دکتر علیاصغر خالقی – پزشک اورژانس گراش: برای اولین بار طی سه سال گذشته تعدادی از فامیل را برای لذت بردن از هوای زمستان گراش که مانند بهار مناطق سردسیر است دعوت کردم. در بدو ورود چنان مشعوف هوای خوب گراش شدند که انگار جان تازهای بر کالبدشان دمیده شد در برخورد و مراوده با مردم مجذوب خونگرمی و مهربانی آنها شدند و همه چیز بر وفق مراد بود.
بالاخره در منزل سکنی و برای کارهای روزمره نیاز به آب داشتند. آب قطعععع بود. خدایا چه بگویم ؟ بالاخره با وعده و وعید که تا ساعاتی دیگر آب وصل میشود آن روز با بی آبی و جبران حداقل نیاز با آب معدنی گذشت.
روز دوم آمد و ماجرا تکرار شد. و حالا چه بگویم ؟ و روز سوم که بوی عرق بدنشان نیاز به دوش گرفتن را داد میزد از راه رسید و هیچ اثر و نشانی از آب نشد که نشد و در همان روز سوم دیدم که یواش یواش جوری که من ناراحت نشوم در حال جمع آوری اسباب و وسایل شدند و انگاری عطای هوای خوب را به لقای آب بخشیدند و رفتند.
مانده بودم که باز هم تعارف برای ماندن بکنم یا نه؟ اگر تعارف کردم و ماندن و باز آب نیامد چه کنم؟ من تعارف نکردم و آنها رفتند و همچنان آب نیامددد.
آنچه فهمیدم این شد که سفر خوبی در خاطراتشان نماند و چقدر حیف که این مردم خوب و نجیب در شرایط هوای خوب زمستانی این چنین در تنگنای ضروریترین نیاز زندگی باشند.
آیا مسولین هیچ راهکاری ندارند ؟
آیا خیرین گراش که نامشان با ساخت برکهها گره خرده است، خیری بالاتر از ساخت یک منبع بزرگ برای تامین آب میدانند؟