هفتبرکه: «حاج اسدالله سعی میکرده است که کارش را تمام و کمال انجام دهد و بیشتر آثارش هم به بزرگی و کیفیت شهره است. جالب است بدانید که در گراش هر چیزی که قابل توجه است، به آن میگویند حاج اسداللهی؛ حتی اگر دیگ بزرگی باشد به آن میگویند دیگ حاج اسداللهی.»
این بهترین توصیفی است که دربارهی حاج اسدالله دهباشی از زبان عبدالعلی صلاحی، پژوهشگر بنیاد کهنپارسیان، میشنویم. صلاحی در کلیپی با عنوان «شناخت مشاهیر جنوب مرکزی: قسمت اول: حاج اسدالله دهباشی گراشی» که حاصل همکاری بنیاد کهنپارسیان جنوب و رسانه دیدار (صفحه در اینستاگرام) است، سخن میگوید.
صلاحی با بازگویی ویژگیهای شخصیتی حاج اسدالله، از او یک شخصیت همهجانبهنگر میسازد که به فکر رفع تمام نیازهای مردم خودش است. حاج اسدالله (وفات در سال ۱۳۱۷) فرزند کربلایی علیرضا دهباشی، یکی از مشهورترین حاکمان و نیکوکاران گراشی است که آثاری همچون برکه کل، برکه حاج اسدالله، حسینیه سنگآوی و مدرسه علمیه را از خود به یادگار گذاشته است.
مردی همهجانبهنگر
صلاحی در معرفی حاج اسدالله میگوید: «ویژگی خاصی که حاج اسدالله دارد این است که در واقع چند ویژگی با هم در این شخصیت جمع است. ما هر وقت سراغ خیرین میرویم، بیشتر آنها در یک زمینهی خاص کار میکنند؛ یکی در بخش بهداشت و درمان، یکی در بخش آب، مدرسهسازی و چیزهای دیگر. ولی حاج اسدالله حسنش این بود که برای تمام نیازهای زمان خودش کار خیریه و عامالمنفعتی میکرد.»
او سپس خدمات حاج اسدالله را در حوزههای مختلف بررسی میکند: «در حوزه آب، بزرگترین آب انبار گراش یعنی برکه کل، و برکه حاج اسدالله را ایشان ساختند و همچنان هست. در حوزه مذهب، حسینیهای ساخت به اسم سنگآوی که هنوز هم هست. در حوزه علم و دین، مدرسه علمیه حاج اسداللهی معروف بود، که الان به نام چهارده معصوم است. در حوزه بهداشت، او حمام درست کرد. در حوزه تقسیمبندی رودخانه فصلی، کارهای خیلی زیبایی انجام داده است که حتی در سال ۱۳۷۷ وقتی همایش آبخیزداری و آبخوانداری در لار برگزار شد، برای بخش تقسیمبندی آب به گراش آمدند و از بخشی که حاج اسدالله کار کرده بود بازدید کردند.»
صلاحی به بخش دیگری از شخصیت حاج اسدالله نیز اشاره میکند که کمتر شناخته شده است: «ایشان علاوه بر مواردی که آثار فیزیکی از آن به جا مانده است، کار فرهنگی و نویسندگی هم کرده است. از تالیفهای او، دو کتاب به جا مانده که الان به صورت چاپ سنگی در کتابخانه سپهسالار یا کتابخانه عالی شهید مطهری امروزی وجود دارد. خوشبختانه ما برداشتیم و تایپ مجدد کردیم که ان شاالله بتوانیم به نام ایشان چاپ کنیم؛ ولی متاسفانه هنوز بودجهای جمع نشده که بتوانیم به نام ایشان به چاپ برسانیم.»
صلاحی در مورد اسناد بهجامانده از حاج اسدالله هم میگوید: «تقریبا میتوان گفت که ایشان حولوحوش حکومت ناصرالدینشاه زندگی میکرده و تا سال ۱۳۱۷ زنده بوده است. از کارهای تجاری او هم اسنادی به جا مانده است که به راحتی میتوان فهمید در چه حوزهای کار میکرده است؛ حتی صادرات کالاهای کشاورزی از لارستان به سمت تهران هم سندهایی موجود است. تقسیمبندی اموال بین فرزندانش هم مشخص است.»
ویژگیهای شخصیتی حاج اسدالله دهباشی
حاج اسدالله از فرزندان کربلایی علیرضا دهباشی است. برادرش، فتحعلیخان گراشی، اولین فردی از این خاندان بود که لقب خانی را دریافت کرد و قلمرو حکومتش از لار و سبعه تا بستک و جهانگیریه گسترده بود (اینجا بیشتر بخوانید). اما به گفتهی صلاحی، حاج اسدالله بیشتر از آنکه یک شخصیت سیاسی باشد، یک تاجر و شخصیت فرهنگی و اجتماعی است.
صلاحی میگوید: «حاج اسدالله یک شخصیت ویژه دارد که با این که در اوایل، فعالیت سیاسی هم کرده برای به قدرت رسیدن برادر کوچکتر یا بزرگترش […] و نهایتا برای به قدرت رسیدن فتحعلیخان بر حاکمیت لارستان و سبعهجات تلاش سیاسی هم میکند، ولی بعدها صرفا به کار تجاری و امور فرهنگی میرسد و آن آثار متعددی که گفتم از ایشان باقی مانده است.» به گفتهی صلاحی، در مورد کوچکتر یا بزرگتر بودن حاج اسدالله نسبت به برادرش فتحعلیخان، آقای بذرافشان که از نوادههای اوست میگوید حاج اسدالله کوچکتر بوده؛ ولی آقای دکتر اقتداری میگوید حاج اسدالله بزرگتر بوده است.
صلاحی حاجاسدالله را فردی همهجانبهنگر توصیف میکند که تاثیر زیادی بر جامعه و فرهنگ زمانهی خودش داشته است: «اگر بخواهیم حاج اسدالله را بیشتر حلاجی کنیم، او یک فرد جامعالاطراف بوده که تمام نیازهای روز را میدیده و میسنجیده و برایش فرق نداشته که چه موضوعی باشد، و انجام میداده است. داستانهای متعددی هم مانده است که علاوه بر آثار و اماکنی که ساخته، کمک به مستمندان هم انجام میداده است.»
صلاحی ساخت برکهی کل را یکی از بهترین مثالها در مورد نیکوکاری حاج اسدالله در زمینهی کمک به مستمندان و ایجاد شغل میداند. روایت او از ساخت برکه جالب است: «به عنوان مثال، جریان ساخت برکه کل تقریبا حولوحوش ۵ تا ۶ سال بعد از ساخت برکه حاج اسدالله صورت میگیرد؛ و آن هم به فاصلهی نهچندان دور؛ شاید حدود دویست متر دورتر. این سوال پیش میآید که چرا وقتی آبانباری به این بزرگی را که قطر مخزنش حدود ۲۶ متر است، امسال ساخته است، ۴ تا ۵ سال بعد میرود دورتر و آبانباری با قطر ۲۸ متر و عمق مخزن ۲۱ متر یعنی ۱۲ قد میسازد، که حدود ۱۳ هزار متر مکعب آب در مخزنش جا میگرفته است؟ میگویند برای آن زمان گراش، اگر همین یک آبانبار هم آب داشت، کفایت میکرد. یعنی هر قدی از این آبانبار میتوانست برای یک ماه کل جمعیت را سیر کند. حالا سوال پیش میآید که چرا به این سرعت یک برکه دیگر ساخته است؟ شاید هم نیاز نبوده است ولی بحث این است که میگویند آن زمان به علت بیکاری خیلی از مردم، او سعی میکرد یک شغل ایجاد کند که مردم کار کنند و او بتواند حقوق بدهد و عملا مستقیم پول در اختیار مردم قرار ندهد و گداپروری شکل نگیرد. این موضوعی است که باید به آن اهمیت داد.»
صلاحی از مرحوم حیدر بذرافشان که از نوادههای ایشان است نقل میکند: «به حاج اسدالله میگفتند اگر کسی آمد و یک مقداری پول درخواست داد (چون حاج اسدالله معروف است که زیر بالشش همیشه پول میگذاشته تا اگر کسی آمد، دست خالی او را نفرستد) و بعد رفت و با لباس مبدل برگشت و دوباره درخواست داد، آن وقت چکار میکنی؟ حاج اسدالله جواب میدهد: اگر نیازمند باشد دفعه اول نیازش را مرتفع میکنم که دیگر نیاز نباشد دوباره برگردد.»
صلاحی سخنش را با تبدیل شدن حاج اسدالله به یک مثل گراشی تمام میکند: «جالب است بدانیم که حاج اسدالله سعی میکرده است که کارش را تمام و کمال انجام دهد و بیشتر آثارش الان هم به بزرگی و کیفیت شهره است که مانده است. جالب است بدانید که در گراش هر چیزی که قابل توجه است به آن میگویند حاج اسداللهی؛ حتی اگر دیگ بزرگی باشد به آن میگویند دیگ حاج اسداللهی. آثار فیزیکی که ساختند، همهشان پابرجا است، چه مسجد و حسینیه و چه حمام و مدرسه علمیه و چه آبانبار و سد و بقیه موارد.»
ویدیوی کامل مصاحبه با عبدالعلی صلاحی، کاری از رسانه دیدار، را در اینجا ببینید: