بستن

با تخریب پیر پنهان: تاریخ تکرار می­‌شود اما برنخواهد گشت

هفت‌برکه – گریشنا: موضوع تخریب و تعیین تکلیف قبرستان‌های قدیمی شهر گراش از موضوعات چالش‌برانگیز در گراش بود است. بخشی از فضای عمومی شهر گراش مانند کتابخانه عمومی، باغ ملی و بوستان لاله پیش از این گورستان بوده است. در سال‌های اخیر نیز تخریب قبرستان‌های شیخ حسین (هفت‌برکه) و فخرآباد (فخی) نمونه‌هایی است که مخالفان و موافقان را رودرروی یکدیگر قرار داده است.

قبرستان پیر پنهان (پیر پهنه) یکی از معدود قبرستان‌های باقی‌مانده در داخل شهر گراش است. طرح تخریب یا بهسازی این قبرستان از مدت‌ها پیش از سوی هیات امنا مسجد صاحب‌الزمان(عج) دنبال می‌شد. تخریب بخشی از این قبرستان از روز ۲۴ دی‌ماه ۱۳۹۸ با واکنش‌هایی روبه‌رو شد. نرگس اسدی لاری، از فعالان فرهنگی و اجتماعی گراش، در یادداشتی در مورد پیگیری‌های خود برای جلوگیری از تخریب این محوطه تاریخی نوشته است.

برای اطلاع از پیشینه‌ی موضوع، این گزارش‌ها را در گریشنا بخوانید:

فرودین ۱۳۹۲: پیرپنهان ساماندهی می شود

اسفندماه ۱۳۹۵ – نشریه شماره ۶۵ افسانه گراش: گورستانی که باید گلستان شود

آذرماه ۱۳۹۸: هیات امنا مسجد صاحب‌الزمان: برای پیرپنهان برنامه داریم

گریشنا آماده است پاسخ افراد و گروه‌هایی را که پیگیر طرح هستند نیز منتشر کند.

تاریخ تکرار می‌شود، اما برنخواهد گشت

نرگس اسدی لاری: وقتی شنیدم قرار است محوطه­‌ی پیر پنهان را تخریب کنند، فکر کردم روزمرگی مردم را به ساختن یک شایعه واداشته. آخر مگر ممکن است به تنها «محوطه‌‌ی فرهنگی» داخل شهر گراش که واجد شرایط ثبت ملی است اجازه­‌ی تخریب داد؟ نهایتا تمامی مسئولان مربوط حواس‌شان به جایی دیگر باشد، جز خود شهر و مردمش؛ حالا چه کسی قرار است بزند این محوطه را خراب کند و طرح پیشنهادی‌­اش چه بوده که وجدانش عذاب نکشد از تخریب این محوطه که سالیان سال محل جاری فرهنگ و تاریخ گراش بوده؟

بر همین اساس، با جمعی از دوست­داران فرهنگ و تاریخ گراش تماس گرفتم و با پیشنهادشان گزارش­‌های تهیه شده توسط گریشنا را مطالعه کردم. ظاهرا هیات امنای مسجد صاحب الزمان که در اینجا به بردن نام آقای دیباچی بسنده می­‌کنم، با هزینه‌­ی جمع شده از خیرین، قرار است در این میراث فرهنگی، فضایی مذهبی بسازند به مرکزیت برق روز! (گزارش گورستانی که باید گلستان شود)

من شهروندی که تخریب محوطه‌­ی دروازه برای یک خیابان­‌کشی عبث را دیده بودم، جلو چشم­‌هایمان هر بازی دیدند سر کلات درآوردند، انگار رسالت‌شان از چشم انداختن آن کوه باشد؛ تنگ آب انگار که میدان جنگ کسی باشد و چه خانه­‌های قدیمی، چه کاروانسراها و بناهای تاریخی و طبیعی را از بین بردند، حالا می‌­فهمیدم چرا رییس جمهور آمریکا وقتی خواست تهدید کند به جنگ، گفت من اماکن فرهنگی شما را خواهم زد. داغ، تنها زمان از دست دادن یک فرد بر دل آدم نمی‌­نشیند. بناها هم همین هستند چون با از بین رفتن آن‌ها، هویت شهر نیز خاک می­‌شود. حالا انگار عزیزی را می‌­خواستند به دار بیاویزند. به دنبال زمان گشتم تا بی‌­گناهی‌­اش را ثابت کنم تا از دستش ندهم.

به سراغ آقای باقرزاده، رییس شورای شهر، رفتم و طرحم را برایش مطرح کردم. طرحی که کمترین دخل و تصرف را به بافت معماری محوطه­‌ی پیر پنهان داشته باشد. با اساتید و دوستان متخصص در زمینه‌­هایی مثل شهرسازی، جامعه­‌شناسی تاریخ مرمت و دیگر رشته­‌هایی که ممکن بود جزیی‌­ترین کمک را برای ما داشته باشد صحبت کرده بودم. تعریف یک گذر تاریخی که برنامه‌­های آموزشی و سرگرمی را در زمینه­‌های فرهنگ و تاریخ، مذهبی، ورزشی و دیگر برنامه‌­های مورد نیاز شهر را در بربگیرد. تمامی اینها را برای آقای باقرزاده توضیح دادم. آقای خورشیدی هم حضور داشتند. قرار شد من در ضلع جنوبی این پیر که دیوارهایش را فروریخته بودند، با هزینه‌­ی شخصی خودم، فنس بکشم که ماشین‌­ها روی قبرها پارک نکنند. چون چند شبانه‌روز به مطالعه و مستندسازی قبور پرداخته بودم و می‌دانستم چه قبرهای تاریخی دارد از بین می‌رود.

پس از سردوانده شدن‌های بسیار، بار دیگر با آقای باقرزاده و دیباچی صحبت کردم و موافقت کردند تا ما طرح سه‌بعدی پروژه­‌مان را ارایه می­‌دهیم، آن­ها شروع به کار نمی‌کنند. اما چند روز بعد، خبر تخریب قبور به گوشم رسید. مشخص است که انگار دنیا برایم تمام شده بود. نه از عدم صداقت این آقایان، چون از اول انتظار پایبندی به صحبت خودشان را نداشتم. دردم از این بود که اگر زدند خرابش کردند، هیچ وقت و به هیچ قیمتی حتی یک ثانیه را نمی‌­توان به عقب برگرداند تا آن مکان به شکل اولیه‌­اش بازگردد.

متوفیان زیادی در کمتر از سی سال گذشته –برای مثال چند ماه قبل- در آنجا دفن شده­‌اند. پس با وابستگان متوفیان دست به شکایت در مورد تخریب قبور زیر سی ­سال زدیم و با حضور ما شاکیان، ماموران کلانتری فعالیت تخریب را برای چند ساعت توقیف کردند. بلافاصله برای بردن نامه‌­ی اداره‌­ی میراث فرهنگی مبنی بر جلوگیری از تخریب یک محوطه واجد ارزش ثبت ملی به شهرداری مراجعه کردیم. شهرداری از قضیه‌­ی این تخریب و کار در این محوطه کاملا اظهار بی‌­اطلاعی کرد و گفتند ما به هیچ‌وجه اجازه کاری را صادر نکرده‌­ایم. نتیجه‌گیری من این است اگر بعد از شکایات ما یک مجوز پیدا شد، قطعا بعد از شروع کارشان و برای پوشاندن حرکت غیرقانونی‌­شان خواهد بود.

در تمامی مراحل با رئیس هر اداره و هر شخصی که ممکن است کمکی برای توقیف این جریان باشد صحبت کردم. رئیس اوقاف فرمودند مصالحه کنید! تصور بفرمایید کسانی که این حرکت را در گزارش‌های قبل غیرشرعی و غیرقانونی خوانده بودند و قول داده بودند دست به قبور نخواهند زد، حالا پیشنهاد مصالحه به نفع تخریب این مکان را می­‌دادند. وقتی از تخریب صحبت می­‌کنم، منظور همان ریختن سنگ قبرها قاطی نخاله‌­ها و گودبرداری‌ست که اگر چند سانتی­متر دیگر ادامه پیدا کند می­شود نبش قبر؛ پس هیچ فرد عاقلی اینجا نمی‌تواند ادعا کند ما به قبور دست نمی‌زنیم بلکه داریم سطح را یکسان‌سازی می‌کنیم. البته که این تنها اداره­‌ی اوقاف نیست که مسئول پاسخگویی‌ست، بلکه دستگاهی مثل شهرداری نیز موظف به نظارت و آگاهی از پروژه­‌های در حال اجرا در شهر است.

در کنار تخریب قبور زیر سی ­سال، تخریب یک محوطه­‌ی واجد شرایط ثبت که میراثی فرهنگی‌ است، عقیده­‌ی آقایانی مثل دیباچی برای من فاجعه بود. طی صحبت با ایشان متوجه شدم تمام هم‌وغمشان ایجاد فضایی وسیع برای مرکزیت برق روز است تا مثلا بتوان نماز جمعه را از ناساگ به برق روز کشاند. سالن‌هایی بزرگ که مرکز برگزاری برنامه‌­های مذهبی و سرنوشت‌ساز شهر باشد. برای من که گراش را یک شهر واحد می‌­بینم، این عقیده یک دیدگاه منسوخ و سطحی است که در شان یک مکان مذهبی نیست. چطور شما حاضرید یک میراث فرهنگی متعلق به کل شهر را فدای اینگونه تفکری کنید؟ این سالنی که شما از آن صحبت می‌­کنید را می‌­توانید هر کجای شهر داشته باشید و اجازه بدهید نسل جدید این فضا را برای نیازهای شهر با پایه و اساس علمی ایجاد کند. پیشنهاد همکاری‌ای را که بنده از همان ابتدا دنبالش بودم تا کمترین تغییر فضا اما بیشترین نفع را برای کل شهر داشته باشد، نادیده گرفتید چون شما ظاهرا من را دشمن خود دانستید و از این رو تهدید به بازداشت کردید.

تصمیمات شما مسئولان ممکن است قدرت شما را برای ثبت یک فعالیت در کارنامه‌­تان نشان دهد اما مردم آگاهند و شاهد که این نوع کارها هیچ منفعتی برای کل شهر و آیندگان نداشته و ندارد. پس بهتر است جای این که مردم را در عمل انجام شده قرار دهید، آن‌ها را به حساب بیاورید و برای یک بار هم شده نظرات آنها را بشنوید چون ممکن است آن‌ها بر خلاف عقاید شما، دیدگاهی علمی با جهان‌بینی وسیع‌تری نسبت به شما داشته باشند که کمتر آسیبی به شهر وارد شود.

12 نظر

  1. سلام. من شاهد این ماجرا بودم. هم آقای باقرزاده و هم جناب دیباچی قول دادن تا بعد سال جدید دست به تخریب نمیزنن تا توی این مدت طرح سه بعدی پیشنهادی خانم اسدی آماده بشه.
    نکته جالب اینجاست که آقای نام آور از اعضای هیات امنای مسجد هم از شروع تخریب نااگاه بودن. همینطور طی تماسی که با آقای خورشیدی داشتم ایشون هم اظهار بی اطلاعی کردن.

  2. وایی مامان بزرگ من اینقد ناراحت و شاکی بود که نگو..رفته بود نگاه کرده بود و وایساده بود واسه گریه کردن کلی سر بابابزرگم دعوا میکرد برو برو بگو اینجوری نرن رو قبرها..هر چقد بگم بیشتر ناراحت بود و غصه بود رو دلش

  3. واقعا با این هدف تخریب شده؟؟؟!!وقتی توی شهر به این کوچیکی نمیخوان که یکپارچه و متحد باشیم دیگه چه انتظاری از کشور هست؟
    متاسفم

  4. نه من مخالف با این طرح از طرف مسجد و نه خود متولیان این تخریب هیچ کدام نه به آخرت اعتقاد داریم و نه کارما! اما آنقدر مردم رو در مسایل مختلف بیچاره کردید که مجبورن فقط بگن یه روز آه ما شما رو خواهد گرفت.

  5. یکی از بهترین کارهای فرهنگی که نیاز بود همین بهسازی قبرستان بود این نوشته هم بیشتر بر اساس حب و بغض نوشته شده تا یک نظر علمی هدف نویسنده اختلاف افکنی و ذهن خوانی بی دلیل است مگر نماز جمعه چیه که به اینجا منتقل بشه شما نماز خوان پیدا کن دیگه بیا این اختلاف افکنی کنید و این تهمت را بزنید

  6. با تخریب محلی برای جوانان ساخته می شود .انسان که به رحمت خدا رفت قبر میخواد چیکار و شاید تنها مزیت قبر اینه که آهای فلانی حواست هست این همه دروغ و ریا و مال اندوزی و تکبر نکن که سرانجامت اینجاست و شاید تنها فایده قبر همین باشه .

  7. سلام. مسئله میراث فرهنگی یک طرف و مسئله حرف رهبرمون یک مسئله مهم هستش که فرمودند بذارید قبور شهدا به همون شکل که هستند باقی بمونه و به بهانه زیباسازی یا همسان سازی و هر چیز دیگه ای دست به تغییرات اون نزنن. به هر حال من مخالف جد هستم و من هم حاضرم به عنوان خانواده شهید باهاتون همکاری کنم هر چند ظاهرا خود بنیاد شهید هم تو این کار دست داره و من رفتم و پاسم دادن اداره اوقاف و همون آقای دیباچی.انشاالله که بشه جلو این تخریب رو گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 نظر
scroll to top