هفت‌برکه – سمیه کشوری: «تهران مخوف» مشهورترین رمان مرتضی کاظمی است. او سال ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد و بعدها تخلص شعری «مشفق» را برگزید و آن را تا پایان عمر برای خود حفظ کرد. مشفق کاظمی مدتی کارمند وزارت داخله و وزارت مالیه بود و رشته‌ی حقوق را در برلین خوانده بود و روزنامه‌نگار بود. او حدوداً نوزده ساله بود که رمان «تهران مخوف» را نوشت، و چون در آن زمان پولی برای انتشارش نداشت، کتاب را برای روزنامه‌ی ستاره ایران فرستاد. سردبیر روزنامه با خواندن دست‌نویس این رمان به وجد آمد و آن را به صورت پاورقی در این روزنامه منتشر کرد. بعدها رمان «تهران مخوف» به صورت کتابی مستقل و دو جلدی در آمد: جلد اول به نام «تهران مخوف» و جلد دوم به نام «یادگار یک شب».

رمان «تهران مخوف» داستان‌ جوانی به نام فرخ است. او عاشق دخترعمه‌ی خود مهین می‌شود. فرخ فقیر است و خانواده‌ی مهین اشرافی و ثروتمند هستند. پدر مهین که سودای مال و مقام دارد، دخترش را با خواستگار ثروتمند و هرزه‌ای به نام سیاوش‌میرزا نامزد می‌کند. در پی حوادثی، فرخ در جریانِ هرزگی‌های سیاوش میرزا قرار می‌گیرد، و جان او را از مرگ نجات می‌دهد و همزمان زنِ تیره‌روزی را که به فحشا افتاده، به خانواده‌اش باز می‌گرداند. فرخ، مهین را می‌دزد و شبی را با هم سر می‌کنند. مهین توسط خانواده‌اش پیدا می‌شود و فرخ نیز دستگیر شده و به تبعید فرستاده می‌شود. به دنبال این حادثه مهین فرزندش را به دنیا می‌آورد و خود از غصه می‌میرد و ازدواج مصلحتیِ او با سیاوش‌میرزا به هم می‌خورد. فرخ در راه تبعید فرار می‌کند و به باکو می‌رود؛ او به نیروی قزاق ملحق می‌شود و با آن‌ها در فتح تهران شرکت می‌کند. کودتایِ آن‌ها موفق شده و رجالِ خائن دستگیر و دستگاه‌ها تصفیه می‌شوند. فرخ که در این دستگاه سمت مهمی دارد، ظاهراً به آرمان خود برای مبارزه با فساد نائل شده است. اما پس از مدتی، کابینه‌ی کودتا سقوط می‌کند و اوضاع به حالِ اول برمی‌گردد و فرخ زندانی می‌شود. او بعد از مدتی آزاد شده و دوباره ازدواج می‌کند و دلش را به تربیت فرزندی که از مهین دارد خوش می‌کند.

«تهران مخوف» نخستین رمان اجتماعی ایرانی است؛ بر همین اساس دو نکته در این رمان بسیار اهمیت پیدا می‌کند؛ یک، اولین رمان بودن، به دلیل نقشِ مهمی که در ایران ایفا کرده؛ دوم، اجتماعی بودن، به دلیلی پیوندی که با تاریخ ایران پیدا می‌کند. از همین منظر، بهتر است در ابتدا به همین دو نکته در کتاب بپردازیم.

رُمان یا داستان بلند، متنی روایت‌گر است که در قالب نثر نوشته می‌شود. در واقع ظهور رمان در قرن هجدهم با نثر همراه بود؛ زیرا نثر رو به جلو حرکت می‌کند. به زبان ساده‌تر، ما هر صفحه‌ای از رمان را که می‌خوانیم آن صفحه دیگر باطل شده، و خواننده دوست دارد به جلو برود؛ به عبارت دیگر، وقتی اتفاقِ اولِ داستان را تجربه کردیم، دیگر آن قسمت اهمیتش را از دست می‌دهد و منتظرِ اتفاق بعدیِ آن هستیم.

زبانِ نثر، زبانِ همه فهم است، و همه‌ی اقشار از مخاطبان را در بر می‌گیرد؛ به عبارت دیگر رمان یک عمل فردی است و در هر مکان و زمان، با حداقل سواد می‌تواند خوانده شود؛ بنابراین زبانِ رمان است که می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. پس می‌توان گفت زبانِ رمان عالی‌ترین نوع نگارش است. رمان‌نویسان کسانی هستند که به تحول اجتماعی فکر می‌کنند و در راستای آن دست به عمل می‌زنند. پرداختن به رمان از آن جهت مهم است که خود به تنهایی ظرفیت تحول اجتماعی را ایجاد می‌کند.

خلاهایی که در روابط بشر وجود دارد باعث می‌شود رمان همه‌گیر شود؛ قدرتِ رمان به دلیل همین همه‌گیر بودنش است چون روایتِ زندگی در آن براساس تجربه‌ی زیستی و عمومی شکل می‌گیرد، تجربه‌ای که خواننده‌ی رمان هم به نوعی از سر گذرانده است. به عبارت دیگر، رمان امکانِ تجربه‌ی غیر مستقیم را در اختیار انسان قرار می‌دهد و درد مشترک نوعی آرامش ایجاد می‌کند، آرامشی که در نهایت باعثِ تحول و حرکت جامعه می‌شود.

رمان بُرون‌داد جامعه‌ای است که طبقه در آن شکل گرفته است. در واقع رمان با طبقه‌ی متوسط ارتباط دارد، طبقه‌ی متوسطی که میانگین سوادش از طبقات دیگر بیشتر است. طبقه‌ی متوسط، طبقه‌ی مهمی است که توانایی تغییر در جامعه را دارد. رمان جزو محدود هنرهایی است که از همان ابتدا به کالا تبدیل می‌شود، کالایی که توسطِ طبقه‌ی متوسط مصرف می‌شود و وارد چرخه‌ی کالا شده و قابل خریدن است.

رمان ذاتاً سیاسی نیست، بنابراین برای سیاست‌مداران جذاب است، با این حال رمان بدون به خطر انداختن صاحبِ قدرت می‌تواند تغییر ایجاد کند. رمان «تهران مخوف»، اولین رمانی است که به سوی واقع‌گرایی حرکت می‌کند و در آن شخصیت‌ها خودشان حرف می‌زنند و مسئله‌شان را بیان می‌کنند. این رمان شاید در ظاهر همان چارچوب رمان‌های قدیم مثل قهرمان و ضد قهرمان، خوب‌ها و بدها را داشته باشد ولی یک قصه‌پردازی اجتماعی دارد؛ این رمان واقعیت جهانِ خودش و تاریخ خودش را توصیف می‌کند و آرام‌آرام از توصیف به سمت نقد و تحلیل جامعه می‌رود. در این رمان درگیریِ جبهه‌ی اشراف و فقرا، درگیری عشاق و توده‌ی مردم و فداکاری‌هایشان و کشمکش‌های عاطفی و اخلاقی آن‌ها کاملاً مشهود است.

همه‌ی این نکاتی را که درباره‌ی رمان گفته شد، در کنار اولین بودنِ رمان «تهران مخوف» بگذارید تا کاملاً روشن ‌شود تحولی که ایجاد کرده در نوع خود عمیق و تاثیرگذار است.

در ادامه به نکته دومِ رمان، یعنی اجتماعی بودن آن می‌پردازیم. سرنوشتِ شخصیت‌هایِ «تهران مخوف» با مقطعی حساس از تاریخِ ایران گره می‌خورد؛ مقطعی که در آن، اشرافیتِ سنتی قاجار دارد جای خود را به طبقه‌ای جدید می‌دهد؛ مقطع مهمی از تاریخ ایران به نام انقلاب مشروطیت. انقلاب مشروطه یکی از وقایع مهم در ایران است و در نظر گرفتن این انقلاب به عنوان مبدا ادبیات و تاریخ معاصر بی‌علت نیست، چرا که این انقلاب، خود پایه‌ی بسیاری از حوادث بعدی تاریخ ایران گردید.

بین سال‌های  ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ اولین رمان اجتماعی ایران با تکیه بر اصول صحیح رمان‌نویسی توسط مرتضی مشفق کاشانی نوشته شد. در واقع «تهران مخوف» اولین رمانی است که با نگاهی ویژه به رمان‌هایِ غربی نگارش یافته است و به شدت تحت تأثیر رمانِ «بینوایان» اثر ویکتور هوگو است. همان‌گونه که رمان «بینوایان» هوگو برای شناختن جامعه‌ی پاریس در سال‌های حکومت ناپلئون سوم اهمیت دارد، «تهران مخوف» از جنبه‌هایِ اجتماعی و سیاسی، برایِ شناختن گذشته‌ی نزدیک ایران سند مهمی محسوب می‌شود. تهرانِ توصیف شده در این رمان محیطی است که فضل و کمال و پاکدامنی در آن ارزش و اعتباری ندارد؛ نادانی، هرزگی و نفوذهایِ نامشروع، درها را به رویِ اشخاصِ لایق بسته و بر نالایق‌ها باز گذاشته است. جوانان، هرزگی، جلفی، تجرد و عیش با زنان معروفه را بر زندگیِ خانوادگی ترجیح می‌دهند. آزادی‌خواهان و میهن‌پرستان در زندان به سر می‌برند. دین و مذهب به زعم نویسنده به عنوان وسیله‌ای برایِ گول زدن عامه‌ی مردم در دست عده‌ای به ناروا قرار گرفته است.

«تهران مخوف» به ظاهر داستانِ عشقِ فرخ به دخترعمه‌اش مهین است، اما طی آن نویسنده به عللِ انحرافِ انقلاب مشروطه و روسپی شدن زنان و فساد اداره‌جات اشاره می‌کند. شاید بتوان «تهران مخوف» را نخستین رمان ایرانی دانست که صرفاً به نقدِ اجتماعی دست زده است. در پایانِ رمان، سرخوردگیِ انقلابیونِ واقعی کاملاً روشن، و بیانگر ثمراتِ دردآلود انقلابی به انحراف رفته است. از این رو شخصیتِ اصلی داستان، در پایان خانه‌نشین می‌شود و چشم به آینده می‌دوزد. سرنوشت فرخ، قهرمانِ «تهران مخوف»، سرنوشتِ انقلاب نوپای مشروطه است؛ مسیرِ شخصیتی و رفتاری فرخ، خط اصیل انقلاب مشروطه است که هر چند ضعیف، در میانِ آشوب‌هایِ ضد انقلاب و ریاکارانِ تغییرِ ماهیت داده، در حرکت است.

نکته‌ی سوم که در این رمان اهمیت زیادی دارد، ورودِ زن به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار و دارای کنش به عرصه‌ی ادبیات ایران است. قبل از آن، زن نقش اساسی‌ای در ادبیات ایران نداشته؛ به عبارت دیگر، زن شخصیتی نبوده که دست به عمل بزند. محور قرار دادن مسئله‌ی زن، مظلومیت زن و ابزاری کردن زن، مواردی است که در رمان بارها تکرار می‌شود، مثلاً جایی که پدر تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به مقام و منصب، دخترش مهین را به مردی عیاش بدهد، یا جایی که عفت برای ترقیِ شغلیِ همسرش سر از روسپی‌خانه در می‌آورد. این تصاویر، نمایشِ زنانی است که در دنیای مردانه‌ی اطرافشان مدام قربانی می‌شوند، نمایش زنانی واخورده از احساس، روح و جسم. شاید بتوان گفت زن همزمان با انقلاب مشروطه وارد ادبیات ایران می‌شود. این نکته نشان می‌دهد زن در جامعه‌ی آن روز چقدر تحت فشار بوده است. گویا انقلاب مشروطه زیرساخت‌هایِ اجتماعی و سیاسی را عوض می‌کند. زن در این رمان دست به کنش می‌زند، عاشق می‌شود، فرار می‌کند و جلوی زور و قدرت می‌ایستد؛ این کارها شاید امروزه یک امر عادی به نظر بیاید، ولی در آن زمان نشان‌دهنده‌ی قدرت یک زن بوده است.

اسامی در رمان «تهران مخوف» نیز با درایت و با وسواس انتخاب شده‌اند؛ در ابتدا اسمِ رمان، خیلی روشن یک جامعه‌ی ترسناک و پر از خفقان را ترسیم می‌کند. نویسنده، محلِ حوادث را تهران می‌گیرد، یعنی یک شهر، جایی که در آن اساسِ تبادلات اجتماعی (از قاجار به پهلوی) صورت می‌گیرد. انتخابِ اسامیِ فرخ و مهین نیز عمق و معنا به رمان می‌بخشد؛ شاید فرخ، در نهایت نوید یک رهاییِ نیک و فرخنده را می‌دهد و مهین را می‌توان نمادِ مام وطن دانست که فرخ شیدای اوست.

سبک نگارش رمان هر چند ادیبانه و استادانه نیست، ولی ساده و قابل فهم است و از جهات تاریخی، منبعِ مهم و قابل اعتنایی است. این رمان برای صد سال پیش است، اما همین که از یک مشکلِ اجتماعی صحبت می‌کند ارزشمند است. اگر چه نویسنده از یک طبقه‌ی مرفه جامعه، درس‌خوانده و خارج رفته است، ولی از لحاظِ فکری وابسته به دربار نیست و به طبقه‌ی خودش هم دل‌بستگی ندارد، و عِرق‌ش بیشتر به طبقه‌ی پایین خودش است. نویسنده همه‌ی آن را در خدمت جامعه و مردمش به کار گرفته است.

خواندن این رمان سوا از آگاهی تاریخی ایران، ما را با یک موضوع اساسی و بزرگ روبه‌رو می‌کند، و آن تلاش برای تحول‌پذیری جوامع و آشنایی با مبارزه‌ای آرام به نامِ رمان نوشتن است.

 

دیگر نوشته‌های ستون کمد را از این صفحه بخوانید.

14011002 Komod 12 Tehran