بستن

دکتر مهروری: اگر همکاری همسر و حمایت خانواده‌ها نباشد هیچ موفقیتی حاصل نمی‌شود

هفت‌برکه: پایگاه اطلاع‌رسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن با دکتر طیبه مهروری، متخصص اطفال بانوی پزشک نمونه کشوری از دانشکده علوم پزشکی گراش مصاحبه‌ای کرده است.

بازنشر این مصاحبه را در هفت‌برکه بخوانید. دکتر مهروری  متخصص اطفال که مدتی معاون بهداشت دانشکده علوم پزشکی گراش بود در این مصاحبه می‌گوید: مادران شاغل ابتدا باید زندگی خود را حفظ کنند بعد شغلشان، چون به تبع سن افزایش پیدا می‌کند و توانایی‌های فرد و یکسری علائق او از بین می‌رود و توان بچه‌داری کم می‌شود، پس باید ابتدا زندگی و خانواده را در اولویت قرار بدهند.

خودتان را معرفی کنید.

طیبه مهروری ، متخصص اطفال متولد ۲۱ بهمن ماه ۱۳۶۴، مقطع ابتدایی را در گراش درس خواندم و راهنمایی و دبیرستانم را فرزانگان لار بودم. دوره پزشکی عمومی را از سال۸۳ و دوره تخصصی را از سال ۹۳ در بندرعباس شروع کردم (تنها دوره‌ای که اطفال ۴ساله شد). طرح را سال ۹۷ در گراش گذراندم. سال ۹۱ ازدواج کردم و دارای دو فرزند حدود  ۱/۵ و ۵ ساله هستم. در دوره طرح دارای سمت‌هایی از جمله معاونت بهداشت و سرپرست شبکه بهداشت دانشکده علوم پزشکی گراش و مسئول علمی بخش NICU و اطفال بودم.

آیا خانواده‌ و به ویژه همسرتان از شاغل بودن شما راضی هستند؟

همسرم تنها همراه همیشگی من بودند. ابتدای زندگی مشترک ما با فارغ‌التحصیلی و شروع طرحم همراه بود که آن‌ زمان ایشان در شهر مشهد و من فداغ (از توابع شهرستان گراش) شاغل بودیم و بعد از آن هم در زمان تخصصم و به دنیا آمدن فرزندم مشغول درس خواندن و کار بودم و در تمام این موارد ما ازهم دور بودیم و زندگی مشترک زیر یک سقف نداشتیم؛ با وجود تمام این مشکلات، همسرم سختی‌های شغل مرا پذیرفتند و با اینکه هیچگاه به زبان نیاوردند همیشه همراه من بودند و اگر همکاری خانواده‌ام و شوهرم به ویژه مادرشوهرم نبود من از عهده کارها بر نمی‌آمدم، چرا که یکسری اتفاقات زندگی را به سمت تک بعدی می‌برد. اما باید به این مسئله توجه داشت که پزشکی یک شغل مقدس است و همین که لبخند بر لب یک کودک بگذارم و باعث شفای او بشوم خیلی ارزشمند هست.

چه چالش‌هایی با فرزند‌هایتان در این باره داشتید؟

زمان حاملگی من همزمان با دوره تخصصم بود و این شرایط را برایم خیلی سخت کرد چرا که بعد از به دنیا آمدن فرزندم هم مجبور شدم از آنها دور باشم، گاهی سرما می‌خورد و از راه دور هیچ کمکی از دست من بر نمی‌آمد .چنین مشکلاتی شرایط زندگی را برایم به شدت طاقت فرسا می‌کرد. در تولد فرزند دومم هم سمت معاون بهداشت دانشکده گراش را داشتم که تا ۵ الی۶ ماهگی به صورت مداوم در جلسات شرکت می‌کردم و فعالیت‌های چالش برانگیزی داشتم ولی از هیچکدام عقب نکشیدم به شکلی که در اواخر دوران حاملگی برایم مشکلی پیش آمد و مجبور به استراحت شدم و فرزندم با زایمان زودرس به دنیا آمد. با تمام این چالش‌ها مسئولیت‌هایم را به نحو احسن انجام دادم.

به نظر شما تا چه اندازه همکاری همسران به موفقیت خانم‌های شاغل کمک می‌کند؟

صددرصد همکاری همسران خیلی در موفقیت و پیشرفت همسرانشان تاثیر گذار خواهد بود؛ همانطور که در زندگی من، با وجود شیفت‌ها و آنکالی‌های زیاد  مخصوصا شب‌ها، همسرم بود که فرزندانمان را که بی‌قراری می‌کردند آرام کرده و دل گرمشان می‌کرد تا عدم وجود من را متوجه نشوند؛ در واقع اگر همکاری همسر و حمایت خانواده‌ها نباشد هیچ موفقیتی حاصل نمی‌شود . موفقیت، محصول همکاری همه است و یک مسئله تک بعدی نیست، مگر این که یک بعد از زندگی را بخواهیم ادامه دهیم.

از نظر شما آیا یک مادر خوب می‌تواند یه دکتر خوب باشد یا یه دکتر خوب، یک مادر خوب باشد؟

از آنجایی که مادر حس مادرانه را بهتر درک می‌کند مریض خود را مثل عزیزانش می‌داند البته با وجود اینکه قشر بیمار، بیمار است و باید برخورد یکسانی با همه داشت و تلاش حداکثری خود را برای ادامه حیات بیمار انجام داد، ولی یک انسان وقتی مادر می‌شود حس دیگری  پیدا می‌کند؛ چرا که من هم تجربه کاری دوران بدون فرزند را دارم و هم زمانیکه دارای فرزند شدم .اما از آن جایی که یه دکتر خوب بودن نواقصی برای تربیت فرزند به وجود می‌آورد و مشکلاتی از جمله خلع نبود مادر را در برمی‌گیرد موفقیت در این زمینه نیاز به تلاش زیادی دارد.

با توجه به رشته تخصصی شما ، تا چه اندازه حس مادرانه در روند مداوای مریض‌هایتان موثر است؟

به شدت تاثیر گذار هست به شکلی که من هنگام شیفت در بخش NICU نوزادان زمانیکه آنها دچار نموتوراکس می‌شوند و بچه به سمت مرگ پیش می‌رود ما باید یک اقدام تهاجمی برای او انجام دهیم و لوله ای را وارد ریه او کنیم و هوا را خارج کنیم با این کار به قدری نوزاد درد می‌کشد که من که خود مادر هستم  میزان زجر آن کودکان را درک میکنم و از خدا می‌خواهم هیچ زمان این کار تهاجمی را انجام ندهم چرا که طاقت اذیت شدن آن نوزادان را ندارم.

آیا مشکلاتی در زندگیتان پیش آمده که  نتوانستید در ایفا نقش مادری، همسری و پزشکیتان به صورت همزمان موثر واقع شوید؟

بله، هنگامی که کشیک‌های شبانه زیادی برایم پیش می‌آمد و فرزندانم اصرار برکنارشان بودن را داشتند، در شرایطی که وجود من لازم بود جهت شیر و غذا دادن به فرزندانم؛ در این حین همسرم  صبورانه با این مشکلات کنار می‌آمد و من صمیمانه از او سپاسگزارم  که همیشه همراهم بوده و مشکلات را باهم به دوش می کشیدیم. به شکرانه لذت معنوی که خدا به زندگی خانوادگی ما بخشیده ، تا زمانیکه بتوانم در درمان بیماران می کوشم، با وجود کمبودهایی که در ذهن خانواده و فرزندانم باقی می‌ماند.

بهترین توصیه‌ای که می‌توانید برای خانم‌های شاغلی که مانند شما یک همسر و مادر موفق هستند بکنید چیست؟

مادران شاغل ابتدا باید زندگی خود را حفظ کنند بعد شغلشان، چون به تبع با افزایش سن، توانایی‌های فرد و یکسری علائق او از بین می‌رود و توان بچه‌داری کم می‌شود پس باید ابتدا زندگی و خانواده را در اولویت قرار بدهند. با اینکه من خودم در این زمینه کم و کاستی‌هایی داشتم و نیاز خانواده‌ام به من بیشتر بود اما سعی می‌کنم تا جایی که بتوانم به خستگی‌هایم غلبه کنم و بتوانم تمام جوانب را به بهترین نحو پیش ببرم.

سخن آخر؟

این مشغله‌های به وجود آمده باعث شده خیلی تفریحات زندگی از بین برود. در نتیجه باید تلاش کنیم از فرصت‌هایی هرچند اندک که پیش می‌آید مثلا زمان تعطیلی‌های کاری و نداشتن شیفت کاری به نحو احسن از این موقعیت استفاده کنیم و با خانواده به مسافرت و تفریحاتی برویم که برای روحیه بچه‌ها خیلی مفید است.

3 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 نظر
scroll to top