هفت‌برکه غلامحسین محسنی*: چندی‌ست ناخواسته از دنبال کردن «ذرّه‌بین تاریخ» باز ماندیم، چرا که عزیزان تاریخ‌ساز لاری به نوشتن تاریخ دروغین شهر خود ادامه دادند. ما هم با طرح پرسش‌هایی از ناراستی‌های نوشته‌هایشان، کوشیدیم آنها را به پاسخ‌گویی واداریم چون بر این باور بودیم که گفتمان دوسویه راه راستی را می‌گشاید. لیکن پاسخی نیامد. ما هم پافشاری‌ای در پذیرفتن این واقعیات تاریخی به آنها نداریم. چرا که آینده از آنِ راستی‌هاست!

برای یادآوری باید گفت تا نیمه‌ی سده هشتم هجری، هیچ کتاب تاریخ و جغرافیایی از «لار» در فارس ننوشته است! پس هر چه درباره‌ی این آبادی پیش از این تاریخ نوشته و گفته شود، چون بر اسناد و مدارک تاریخی استوار نیست؛ بی‌پایه و خیال‌پردازی سازندگان آن است.

عزیزان لاری هم با آگاهی از این موضوع از سال ۱۳۱۰ هجری خورشیدی به فکر ساخت تاریخ بر پایه‌ی افسانه و خیال‌پردازی برای شهر خود شده‌اند. شوربختانه عزیزانی هم که در رشته‌ی تاریخ دارای مدرک دکترا هستند، روش کار پیشنیان خود را دنبال کرده‌اند! سال گذشته کتابی پژوهشی با عنوان «خطه‌ی لار» در این‌باره به خوانندگان تقدیم گردید و در آن افسانه‌پردازی‌ها و خیال‌بافی‌ها را با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی و جغرافیایی آشکار کردیم. لیکن درِ تاریخ شهر لار همچنان بر پاشنه‌ی آنچه آنها می‌خواهند که بوده باشد، می‌چرخد. پس ما هم راهی جز آگاهی و روشنگری در این باره نداریم.

در ادامه‌ی این ستون، مروری بر تاریخ شهر لار خواهیم داشت. بخشی از این مرور برگرفته از کتاب «خطه‌ی لار» است و بخش‌هایی دیگر برگرفته از کتابی که با عنوان «تاریخ لار» آماده‌ی انتشار دارم.

تولد لار

نوشتیم که «حمداله مستوفی» در سال ۷۴۰ ه.ق /۱۳۳۹ م. نخستین بار «ولایت ‌لار» را در کوره (شهرستان، استان) شبانکاره (دارابگرد) آورده است. یعنی «ولایت ‌لار» زیرمجموعه‌ی شهرستان دارابگرد بوده است. «پرفسور ژان ‌اوبن» این را «ظهور لارستان» و «دکترخزائلی»، «تولد شهر لار» در شبانکاره نوشته‌اند.

این «ظهور یا تولد» نتیجه‌ی «رونق راه شیراز- لار- هرموز» بوده است. از آن تاریخ، سرداری از شبانکارگان بر این آبادیِ بینِ راهی حاکم گردید.

با فروپاشی شبانکاره به دست «خاندان مظفری»، حاکم شبانکاره‌ای لار به زیر فرمان مظفریان فارس در آمد. بدین‌صورت خود را از نابودی رهانید. «صاحب شبانکاره‌ای» در «دفتر دلگشا» که با اقتباس از «شاهنامه فردوسی» سروده، سرداران شبانکاره را به پهلوانان اساطیر ایران پیوند داده است. «گرگین‌لاری» نخستین حاکم معرفی شده‌ی لار در روزگار «تیموریان»، از همنامی خود با «گرگین‌ میلاد» بهره برده و خود را از نژاد او دانسته است. در نتیجه این برداشت نادرست دستمایه‌ی تاریخ‌نویسان گذشته و اکنون لار گردیده است. باید توجه داشت، داستان‌های ایران باستان که جولانگاه پهلوانان افسانه‌ای است به روزگار پیش از برپایی سلسله‌های «ماد، هخامنشی و ساسانی» باز می‌گردد و به مناطق خاوری فلات ایران بستگی دارد.

شکوفایی لار

«گرگین ‌لاری» در یورش «تیمور گورکانی» به فارس برای پای‌بوسی او به شیراز شتافت و بدین شکل به حکومت خود بر لار زیر سلطه تیموریان رسمیت داد. و این به سال ۷۸۹ ه.ق / ۱۳۸۷ م. باز می‌گردد. پس از مرگ «شاهرخ تیموری» در سال ۸۵۰ ه.ق با ضعف آنها و قدرت‌گیری «ترکمانان»، حکام محلی جولانگاه بیشتری برای خودنمایی یافتند.

در این میان راه شیراز- دارابگرد- هرموز از رونق افتاده، مسیر شیراز- لار- هرموز درخشش یافته بود. رفت‌وآمد در این میسر با افزایش بازرگانی خارجی در روزگار صفوی به شکوفایی بالایی رسید. بدین خاطر حکام شهرهای ایستگاهی بین راهی از محل مالیات به توان مالی دست یافتند.

در روزگار«شاه اسماعیل صفوی» چون درگیری با ازبکان در خاور و عثمانیان در باختر بالاترین زمان را به خود اختصاص داده بود، آزادی عمل بیشتری نصیب حکام محلی جنوب فارس کرد. باید یادآور شد که بهره‌ی بیشتر به استعمار تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ی«پرتغال» رسید، چرا که از فرصت استفاده کرد و جزیره هرموز را به زیر سلطه خود کشید. در نتیجه، بیشتر سواحل شمالی خلیج فارس را که به «هرموزبرّی» معروف و در قلمرو ملوک آن جزیره بود، به اشغال خود در آورد. برابر آنچه برخی موّرخین نوشته‌اند، حکام لار نیز با استعمار پرتغال همکاری و همراهی داشته‌اند، تا از این نمد کلاهی به یغما برند.

در شماره‌ی آینده، به وضعیت شهر لار در دوران صفویه می‌پردازیم که در نهایت به عصر اوج این شهر در دوران قاجار انجامید.

*پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «خطه‌ی لار: بررسی متون تاریخی در پیوند با لارستان»

مطالب دیگر غلامحسین محسنی را از این صفحه بخوانید.

ZarreBin Tarikh 12 Lar