راشد انصاری طنزنویس دیدهبانی ساکن هرمزگان در اسفندماه با کسب سه جایزه به استقبال سال ۱۳۹۲ رفت.
اولین جایزه راشد انصاری از نوزدهمین جشنواره سراسری مطبوعات و خبرگزاریها به دست آمد. به گزارش خبرگزاری مهر در برگزیدگان نوزدهمین جشنواره سراسری مطبوعات و خبرگزاریها روز سهشنبه ۸ اسفند در مراسمی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون مطبوعاتی وی و جمع زیادی از اصحاب رسانه در تالار وحدت معرفی شدند.
در بخش مطبوعات استانی در زمینه طنز مکتوب، راشد انصاری، رتبه اول به دست آورد و فرهاد ناجی و فرهاد باغشمال آذر به عنوان نفرات شایسته تقدیر شدند.
دومین جایزه راشد از خرم آباد رسید. به گزارش روزنامه اطلاعات از برترینهای نخستین جشنواره ملی طنز مطبوعات و خبرگزاریهای کشور، در مراسمی با حضور معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خرمآباد معرفی شدند و با اهدای جوایزی از آنها قدردانی شد. در این جشنواره در بخش طنز مکتوب، تندیس جشنواره و جایزه نقدی رتبه اول به محمود سلطانی از اصفهان، تندیس جشنواره و جایزه نقدی رتبه دوم به وحید حاج سعیدی از گلستان و تندیس جشنواره و جایزه نقدی رتبه سوم به راشد انصاری از هرمزگان اهدا شد.
به گزارش ایرنا برگزیدگان هفتمین جشنواره فصلی مطبوعات و خبرگزاری ها چهارشنبه ۱۷ اسفند باحضور ˈمحمد جعفر محمدزادهˈ معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی معرفی و با اهدای لوح تقدیر از آنان تجلیل شد. در این جشنواره در بخش طنز مطبوعات از ˈراشد انصاریˈ از خبر آنلاین و طنز ˈتازگی ها صادرات مغز دارم می کنم ˈ و ˈسید مصطفی صابریˈ از روزنامه خراسان با طنز ˈریشه اصلی حبابˈ در بازار شلغم تجلیل شد.
راشد انصاری بر اساس وبلاگاش متولد سال ۱۳۵۰ در روستای دیده بان از توابع بخش صحرای باغ لارستان است. نزدیک به دو دهه با مطبوعات همکاری مستمر داشته و حدود ۱۰ سال است که در حوزه هنری فعالیت می کند. به طور حرفه ای از اوایل دهه هفتاد فعالیت خود را در زمینه شعر و داستان طنز آغاز کردهاست.
شعر تازگیها صادرات مغز دارم میکنم. ابتدا در وبلاگ شخصی راشد انصاری و بعد در خبر آنلاین منتشر شد.
آن چـه می خواهم بگویم باز یـادم می رود
آخـر ِ هر جمله از آغاز یادم می رود
ســوژه در این مملکت باشد فراوان، لاجرم
در سرودن غالبا ایجاز یـادم می رود
فصل تابستان فـیوزٍ برق کشور می پرد
در زمستان مشکلات گاز یادم می رود
من هواپیمای ایرانم! که گاهی بی جهت،
می روم بالا ولی پرواز یادم می رود
با عرب ها ارتباطم را دوچندان کرده ام
دوستی با مردم قفقاز یادم می رود
تازگی ها صادرات ِ مغز دارم می کنم
واردات ِ کشک و پشم و غاز یادم می رود
جاده ها را چند سالی طی نمودم تخته گاز
باز پیچ و شیب و دست انداز یادم می رود
در سفرهایم به هــــرمزگان نمی دانم چرا،
می روم سمنان؟! ولی اهواز یادم می رود
دعوی پیغمبری دارم! کــتابم لیک نیست
جزوه را می گویم و اعجاز یادم می رود