بستن

ای شاه خراسان، شفایمان ده

هفت‌برکه – گریشنا: عکس‌های نازنین کشاورز را از شب‌های اول و دوم ششمین همایش هشتمین آفتاب در گراش همراه با متنی از فائزه دهنوی ببینید و بخوانید.

فایزه دهنوی: سلام امید دل‌های خسته، سلام آقا. چشم‌های پر از اشک مرا می‌بینی؟

آقا دوباره هوای حرم کرده‌ام. دلم برای خواندن اذن دخول و برای قدم زدن در صحن‌های حرمت تنگ شده است. برای گوشه‌ای نشستن و دیدن گنبد و بارگاهت. برای نفس کشیدن در هوای پر از آرامش حضورت و برای نوشیدن آب گوارای سقاخانه. آقا دلم برای کاشی به کاشی حرمت تنگ شده است.

امروز بارها شنیده‌ام هیچ گدایی از در خانه‌ی شما دست خالی برنمی‌گردد. آقا شما که مرا می‌شناسی، گدای سالیان دراز خانه شما هستم. نیازی به بیان حاجات نمی‌بینم، چرا که می‌دانم شما خط به خط دلم را می‌فهمی. امروز آقا دلم گرفته است. دلم هوای حرم دارد و چاره نمی‌جویم. مدت‌هاست که لایق دیدار نشده‌ام. دعا کن برایم، دلم بی‌قرار است. من اینجا با فرسخ‌ها فاصله از حرم نشسته‌ام و دلم چونان کبوتر عاشقتان به گرد حرم می‌گردد.

آقا توان نوشتن ندارم. همین چند خط را هم با تحمل بغض سنگین گلویم می‌نویسم. ما همه تشنه فضل تو هستیم. ای شاه خراسان، امید دل‌های خسته، برایمان دوا تجویز کن.

اللهم الرزقنا حرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top