمد ۲۰: سینما درد است و درمان نیز هم

هفت‌برکه مسعود غفوری: سینما، مثل همه‌ی هنرهای دیگر، عاشقِ تصویر کردنِ خودش است. همانطور که خودنگاره‌های نقاشان جزو معروف‌ترین نقاشی‌ها هستند و داستان‌ها در مورد نوشته شدن داستان‌ها پرخواننده‌ترین کتاب‌ها (از «تریسترام شَندی» لارنس استرن گرفته تا «بوف کور» صادق هدایت)؛ فیلم‌هایی که در مورد سینما ساخته شده‌اند هم از درخشان‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما هستند. کسانی که یک بار «سینما پارادیزو» از جوزپه تورناتوره را دیده باشند، حتما چند بار دیگر هم آن را دیده‌اند و بارها در موردش صحبت کرده‌اند. آنها که می‌خواهند در کلاس بالاتری صحبت کنند، حتما «هشت‌ و نیم» فدریکو فلینی را جزو پنج یا ده فیلم اولشان قرار می‌دهند. «خانواده‌ی فِیبِلمَن» هم در همین دسته قرار می‌گیرد، اما خب، در رده‌ای پایین‌تر! می‌شود اینطوری گفت که فیلم «خانواده فیبلمن» تقریبا همه‌ی خصوصیات «سینما پارادیزو» را دارد، اما رقیق‌تر.

و خیلی عجیب نیست که این خودارجاعیِ سینمایی، در بیشتر مواقع، نوعی خودنگاریِ کارگردان یا نویسنده هم باشد. نویسندگان و کارگردان‌های بزرگ (و گاهی هم نه خیلی بزرگ) دوست دارند داستان عاشق شدنشان به سینما را بگویند، و ما هم دوست داریم این داستان‌ها را بشنویم. استیون اسپیلبرگ در میان نسلی از تاثیرگذارترین کارگردان‌های هالیوود از جمله جورج لوکاس، مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا قرار می‌گیرد و به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌ها را در ژانرهای مختلف هم ساخته است، از جمله «ئی‌تی» (در ژانر علمی-تخیلی) «فهرست شیندلر» (در ژانر درام تاریخی و زیرژانرِ هولوکاست)، «نجات سرباز رایان» (در ژانر ضد جنگ)، و «ایندیانا جونز» (در ژانر اکشن و ماجرایی). این است که وقتی می‌گوید بیایید، می‌خواهم داستان عاشق شدنم به سینما را برایتان بگویم، من با کمال میل می‌پذیریم، چون می‌دانم ناامید نمی‌شوم.

«خانواده فیبلمن» داستان خانواده‌ای است با یک پدر تکنیسین و دانشمند کامپیوتر و یک مادر هنرمند و موسیقی‌دان و چهار فرزند بزرگ و کوچک. فرزند اول، سَم، از وقتی که به دیدن یک فیلم سینمایی در سالن سینما می‌رود، تبدیل به یک عشق سینما و شخصیت اصلی داستان می‌شود و شروع به فیلم ساختن می‌کند و ما دنیا و خانواده‌اش را از چشم او (در واقع از لنز دوربین او) می‌بینیم. اما آرام‌آرام ما هم مثل او متوجه می‌شویم که اگر کسی می‌خواهد هنرمند بماند، باید تصمیم‌های سختی بگیرد. کلمه‌ی «فیبلمن» هم در چنین پس‌زمینه‌ای معنادار می‌شود: این کلمه را می‌توان به صورت تحت‌اللفظی به «مرد داستانگو» ترجمه کرد.

«خانواده‌ی فیبلمن» در ستایش سینماست و در توصیف بی‌رحمیِ هنر. اسپیلبرگ مانند بسیاری از کارگردانان بزرگ، در این فیلم هیچ عجله‌ای برای تعریف کردن داستانش ندارد. انتظار او این است که دو ساعت و نیم (فقط؟) وقت بگذاریم و این حس‌های متضاد را آرام‌آرام تجربه کنیم. او بلد است که با صحنه‌های اکشن و پشت سر هم، تپش قلب تماشاگر را بالا ببرد، همانطور که در «ایندیانا جونز» و «کوسه‌ها» و «ژوراسیک پارک» این کار را کرده بود. اما در چند فیلم اخیرش، از جمله «پُست»، «لینکلن» و همین «خانواده فیبلمن» بی‌خیال روند تند داستان می‌شود و بیشتر روی عمق دادن به شخصیت‌ها و درونمایه‌ی روایت تمرکز می‌کند.

یکی از مهم‌ترین خصوصیات فیلم‌های اسپیلبرگ، ترکیب تکنیک سینمایی و روایت حسی و تاثیرگذار است. او از افراد پیش‌رو در صنعت سینماست و کارنامه‌ی بلندبالایی در خلق تکنیک‌ها و ابزار تولید سینمایی دارد، اما بر خلاف کسانی مثل جورج لوکاس و جورج کامرون، فیلم‌هایش متکی به جلوه‌های تکنیکی نیست. اسپیلبرگ استاد روایت کردن و حسی کردن روایت‌هاست. در «خانواده فیبلمن» هم این نکته روشن است: شخصیت نوجوان داستان همیشه چشمش دنبال دوربین‌ها و دستگاه‌های جدید است، در عین حالی که از نگاه کردن به آدم‌ها و دنبال کردن داستان آنها دست نمی‌کشد. عشق پیچیده‌ای که او از خلال فیلم ساختنش در میان افراد خانواده‌اش کشف می‌کند، تصویر کاملی از این ترکیب تکنیک و حس است. او دو بار دست مادرش را می‌گیرد و به درون کمد تاریک می‌کشد تا فیلمی را که ساخته به او نشان دهد: یک بار برای این که ترس خودش از صحنه‌ی تصادف قطار بریزد، و یک بار برای این که ترس مادرش را از روبه‌رو شدن با واقعیت بریزد. سینما هم درد است و هم درمان.

فیلم‌ها در مورد فیلم‌ها را باید دید، حداقل برای این که عشق‌وحالی را که سینماگران با هنرشان و کارشان می‌کنند، بشود تا حدی درک کرد. اسپیلبرگ این عشق را با ریتمی نسبتا کند، با داستان‌های موازی و با چاشنیِ طنز (نوعی طنز موقعیت که مخصوص نویسندگانِ یهودی است) جلوی چشمان ما می‌گذارد. او جایزه‌ی گلدن‌گلوب بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را برد و در اسکار نیز در همه‌ی رشته‌های اصلی نامزد شده است.

 

خانواده‌ی فِیبِلمَن

The Fablemans

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

Steven Spielberg

نویسندگان: استیون اسپیلبرگ و تونی کوشنر

بازیگران: میشل ویلیامز، گبریل لبل، پل دینو

محصول ۲۰۲۲ (آمریکا)

مدت: ۱۵۱ دقیقه

ژانر: درام، خودزندگی‌نامه، عشقِ سینمایی

صفحه در IMDb:

https://www.imdb.com/title/tt14208870/?ref_=nm_flmg_t_3_prd

 

ستون کمد را در این صفحه دنبال کنید.

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top