هفت‌برکه گریشنا: حضور صادق رحمانی و راشد انصاری (خالو راشد) می‌تواند لذت بردن از ادبیات را تضمین کند. حالا اگر محمد خواجه‌پور این فرصت را داشته باشد که از کسانی چون موسی نوشادی (شاعر اهل دیده‌بان)، عبدالعلی صلاحی، مصطفی کارگر، امیرحمزه مهرابی و مهدی آینه‌افروز دعوت کند کنار این دو نفر بنشینند و شعر و خاطره بگویند که لذت مضاعف می‌شود. بدین ترتیب، شب جمعه، هشتم فروردین ۱۳۹۸، حیاط خانه محسن‌زاده آرام‌تر از شب‌های قبل به شعرخوانی و صحبت خودمانی ادب‌دوستان در برنامه «لذت ادبیات» گوش فرا داد.

Lezzate Adabiat Khona Kadim 4 14

 

به رسم مهمان‌نوازی، راشد انصاری اولین کسی بود که میکروفون را تحویل گرفت. اولین کاری که او کرد، رونمایی از سیزدهمین و تازه‌ترین کتابش، «پُزناله»، بود که مجموعه‌ای از شعرها و متن‌های اخیرش در مطبوعات هرمزگان و کشور است. او پزناله را اینطور توضیح داد: «وقتی مثلا دارید ناله می‌کنید، اما در واقع دارید پُز می‌دهید!» او معذرت‌خواهی کرد از این که صدایش گرفته است و شعرهایش را نیز با خود ندارد چون موبایلش شکسته است، و همه‌ی اینها به خاطر این است که از داربازی در روستای زادگاهش دیده‌بان می‌آید: نعره‌ها باعث گرفتن صدایش شده و ترکه‌ها باعث شکسته شدن موبایلش. با این حرف‌ها، در واقع او واژه‌ی پزناله را به وضوح نشان داد. او سپس چند شعر از کتاب «پزناله» را با لحن شیرینش اجرا کرد. شعرها و متن‌های طنز خالو راشد را می‌توانید از کانال تلگرامش (اینجا) هم بخوانید.

Lezzate Adabiat Khona Kadim 4 16

کنار دست خالو راشد، همسفرش موسی نوشادی نشسته بود. او که بعد از حدود ۱۴ سال برای دومین بار به محفلی ادبی در گراش می‌‌آمد، سه شعر مدرن و جدی خواند و باعث شد صادق رحمانی در ابتدای صحبتش کمی درباره‌ی خصوصیات و نحوه‌ی لذت بردن از این گونه شعرهای پرابهام و تصویرگرا صحبت کند.

صادق رحمانی اهل رادیو است و می‌داند چطور با لحن صحبتش همه چیز را آرام کند. او از خاطراتش از خانه‌های قدیمی گفت و اشاره کرد که خانه‌ی پدری و زادگاهش چند خانه بالاتر از خانه‌ی محسن‌زاده بوده است. او گفت این تجربه‌ها و خاطرات بعدها بن‌مایه‌ی شعرهایش شده‌اند، و کتابی همچون «انار و بادگیر» را شکل داده‌اند. او مثنوی معروفی از این کتاب را هم خواند: «یاد دورانی که کَرزئبُل مُووا / مَنکَل و غیری خادِ اَمبُل مُووا».

محمد خواجه‌پور در ستایش شعرهای صادق رحمانی در کتاب «انار و بادگیر» گفت: «خیلی‌ها فکر می‌کنند شعرهای این کتاب جمع‌آوری شده‌اند. یعنی اینقدر در بین عامه رواج پیدا کرده‌اند که انگار بخشی از فرهنگ عامه‌اند.» عبدالعلی صلاحی، پژوهشگر فرهنگ عامه گراش، نیز این تعریف را تایید کرد. صادق رحمانی چند سالی است که بر قالبی از شعر کوتاه به نام «رباعی نیمایی» کار می‌کند و تاکنون دو کتاب «سبزها قرمزها» و «آبی روشن آبی خاموش» را در این قالب منتشر کرده است.

Lezzate Adabiat Khona Kadim 4 7

عبدالعلی صلاحی چند دقیقه‌ای درباره‌ی «لُغُزگویان» (طنزگویان و طنزسرایان کوچه‌وبازار) در گراش صحبت کرد و وعده داد اشعار و زندگی آنها در آینده به صورت کتاب منتشر می‌شود.

مصطفی کارگر در ابتدای صحبتش گفت معمولا او را به شعر آیینی می‌شناسند، اما می‌خواهد در حال و هوای خونه کدیم، یک غزل عاشقانه بخواند. بعد از این غزل، او چند بیت شوخی با حافظ را هم خواند، و چند بیت را هم نخواند!

دکتر امیرحمزه مهرابی حضورش در جمع را توفیق شانسی خواند، و گفت یک شعر را که اتفاقا امروز سروده است، می‌خواند. دکتر مهرابی چندین سال است که در قم به مطالعه و مدیریت دانشگاهی اشتغال دارد، اما به گفته خودش، گاهی شعر و نوحه هم می‌سراید.

این که رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان گراش در آخر ردیف اول نشسته باشد، نشان خیلی چیزهاست؛ مهم‌ترینش تواضع و خودمانی بودن مهدی آینه‌افروز است. خواجه‌پور این صفت آینه‌افروز و همچنین پرکاری و حمایت‌گری‌اش از هنرمندان و فرهنگیان گراش را ستود. آینه‌افروز هم با تعریف یک خاطره‌ی طنزآمیز از مردمان قدیم، بر این خودمانی و غیررسمی بودن صحه گذاشت.

 

خواجه‌پور برای تکمیل عیش، از حوریه رحمانیان و خانم هاشمی که در بین حاضران بودند خواست داستان و شعر بخوانند. حوریه رحمانیان خاطره‌ای به نقل از یکی از پیرزن‌های قدیمی را که به فرم داستان در آورده بود برای جمع خواند. شریفه‌ی هاشمی هم یک متن ادبی از کتابی که در دست چاپ دارد خواند.

اما در آخر برنامه، میکروفون دوباره به دست راشد انصاری برگشت تا او باز هم طنازی کند. او چند خاطره‌ی مساله‌دار و بی‌سانسور از کار مطبوعاتی‌اش تعریف کرد، و جلسه را با خواندن یک رباعی عاشقانه طنزآمیز به زبان محلی دیده‌بانی به پایان رساند:

بی سُرمه و رُژ دلُم کباب اُت‌کُردو

عاشق‌کُشی اَز اصل تو باب اُت‌کردو

یَک مومن واقعی تِه مسجد نَوَدی

اَز بَس که مُکِس لِه یَک خراب ات‌کردو

Lezzate Adabiat Khona Kadim 4 12