تحریریه نوجوان هفت‌برکه – زهرا قائدی: نام بیمارستان که می‌آید، اولین چیزی که به ذهن‌مان می‌آید یک فضای سرد و یکنواخت و غمناک است. اما بیمارستان گراش دیگر این‌گونه نیست! اگر سری به بیمارستان گراش بزنید با تابلوهای نقاشی بر دیوارها روبه‌رو می‌شوید که این فضای سرد را شکسته‌اند و شما را به نگاه و تامل فرا می‌خوانند.

این نقاشی‌ها کار هنرجویان آموزشگاه پالت است که سال گذشته نمایشگاهی از آثارشان در گالری اُ برگزار شد (خبر در هفت‌برکه) و با بازدید خوبی هم روبه‌رو شد. حالا این آثار بر دیوار راهروهای بیمارستان نصب شده تا کمی از فضای کسل‌کننده و ملال‌آور آن بکاهد و روحیه‌دهنده به مخاطبان باشد.

14040717 Naqqashi Bimarestan 1

دوست داشتیم نقاشی‌ها تاثیرگذار باشد

با دو نفر از هنرجویان آموزشگاه پالت در مورد حس و حال و دیدگاه‌شان در مورد این تابلو صحبت کردم. دنیا که دانش‌آموز مدرسه امام محمد باقر(ع) است، با دو اثر در نمایشگاه شرکت کرده است. او می‌گوید: «من سعی کردم از رنگ‌های شاد استفاده کنم چون آثار را برای محیط عمومی می‌خواستیم. دلم می‌خواست کسی که به نقاشی‌هایم نگاه می‌کند چند لحظه‌ای غم‌هایش را فراموش کند و با نقاشی‌ام آرام شود. دوستانم و فامیل‌مان که به بیمارستان می‌روند، از نقاشی‌هایم می‌گویند و من انگیزه پیدا کرده‌ام برای ادامه دادن.»

احسان که حالا به کلاس دهم می‌رود و چهار اثر دارد، به جنبه‌ی دیگری اشاره می‌کند: «به دیدگاه معروف شدن به موضوع نگاه کردم و از اینکه تابلوهایم در جایی ماندگار خواهد شد احساس غرور می‌کنم.»

یک کار خیرخواهانه جمعی

حمیدرضا توکلی، مدیر و مدرس آموزشگاه هنرهای تجسمی پالت، از روند تهیه‌ی آثار تا برگزاری نمایشگاه و فروش آثار می‌گوید: «ایده از مدت‌ها قبل به ذهن من رسیده بود. چند جایی را برای اجرای طرح در نظر داشتم. از جمله آموزش و پرورش. اما با استقبال خوبی واقع نشد. تا اینکه با آقای افشار، مدیر خیریه بیمارستان، و مهندس هادی‌پور، مدیر بیمارستان، صحبت کردیم و آنها از طرح استقبال خوبی کردند. حمایت‌های دیگر از طرف علوم پزشکی و خیرها بود. ما هم به دید خیرخواهانه نگاه کردیم و هزینه‌ای که قرار بود بگذاریم، از طرف آموزشگاه تا حدود یک هفتم برای هنرجویان کاهش دادیم. ۹ هنرجو به صورت رایگان آموزش دیدند. کمک‌هایی هم از طرف شورای شهر و آقای اسدی، مدیر فرهنگ‌سرای سینا انجام شد که بسته‌های فرهنگی را برای هنرجویان تدارک دیدند. در آخر منجر به آماده شدن شصت اثر شد که بعد از نمایشگاه به علوم پزشکی فرستاده شد.»

عبدالرضا افشار، مدیر خیریه بیمارستان گراش، که یکی از افراد تاثیرگذار در خرید و نصب این تابلوها بود، در مورد این طرح می‌گوید: «زمانی که آقای توکلی ایده این کار را مطرح کردند هنوز هیچ تابلویی آماده نبود. بعد از آماده شدن تابلوها، جشنی در سینما فرهنگ تدارک دیده شد و ما با هزینه‌ای که از طرف مدیریت بیمارستان بود، تابلوها را خریداری کردیم. چون من و مهندس هادی‌پور قصد خرید تابلوها را داشتیم، دو تا از تابلوها از طرف آموزشگاه پالت و هنرجویان به ما تقدیم شد.»

افشار در آخر اضافه می‌کند: «رویکرد مدیریت بیمارستان این است که از هنرمندان شهر حمایت کند و اگر امکان داشته باشد تابلوهای‌شان را خریداری می‌کنیم و در بیمارستان نصب می‌کنیم.» گفتنی است که در دفتر مدیریت خیریه بیمارستان، آثاری از هنرمندان شهر نصب است، مانند عکس‌هایی از جواد آب‌افکن، نقاشی از خانم پورشمسی، و تابلو خطاطی از حمید افشار که همه‌ی آنها به بیمارستان اهدا شده‌ است.

14040717 Naqqashi Bimarestan 2

سبک نقاشی‌ها

به خاطر سبک تابلوها و شلوغ بودن آنها، شاید همه‌ی کسانی که این تابلوها را می‌بینند با آن ارتباط برقرار نکنند. توکلی در مورد انتخاب سبک نقاشی می‌گوید: «با توجه به معماری فضای بیمارستان، این سبک نقاشی را انتخاب کردیم و تلفیقی از شیوه چند نقاشی را به بعضی کارها اضافه کردیم. ولی پایه‌ی نقاشی‌ها هیچ کدام کوبیسم نیست و همه طراحی معمارگونه دارند‌ و بعضی‌ها به صورت کلاسیک اجرا شدند. بچه‌ها با هر تکنیک و روش و طرح ذهنی خودشان؛ دلخواهانه نقاشی‌ها را کار کردند و دستشان در انتخاب رنگ باز بود. تنها راهنمایی‌های لازم در طی دوره به آنها می‌شد. اگر به نقاشی‌ها دقت کنید نمادهایی از گراش مانند کلات، سر در حسینیه اعظم، هفت‌برکه، مناره، بیمارستان و… را مشاهده می‌کنید که نشان‌گر بومی بودن طرح‌هاست.»

بازخوردهای امیدوارکننده

افشار از بازخوردهای طرح می‌‌گوید: «بعد از نصب تابلوها، بازخوردهای خیلی خوبی را شاهد بودیم. در روحیه بیماران و پرسنل و همچنین همراهان بیماران تاثیر مثبتی گذاشته است. ما در بیمارستان گراش سعی کردیم تابلوها را هم در بخش اداری و هم درمانی نصب کنیم. شاید جای دیگری این کار را انجام نداد‌ه‌اند.»

یکی از نگهبان بیمارستان در مورد تابلوها می‌گوید: «تابلوهای زیبایی نصب شده است و بیمارستان را از فضای خشک و خسته‌کننده بیرون آورده است‌. معمولا همه‌ی مراجعه‌کنندگان به بیمارستان چند لحظه‌ای را به تماشای تابلوها می‌گذرانند‌. سبک نقاشی‌ها طوری است که آدم سخت متوجه موضوع نقاشی می‌شود، اما خب نقاشان خودشان راحت می‌فهمند چی کشیده‌اند.»

در حال پرسه زدن در بیمارستان، مادر و کودکی را می‌بینم که محو تماشای تابلوها شده‌اند‌. نظر مادر را در مورد تابلوها می‌پرسم. او اینگونه پاسخ‌ می‌دهد: «مدتی است که محو تماشای زیبایی تابلوها شدم. رنگ‌های شادی استفاده شده که روحیه‌ام را کمی بهتر کرد. کاش در خیابان‌های گراش هم از هنرمندان مخصوصا نقاش‌ها استفاده می‌شد. نقاشی‌ها دیگر قدیمی و بی‌روح شده‌اند و نیاز به ترمیم و طرح جدید دارند. رنگ‌های جدید و شاد می‌توانند گراش را از بی‌حس بودن دربیاورند.»

14040717 Naqqashi Bimarestan 5