بستن

ذره‌بین تاریخ ۴: آیا کیخسرو «لاد» را به گرگین میلاد بخشید؟

هفت‌برکه غلامحسین محسنی*: در فصل اول کتاب «خطه‌ی لار» به «پندار بخشش لاد به گرگین میلاد از سوی کیخسرو کیانی» پرداخته‌ایم. در ابتدا باید گفت که «خطه‌ی لار» برای اطلاق به تمام سرزمین‌هایی استفاده شده که بدین نام خوانده می‌شده است، چه در خاک ایران و چه بیرون از مرزهای آن؛ همچون «سرزمین لار بزرگ» در باختر هندوستان که قلمرویی از جنوب کراچی در پاکستان امروز به نام «لار بندر» تا شهری به نام «تانه» را در بر می‌گرفته است. این نواحی اکنون شبه‌جزیره «کاتیاوار» را در کرانه‌ی دریایی به نام «لاروی» که بخش شمالی اقیانوس هند است، تشکیل می‌دهد. همچنین «جزیره لار» یا لاوان کنونی در خلیج فارس. در خاک ایران نیز مکان‌های جغرافیایی بسیاری به همین نام دیده می‌شود. در کتاب «خطه‌ی لار» تعدادی از آنها را برشمرده‌ایم.

 در فصل نخست کتاب، گفت‌وگو بر سر این سوالات است: چه کسی نخستین بار «لار» را «لاد» نامیده است؟ آیا در شاهنامه‌ی حکیم طوس، فردوسی بزرگ، شعری که به ایشان منتسب کرده‌اند، «سپاهان به گودرز گشواد داد / به گرگین میلاد هم لاد داد»، دیده شده است؟ در چه سده‌ای این بیت شعر را به فردوسی نسبت داده‌اند؟ چه کسی و در کجا چنین کرده است؟ تاریخ‌نگاران محلی معاصر لار چه برداشتی از این بیت ساخته‌ی سده‌ی ۱۱ هجری در هندوستان نموده‌اند؟ بر پایه‌ی اسناد و مدارک ارائه شده، افزون بر اثبات نادرستی انتساب این بیت به فردوسی و همچنین نسبتی که به بزرگان عرصه تاریخ و فرهنگ وارد شده، نشان داده‌ایم این بیت از کدام بخش شاهنامه و از چه بیتی جعل شده است.

جاعل چون توانایی جا زدن «لار» را در بیت نداشته، «لاد» را با گشواد هم‌قافیه یافته است، آن هم ۶۰۰ سال پس از سرایش شاهنامه. نیز گواه از سروده‌ی حکیم طوس آورده‌ایم که کیخسرو کیانی آهنگ به زنجیر کشیدن و کشتن گرگین به دلیل فریب دادن بیژن و دروغ گفتن در کار او را داشته، نه بخشش شهری به پاداش این کار زشت در نزد ایرانیان. چنانکه فردوسی می‌فرماید:

چو گفتارها یک به دیگر نماند / برآشفت و از پیش تختش براند

همش خیره‌سر دید و هم بدگمان / به دشنام بگشاد خسرو زبان

اگر نیستی از پی نام بد / و یا سوی یزدان سرانجام بد

بفرمودمی تا سرت را ز تن / بکندی به کردار مرغ اهرمن

بفرمود خسرو به پولادگر / که بند گران ساز و مسمارسر

هم اندر زمان پای کردش ببند / که از بند گیرد بداندیش پند

آیا با این توصیف، گرگین در مجلس کیخسرو یارای به پا خواستن و تقاضای منشور کردن داشته است که شهری نامعلوم با نامی مجهول به او بخشیده شود؟

تاریخ‌نویسان محلی لار تلاش کرده‌اند به خوانندگان خود بنمایانند که پروفسور مینورسکی این بیت را در شاهنامه فردوسی چاپ وُلرُس آلمانی دیده است. ولی ما پیکره‌ی این بخش از شاهنامه چاپ ولرس را در پیوست آورده‌ایم و نشان داده‌ایم چنین نیست. این در حالی است که پروفسور مینورسکی این بیت را در «فرهنگ ولرس» دیده، و از علامه محمد قزوینی خواستار چگونگی آن گردیده است و پاسخی درخود یافته است.

تاریخ‌نویسان محلی لار باز خواننده خود را برای مشاهده‌ی این بیت به شاهنامه فلورانس ارجاع داده‌اند. پیکره‌ی این نسخه شاهنامه را نیز آورده‌ایم که چنین بیتی در آن دیده نمی‌شود.

تاریخ‌نویسان تلاش‌های بسیاری کرده‌اند که به هر شکلی با بهره‌گیری از این بیت، گذشته‌ی شهر خود را چند صباحی درازتر جلوه دهند. حتی فردوسی را به منطقه کشانده‌اند تا خواننده را به باور درستی آن بیت خرسند نمایند.

ما با بهره گرفتن از دیدگاه شاهنامه‌شناسان و مورخینی که در این راه گام نهاده و قلم‌فرسایی کرده‌اند کوشیده‌ایم به راستی‌ها دست یابیم و آن را به قضاوت دوستداران این مرز و بوم قرار دهیم. باشد تا با تابش نوری هرچند کوچک، گوشه‌ای از تاریخ مردم این بخش از کشور عزیزمان ایران روشن گردد. بدین منظور، برای نشان دادن حسن نیت خود، در پایان کتاب فهرست کاملی از کتب تاریخی و جغرافیایی، سفرنامه‌ها و … که از آنها برای مستند گردانیدن نوشته‌ها سود برده شده، ارائه کرده‌ایم. نیز تلاش گردیده منابع بهره‌برداری شده دست اول و نزدیک به زمان مورد پژوهش باشند. این موضوع برای همه فصل‌های دیگر کتاب که در هفته‌های پیش رو به صورت کوتاه و چکیده تقدیم خواستاران عزیز می‌گردد، صادق است.

آگاهی هرچند کوتاه از زندگی مردمان گذشته راهی خواهد بود به بهتر زیستن و تکرار نکردن کژی‌ها و اشتباهات آنها. برای دستیابی به این مهم، زمانی را در درازای شبانه‌روز به مطالعه ویژه گردانیم که «گذشته چراغ راه آینده است.»

* پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «خطه‌ی لار: بررسی متون تاریخ در پیوند با لارستان»

مطالب مرتبط:

http://www.gerishna.com/archives/103429

http://www.gerishna.com/archives/103277

http://www.gerishna.com/archives/103001

10 نظر

  1. خدا قوت استاد محسنی

    آغایون داداشام ، کسی نیست جواب آقای محسنی رو بده ویا شاید هم کسی باشه ولی جواب درست و درمونی نباشه

  2. با سلام
    خسته نباشید خدمت استاد محسنی عزیز
    فکر کنم لاریها دیگه دستشون رو شد.
    درمورد خروس لاری هم این خروس اصلیتش مال لار سیستان و بلوچستان است که توو بندرعباس به خروس چابهاری معروف است نه لار فارس.

  3. دلم میسوزه واسه گراشی ها
    هنوز نمیفهمن حلوا مسقطی به نام لار ثبت شده و رفت
    خروس لاری بنام لار ثبت شد و رفت
    کباب کنجه لاری بنام لار ثبت شد رفت
    در فرهنگستان زبان ، زبان جنوب فارس بنام لاری ثبت شد رفت
    واقعا دارین وقتتون تلف می کنین

  4. در جواب مسعود

    با این دیدگاهی که شما داری پس باید بگی روز عاشورا یزید پیروز شد و رفت !!!!

    نخیر عزیزم . تبیین و شفاف سازی چراغ راه آیندگان هست وبس

  5. اینکه شما اتفاقات عاشورا را با اتفاقات روز منطقه پیوند میزنید نشان از کم خردی شما هست ، شما هنوز متوجه نیستین که این اسم هایی که به نام لار دراومده یک توافق کامل میان همه نه فقط گراشی ها چون گراش فقط چند سال شده شهر، منظور از همه کل مردم کشور هست ،

  6. برادر بحث ما سر خروس و مسقطی و کنجه و … نیست که. همش یکجا ارزنی خودتون

    بحث ما اولا سر تاریخ جعلی و ساختگی […] که میان و به اون استناد میکنن.

    دوما استاد محسنی قریب ده سال تحقیق و پژوهش کرده ، این دستاورد اگه برا شما کار بیهوده و عبسه ، برا ما و آیندگان ما در گرانبهاست.

    سوما بحث اصلی ما سر ظلمیست که از مرکز لار به شهرهای تابعه شده . وقتی میگیم تاریخ باید بازگو بشه، یعنی آیندگان بیش از این کلاه سرشون نره . یعنی وقتی زمینهای کووند گراش رو با رابطه به نفع لار ثبت و ضبط میکنند ، پس فردا نیایین پشت شرکت سایپا گراش تابلو بزنین ” به اولین خواستگاه حکومت اسلامی ” !!!!! خوش آمدین.
    یعنی وقتی مصوب شد که زندان در خاک گراش احداث بشه با کولی بازیهایی که لاریها در آوردن که امنیت اوز به خطر میفته و بعد چند ماه مسکوت ماندن طرح صد متر آنطرف تر در خاک لارستان سابق (اوز امروز) احداث شد ، باعث گردید که تا ابد جلو پیشرفت دادگستری گراش گرفته بشه و تا ابد زیر مجموعه دادگستری لار بمونه

    در کل بحث ما سر خوی استعماری مسولین لاریست نه مرغ و خروس

    امیواریم همان گونه که آقای محسنی تاریخ چند صد ساله منطقه رو تبیین کردن ، یه نفر هم پیدا بشه واتفاقات چهار دهه اخیر رو به نگارش در بیاره

  7. شاید گرگین رو به خاطر دروغگویی و حسادتش به خطه بد آب و هوای لار تبعید کرده باشند و چون مردم لار از این خیانت گرگین، دل چرکین بودند تا هفت سال اجازه به داخل شهر ندادند و در آن اطراف زندگانی می گذراند که پس از بدنیا آمدن پسرش، نام لاد را بر ایشان نهاد تا اجازه دخول به شهر یابد.

  8. با سلام
    در متن جایی قید نشده بود که لار پایتخت ایران میباشد.
    بحث سر زبان است و توی تاریختون اسمی از زبان لاری نبود.
    ما اچمی صحبت میکنیم.

  9. به امید خدا زبان لاری و اچمی این طور که پیش میره تا چند وقت دیگه از بین میره و دعوا ها هم تموم میشه و مردم لار و گراش به خوبی خوشی بدون هیچ اختلافی پای هم زندگی می کنن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 نظر
scroll to top