هفت‌برکه – سمیه کشوری: ربیع علم‌الدین Rabih Alameddine، نویسنده و نقاش لبنانی-آمریکایی است. او در اردن و از والدینی لبنانی به دنیا آمد. علم‌الدین در کویت و لبنان بزرگ شد و در هفده سالگی به انگلستان و سپس به کالیفرنیا رفت. ابتدا به‌عنوان مهندس مشغول به کار شد اما پس از مدتی به نویسندگی و نقاشی روی آورد. او چهار رمان و مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه را در کارنامه‌ی ادبی خود ثبت کرده است.

یک زن غیر ضروری

در سال ۲۰۱۴، علم‌الدین فینالیست جایزه‌ی حلقه‌ی منتقدان کتاب ملی بود و برنده‌ی مدال طلای جوایز کتاب کالیفرنیا برای داستان «یک زن غیر ضروری» An Unnecessary Woman شد. علم‌الدین بیشتر به خاطر این رمان شناخته شده است.

داستان درباره‌ی زنی مطلقه یا به نوعی «غیر ضروری» برای خانواده، به نام عالیه صالح است که در خانه‌ای تنها در بیروت زندگی می‌کند. او وقت خود را به ترجمه‌ی کتاب‌هایی می‌کند که هیچ‌گاه قرار نیست چاپ کند. این رمان بر تجربیات این زن ۷۲ساله و منزوی متمرکز است؛ یک زن تنها در خاورمیانه در زمانه‌ی خود و همچنین جامعه‌ی آن روزگار بیروت و تصرف‌شده توسط اسرائیل. این رمان «نشانه‌های آسیب‌زای جنگ داخلی [لبنان] را نشان می‌دهد و به مسائل پیچیده روانی می‌پردازد».

تک‌گویی درونی

کتاب «یک زن غیر ضروری» بدون روایت کنش‌مند و قصه‌گو است. بیشتر به نظر می‌رسد کتاب زندگی‌نامه‌ی یک زن سالخورده است که در بیروت بزرگ شده و زندگی می‌کند. روایت عالیه بی‌امان و بی‌وقفه است و مملو از گفت‌وگوی درونی عالیه، زندگی ادبی‌اش و دانش گسترده سال‌های سال خواندن او. عالیه با گروه بزرگی از صداهایی نویسندگان و هنرمندان که در ذهنش صحبت می‌کنند، وجود روزمره‌اش را روشن می‌کنند یا زیر سوال می‌برد.

عالیه عاشق ادبیات و رمان است و در بسیاری از پاراگراف‌های کوتاه کتاب، نام و نقل‌قول‌های زیادی از آثار غول‌های ادبیات و نویسندگان جهان می‌آورد. طوری که می‌توان آن را دایره‌المعارفی برای نام نویسندگان، فیلسوفان، موسیقیدانان و دیگر هنرمندان دانست.

این کتاب، داستان اعتراف یک درون‌گرا است که در حال نوشتن نامه‌ای عاشقانه به ادبیات است. رمان مملو از تأملاتی درباره‌ی تنهایی، انزوا، قطع ارتباط و رفتار جامعه با بیگانگان است؛ مملو از مونولوگ‌های درونی و ظریف زنی که تصمیم گرفته از هنجارهای اجتماعی سرپیچی کند تا مطابق با خودِ واقعی‌اش زندگی کند.

با اینکه «یک زن غیر ضروری» کتابی است که تقریباً هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد ولی لحظه‌های دراماتیک زیبایی در آن رقم می‌خورد. مثلاً جایی که عالیه، قهرمان داستان، پاهای مادرش را می‌شوید یکی از دراماتیک‌ترین لحظه‌های کتاب است، جایی و در آن دیالوگی صورت می‌گیرد و سخن شخصیت همراه با افراد دیگر خانواده شنیده می‌شود.

گویی عالیه در همین زندگی در انزوا و بی‌کنش همچنان به‌عنون یک زن، در حال مبارزه است. مبارزه با خانواده‌ای بی‌توجه در جوانی‌اش، مبارزه‌ای که تمام عمر او ادامه داشته است؛ مبارزه‌ای همراه با قدرتِ اراده و عقل در برابر جامعه‌ای که جای کمی برای او دارد؛ مبارزه او با بدنی پیر در شهری ویران‌شده از جنگ که تلاش می‌کند خود را تجدید کند. همچنین عالیه در تلاش است تا هدفی در زندگیِ کوچکش بیابد. او زندگیِ کتابی‌اش را پیش می‌برد؛ زندگی‌ای که از دنیا پنهان نگه داشته است.

جزییات وسواس‌گونه

دیگاه عالیه متفکرانه، پیچیده، شوخ‌طبع و انتقادی است. او همه‌چیز را زیر ذره‌بین نگاهش می‌گذارد و در ذهن حلاجی می‌کند و در نهایت برای مخاطب بیان می‌کند. گاهی جزییات چنان پرداخته و ساخته می‌شوند که گویی دارد به‌نوعی وسواس ختم می‌شود. جزییاتی که شاید کمی خسته‌کننده به نظر بیایند ولی هیچ‌گاه ملال‌آور یا حتی اضافه به نظر نمی‌آیند. طوری که خودِ نویسنده به طور آشکار اعتراف می‌کند که دارد از موضوع اصلی دور می‌شود یا حتی در جایی اجازه می‌گیرد که از موضوع دور شود تا جزییات دیگری را برای ما بشکافد و زیر ذره‌بین زاویه‌دیدش ببرد.

این کتاب یک درام زندگیِ روزمره است، که توسط عالیه به صورت آگاه پیش می‌رود. این روزمرگی برای عالیه با همه‌ی تفسیرهایی که از جنگ و تنهایی دارد، با نفس کشیدن در دنیای ادبیات قابل تحمل می‌شود. عالیه با همین پرداخت جزییات وسوس‌گونه چراغ کشورش را نیز برای ما روشن می‌کند. گویی عالیه هم به بیروت، شایعات و آشفتگی‌های آن اختصاص دارد. او شهرش را دوست دارد با اینکه در طول سال‌ها در آن ترس و خشونت را تجربه کرده است. عالیه درباره‌ی بیروت می‌گوید: «بیروت، الیزابت تیلور شهرها است: دیوانه، زیبا، بداخلاق، در حال از هم پاشیدن، پیر، و برای همیشه پر از درام. او همچنین با هر خواستگار شیفته‌ای که قول می‌دهد زندگی او را راحت‌تر کند، ازدواج خواهد کرد، مهم نیست چقدر او نامناسب است.»

درواقع بیروت زمینه‌ای برای داستان عالیه فراهم می‌کند و بخشی اساسی از هویت او است، اما در عین حال یک شخصیت در داستان نیز است. این رمان اهمیت شهر و تأثیر آن بر انتخاب‌های زندگی فردی را به تصویر می‌کشد.

سخن آخر

کتاب «یک زن غیر ضروری» یک پرتره‌ی نفس‌گیر از بحران اواخر عمر یک زن گوشه‌نشین و درونگرای وسواسی است که زندگی‌اش بین گذشته و حال بیروت در نوسان است. گویی این کتاب خاطرات جنگ داخلی لبنان و گذشته‌ی پرتلاطم عالیه، تفکرات روشنگر ادبیات، فلسفه و هنر را در زیبایی‌ها و وحشت‌های بیروت واگویه می‌کند.

کتاب «یک زن غیر ضروری» با مترجمی هرمز گیلیانه در انتشارات قطره چاپ شده است.

Komod 116 Yek Zan Ghier Zaruri