بستن

فوکوس روی سینماگران گراش ۳: تیتراژ پایانی

هفت‌برکه: در بخش سوم گفتگوهای روز ملی سینما، به سراغ سه نفری رفتیم که کارهایشان کمتر دیده شده است و به نوعی در آغاز مسیر هنری خود هستند. هر کدام تجربه‌های خاصی از کار در سینما دارند که می‌تواند برای علاقه‌مندان به سینما آموزنده باشد.

سکانس سوم: سمیه کشوری

هنرمند را چه به کسب درآمد!

داستان و نوشتن چیزی بود که همیشه درگیرش می‌شدم. از همان وقتی که پایم به مدرسه باز شد و معلم ادبیات زیر غلط‌های املایی‌ام خط قرمز می‌کشید تا زمانی که دور یک میز در انجمن ادبی شاعران و نویسندگان در خانه فرهنگ جمع می‌شدیم و اثرهایمان را نقد می‌کردیم. تا بعد که به عنوان دانشجو در رشته‌ی سینما، گرایش فیلمنامه در دانشگاه هنر پذیرفته شدم.

سمیه کشوری هستم، متولد شانزدهم فروردین ۶۷.

هر چند جذابیت‌های سینما برای اکثر مردم خلاصه شده است به بازی‌ها و بازیگران سینما، اما تا قصه و فیلمنامه‌ای نباشد سینمایی هم وجود ندارد. اما ما با دیده نشدن زیاد مشکلی نداریم. حالا که فارغ‌التحصیل این رشته شده‌ام با توجه به تجربه‌ام می‌توانم در مورد یکی از مشکلات درگیر شدن با هنر از جمله سینما حرف بزنم. بگذارید در جواب به این سوال که چه توصیه‌ای به علاقه‌مندان به سینما داری، روراست باشم و و بگویم اگر عاشقش نیستید واردش نشوید. این مسیر، مسیر پر از خار و سنگلاخ و پر فراز و نشیبی است. به عبارت دیگر برای وارد عرصه هنر شدن راه سختی در پیش دارید و تا رسیدن به ثبات و دست یافتن به یک نقطه‌ی اتکا و امنیت اقتصادی و اجتماعی در این رشته، مسیر خیلی دور و دراز است.

و نکته‌ی جالبی که وجود دارد این است وقتی شما در هر رشته‌ی هنری وارد شوید یکی از توقعاتی که برای همه پیش می‌آید این است به صورت رایگان برایشان کار کنید! به چه جرمی؟ به این جرم که شما به هنر علاقه‌مندید و تازه اگر کاری به شما محول می‌شود در واقع به شما لطف می‌شود. هنرمند را چه به کسب درآمد؟

نوشتن کار سختی است و فیلمنامه‌نویسی از همه سخت‌تر. چون فیلمنامه وقتی هویت پیدا می‌کند که به تصویر کشیده شود و ساخته شود. فیلنامه‌نویسی برای من تجربه‌ی نابی بود، یک گونه‌ی دیگری از نوشتن که با داستان‌نویسی فرقش زمین تا آسمان بود. همین طور که در ادامه نوشتن برای رادیو و نوشتن برای شنیدن هم دنیای خودش را داشت که شبیه هیچ کدام نبود.

در حال حاضر ساکن تهرانم و خوشبختانه همین امسال پایان‌نامه‌ی ارشد نویسندگی رادیو در دانشگاه صدا و سیما را نوشتم و ارائه دادم. یکی از دلایل کم کاری‌ام در طول این مدت درگیر شدنم برای نوشتن این پایان نامه بود.

کارهایی که در طول این مدت انجام دادم؛ عکاسی خبری و هنری، تدریس نویسندگی در ایران صدا برای اقتباس رادیویی، اقتباس شنیداری و بازنویسی کتاب برای رادیو، نویسندگی در حوزه‌های مختلف به خصوص فیلمنامه و رمان بوده است.

و علاوه بر این فعالیت‌های دیگری هم داشته‌ام، از جمله دستیار کارگردانی فیلم کوتاه پناهگاه با موضوع کرونا به کارگردانی کیانا ابوالحسنی، نویسندگی بخش کتاب گویا اپلیکیشن ایران صدا برای اقتباس شنیداری رمان‌های خارجی، دستیار تهیه برای تولید کتاب صوتی، کارگردانی موشن‌گرافیک برای محرم هیئت هنر با شعری از قیصر امین‌پور، شرکت در چکیده مقالات ششمین اجلاس جهانی صدا در سال ۱۳۹۸ و چاپ چکیده «کارکردهای گویش‌های محلی در نویسندگی برای رادیوهای شهری»، شرکت در پنجمین جشنواره هنری و دانشجویی ققنوس و برنده شدن در بخش فیلمنامه کوتاه و داستان.

سکانس چهارم: سیاوش شکوزاده

علاقه، راه دوام آوردن در سینما

سیاوش شکوزاده هستم، ۲۶ سال دارم و فعلا سربازم. من در رشته‌ی کارگردانی سینما تحصیل کردم و زمینه فعالیت من تا الان عموما فیلم کوتاه و مستند کوتاه بوده است. تا الان هر کاری که انجام دادم، صرفا برای یادگیری خودم بوده یعنی آن را جایی به نمایش نگذاشتم و یا به جشنواره‌ای ارسال نکردم. فقط یک بار در یکی از جشنواره‌ها شرکت کردم.

بی‌رخ (مستند)، برای دخترم بهار (فیلم کوتاه)، بخاطر یک پیراهن (فیلم)، رویای تلخ (فیلم)، بابا جان داد (فیلم)، اسامی کارهایی است که در این مدت ساخته‌ام.

رویکردم همیشه این بوده که یاد بگیرم و بعد خدمت سربازی هم همین است و آن چیزی که در ذهنم است را آزمون و خطا کنم تا به آن نتیجه‌ای که دلم می‌خواهد برسم.

برای کسانی که می‌خواهند سینما بخوانند، توصیه‌ام این است اگر کسی واقعا علاقه دارند به سینما، دو روش وجود دارد؛ تئوری و عملی. کسی که می‌خواهد تئوری و آکادمیک درس بخواهد توصیه‌ام این است که تا جایی که می‌تواند تلاش کند از ایران برود چون مباحث سینما این قدر گسترده است که بعید می‌دانم در ایران کسانی باشند که سواد این را داشته باشند که این چیزها را درس دهند و اگر هم داشته باشند کسانی نیستند که در دانشگاه این موارد را درس بدهند. به خاطر همین توصیه می‌کنم تا جایی که ممکن است بروند، چون می‌دانم آنجا بهتر و جامعتر در مورد تئوری سینما صحبت و بحث و تحقیق می‌شود و حداقل یک چیزی در دانشگاه یاد می‌گیرند.

ولی بعضی‌ها فقط می‌خواهند فیلمساز شوند و کاری به مباحث تئوری و قواعد و تاریخچه ندارند. برای این افراد هم دانشگاه رفتن در ایران واقعا وقت تلف کردن است ولی اگر کسی بخواهد فیلمسازی را ادامه دهد می‌تواند به صورت آزمون و خطا کار کند و در کنارش سعی کند در موسساتی که آموزش می‌دهد و بیشتر در تهران است، شرکت کند. فکر کنم جای پیشرفت دارد و مسیری برایشان باز می‌شود برای حرکت به جلو.

اما این که برای سینما خواندن چه فاکتورهایی لازم است، نظر شخصی خودم را بگویم: مهم‌ترین فاکتور، علاقه است ما سالی که رفتیم دانشگاه حدود ۶۵ نفر ورودی داشتیم ولی الان که پیگیریم، بچه‌ها چیکار می‌کنند و کجا هستند از آن ۶۵ نفر فقط ۵ یا هفت نفر از ما همچنان فیلم کوتاه کار می‌کنند و عموما همه رفتند و کارهای دیگری می‌کنند. از دور رشته سینما خیلی جالب و خوب به نظر می‌رسد اما وقتی وارد آن می‌شوی تازه مشکلات آن را می‌بینی. شاید فضا در ایران این طور است، شاید هم بقیه‌ی هم‌رشته‌ای‌های ما امکاناتش را نداشتند یا زیاد درگیر سینما نبودند مثلا وقتی می‌آمدند دانشگاه می‌رفتند سراغ خوانندگی یا گرافیک و پراکنده می‌شدند. ولی ما که در این عرصه ماندیم بیشتر از بقیه علاقه داشتیم و از معدود کسانی بودیم که قبل این که برویم دانشگاه هم خودمان را درگیر سینما کرده بودیم چه تدوین و چه فیلمبرداری.

این فاکتور خیلی مهم است که واقعا علاقه داشته باشی و بعد وارد این عرصه شوی چون در حال حاضر سینما خواندن در شرایط امروزی خیلی سخت است، و شرایط فیلم ساختن هم به دلیل مسائل مالی و هم به دلیل موقعیت جغرافیایی ما که در جنوب کشور هستیم برای ما پیچیده‌تر هم می‌شود. جنوب در زمینه سینما زیاد پیشرفتی ندارد و فیلمسازی بیشتر در کلان شهرها انجام می‌شود. به هر حال علاقه امید و انگیزه برای حرکت و در هر شرایطی ادامه دادن را به ما می‌دهد.

سکانس پنجم: محمد رضا خواجی

با جشنواره کل فیلمساز شدم

از سال ۹۱ به واسطه جشنواره فیلم کوتاه کل که متاسفانه چند سالی است برگزار نمی‌شود، به فیلم‌سازی علاقه‌مند شدم و با کمک و حمایت چند نفر از هنرمندان شهر به خصوص کیوان محسنی، وارد این حوزه شدم و تا به امروز چندین فیلم کوتاه و البته کارهای تبلیغاتی و سفارشی ساختم. مدتی است که در کنار مشغله کاری، درگیر آموزش و یادگیری و نوشتن فیلمنامه شدم.

من محمدرضا خواجی هستم، ۲۳ سال دارم و رشته‌ی تحصیلی‌ام، کارشناسی معماری است.

اما دلیل کم کار شدنم قطعا بخش زیادی برمی‌گردد به وسواس من نسبت به فیلمنامه و باعث شده چند سالی فیلم کوتاه نسازم. چه درست چه نادرست گیر افتادن در این تله را به علاقه‌مندان سینما به خصوص تازه‌واردها پیشنهاد نمی‌کنم چون همان‌طور که کیارستمی هم می‌گوید، یک فیلمساز تا زمانی که فیلم می‌سازد یک فیلمساز است و دور بودن از فضای تولید فیلمسازی، برای کسانی که به دنبال پیشرفت هستند چندان به صلاح نیست.

امیدوارم جشنواره فیلم کل، باز احیا شود به این خاطر که سوای آن اعتباری که برای شهر دارد، محلی است برای بروز و ظهور استعدادها. آن شور و فضای هنری که در شهر راه می‌اندازد، باب آشنایی با دنیای فیلمسازی را ایجاد می‌کند، مثل خودم که از این طریق وارد این عرصه شدم.

ممکن است که استعداد‌های زیادی وجود داشته باشند که به دلیل کمبود یا بهتر است بگویم نبودن فضای فیلمسازی و محافل فیلم، نتوانسته باشند استعداد خودشان را پیدا کنند و به آن امکان بروز دهند و از طریق این جشنواره این امکان فراهم می‌شود.

اما نکته‌ای که وجود دارد علاقه‌مندان به سینما صرفا به دنبال رشته‌هایی مانند کارگردانی و یا بازیگر شدن هستند، غافل از این که ممکن است استعداد آن‌ها در شاخه‌های دیگر این دنیای وسیع، پرطرفردار و پرزرق و برق باشد. بیشمار افرادی داریم که می‌خواهند کارگردان و یا بازیگر شوند، اما کمتر کسی داریم که متخصص صدا باشد یا مایل به یادگیری تخصص جذاب VFX باشد و یا در نوشتن فیلمنامه و موارد دیگر… خودش را محک بزند.

اگر استعدادی در این بخش‌های کمتر توجه شده‌ی سینما وجود داشته باشد قطعا به دلیل تقاضای بیشتر، درصد موفقیت چندین برابری خواهد داشت.

و اما در مورد تحصیل در رشته سینما؛ توصیه‌ای ندارم. ولی با صحبت‌هایی که با دوستان تحصیل کرده در این رشته داشتم نظر شخصی خودم این است که برای فیلمساز شدن اصلا نیاز و الزامی به تحصیلات این رشته نیست به قول تارانتینوی بزرگ، اگر شما با قلبت فیلم بسازی و استعدادش را داشته باشی نیازی به اطلاعات آکادمیک نداری و به نظر من بهترین دانشگاه برای یک فیلمساز، فیلم دیدن و البته خوب فیلم دیدن است. البته منکر این هم نمی‌شود شد که دانشگاه باعث شکل گرفتن‌ ارتباطات و گروه‌های فیلم‌سازی می‌شود و از تسهیلاتی که در دسترس قرار می‌دهند می‌شود، استفاده کرد برای ساخت راحت‌تر فیلم، مخصوصا در این اوضاع اقتصادی؛ ولی نظر شخصی‌ام بر این است که دانشگاه سینما، کسی را فیلمساز نمی‌کند، اما کمک می‌کند.

در گراش قضیه سینما مثل یک پرونده بسته شده است، انگار اصلا نیست. محافل عکاسی داریم. هر صنفی در هنر اسم ببرید در شهر فعالیتی دارد به جز سینما که فعالیتش در حد یک نقد یا اکران یک فیلم است. تنها در همین سطح. ما می‌توانیم نمایندگی سینما جوان را بگیریم و از آن طریق تسهیلات و بودجه برای فعالیت بگیریم. انجمن فیلم ما کاری نمی‌کند.

خبرنگار ارشد پایگاه خبری هفت‌برکه آغاز فعالیت روزنامه‌نگاری از سال ۱۳۸۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top