هفت‌برکه: تازه‌ترین کتاب زینب قاسمی، نویسنده‌ی جوان گراشی، با عنوان «رنج‌هایم را ببین» از سوی نشر نسل روشن در تابستان ۱۴۰۴ منتشر شد.

14040627 Zeinab Qasemi Ketab 1

به گزارش هفت‌برکه، کتاب «رنج‌هایم را ببین» دومین کتاب زینب قاسمی است. اولین کتاب او با نام «حیّ علی الجنون» را سال ۱۳۹۷ انتشارات متخصصان در ۴۱ صفحه منتشر کرد، که شامل اشعار سپید او است و می‌توانید اینجا درباره این کتاب بیشتر بخوانید. کتاب «رنج‌هایم را ببین» با شمارگان ۱۰۰ نسخه، در ۱۱۴ صفحه با گرافیک علیرضا زمانی، به قیمت ۱۴۵ هزار تومان در فرهنگسرای سینا واقع در بلوار معلم، در دسترس علاقه‌مندان است.

زینب قاسمی متولد ۱۳۷۹، فرزند حاجی سردار و ساکن گراش است. تحصیلات او دیپلم حسابداری است و در گفتگو با هفت‌برکه می‌گوید بیشتر فعالیت او در ورزش خلاصه می‌شود. او ۱۴ سال است والیبال و گاهی فوتسال بازی می‌کند و در حال حاضر عضو تیم والیبال آلفا نجات‌آفرین است. او در گذشته برای تهیه خبر و گزارش ورزشی، مدتی با هفت‌برکه هم همکاری داشته است.

قاسمی در گفتگو با هفت‌برکه در مورد کتاب جدیدش می‌گوید: «این کتاب مجموعه دیالوگ یا همان گفت‌وگوهایی بود که بین من و آدم‌ها اتفاق افتاده بود و مدت‌ها در ذهنم مانده بود. گاهی در پیج شخصی‌ام چند تا را استوری می‌کردم و مخاطب‌ها انتخاب می‌کردند و در نهایت تصمیم به چاپ همان دیالوگ‌ها گرفتم. با کتاب قبلی خیلی تفاوت دارد و یکی از دلایلی که خودم «رنج‌هایم را ببین» را خیلی دوست دارم این است ‌که خود مخاطبان انتخابش کرده‌اند.»

کتاب «رنج‌هایم را ببین» ثبت تفکرات نویسنده و خیال‌پردازی‌های شاعرانه او در مورد موضوعات مختلف و در قالب متن ادبی است. این متن‌ها در قالب گفتگوهایی بین نویسنده و آدم‌های اطرافش شکل گرفته و چنان که از اسم کتاب پیداست، رنج‌نوشته‌های او است.

در مقدمه‌ی کتاب به قلم زینب قاسمی می‌خوانیم: «پیشکش تمام آدم‌هایی‌ست که بدون شنیدن حرف‌هایشان رها شدند؛ گفت‌و‌گوهای کوتاه گاه طولانی با آدم‌های دور و نزدیک، غریب و‌ آشنا که مدت‌ها در یاد من ماندند و در نتیجه مجموعه‌ای شد که می‌خوانید. وجه مشترک همه حرف‌ها، گله و دلتنگی بود. حرف‌هایی که با گریه یا با سکوت به اتمام رسیدند.» (ص ۷)

نویسنده در مورد فضای متن‌های این کتاب می‌گوید: «بیشتر دیالوگ‌های کتاب غمگین و حال و هوای غم‌آلودی دارند، اما هر چه به آخرش نزدیک می‌شویم بوی امیدواری می‌دهد و در آخر پشت جلد کتاب می‌خوانیم که «حدیث آخر صبر، سبزه!» او ادامه می‌دهد: «خوشحالم الان که این اثر به بار نشسته، دلیل سبز شدن حالم کنار من است و قدردان حضور به موقعش در زندگی‌ام هستم. معتقدم گاهی وقت‌ها، یک هم‌صحبتی کوتاه چنان تاثیری در روحیه آدم می‌گذارد که کاش هیچکس بدون شنیده شدن حرف‌هایش رها نمی‌شد.»

از زینب می‌پرسم ایده‌ی کتاب بعدی او در چه زمینه‌ای است و او پاسخ می‌دهد: «برای آینده بیشتر تمرکزم را روی نویسندگی می‌گذارم. علاقه زیادی به داستان‌نویسی و رمان‌نویسی دارم. ایده‌های زیادی توی ذهنم دارم که قبلش باید تجربه خودم را بیشتر کنم.»

در یکی از گفتگوهای این کتاب می‌خوانیم:

«گفتم: «دوست داشتن کافی نیست. وقتی قرار نیست قسمت هم بشین.»

گفت: «دیگه قسمت که نمیشه هیچ، یه چیزی ازش تو دلم مونده انگار، که تمومم نمی‌شه.» (ص ۸۷)

14040627 Zeinab Qasemi Ketab 3 14040627 Zeinab Qasemi Ketab 2