Henayat Namvar

هفت‌برکه: نزدیک به ۷۰ سال از شهر شدن و تاسیس شهرداری در اوز می‌گذرد و رسیدن به این خواسته همانند دیگر خواسته‌های مردم با پیگیری‌های فراوان به نتیجه رسیده است.

عنایت‌الله نامور پژوهشگر اوزی ساکن دبی آذرماه ۱۴۰۳ در یادداشتی که در پسین اوزمنتشر شد یکی از این گام‌‌های برای توسعه شهری اوز با تاسیس شهرداری را بررسی کرده است.

نامه‌ای که در کنار نشان دادن تلاش افراد برای آبادانی دیار خود، بعد از ۷۱ سال نکات جالبی از روزگار پیشین را نشان می‌دهد.

با تشکر از آقای نامور و رسانه پسین اوز این یادداشت در هفت‌برکه بازنشر می‌شود.

تقاضا برای تشکیل اداره شهرداری در اوز

بررسی نامه محمدامین شریف‌زاده به وازرت کشور در سال ۱۳۳۲ شمسی

اوزی ها در هر عصری که زیسته اند تا آنجا که در توان داشته برای ترقی و توسعه شهر و زادگاه خویش تلاش و کوشش کرده اند. حال این سعی و کوشش خواه به صورت مالی و کمک خیریه و ایجاد مکان هایی نظیر مسجد و مدرسه و آب انبار و جاده و امثال اینها بوده باشد و خواه  با نامه نگاری و سفر و مراجعه به ادارات در لار و شیراز و تهران برای پیگیری کارهای اداری تا نتیجه مطلوب حاصل گردد. این دو گروه (خیرین و فعالین) در هر دوره تاریخی شهر اوز وجود داشته و پا به پای همدیگر راه ترقی و توسعه شهر اوز را هموار ساخته اند. مطلبی که در پی می آید شرح یکی از این گونه تلاش ها ست.

می خواهیم این بار در رابطه با نامه ای که زنده یاد محمد امین شریف زاده در سال ۱۳۳۲ به وزارت کشور نوشته است گفتگو کنیم. شریف زاده در این نامه که خطاب به وزیر وقت کشور نوشته و رونوشت آن را به سلسله مراتب اداری فارس از استان و شهرستان و بخش داده است با ارائه داشته ها  و دستاوردهای اوز در آن زمان؛ خواستار تاسیس اداره شهرداری در شهر اوز شده است.

ابتدا خوب است درباره زنده یاد شریف زاده آنچه را که درباره او قبلا نوشته ام و منتشر شده است را با هم بخوانیم تا این مرد نیک سیرت را بهتر بشناسیم:

«رئیس محمدامین شریف‌زاده با رئیس محمدسعید سوداگر بنی عم بودند. هنگامی که در اوز شناسنامه ها به مردم داده شد؛ ایشان هم به نام «محمد امین سوداگر» شناسنامه گرفت. منتها چون برادر رئیس محمدسعید سوداگر هم در شناسنامه «محمد امین سوداگر» بود؛ در بندرعباس نامه‌هایی که برای این دو شخص می‌رسید اغلب اشتباها تحویل داده‌می‌شد و در ادارات هم هر دو مواجه با مشکل تشابه اسمی شده‌بودند و بنابران احیاناً مشکلاتی در ابراز هویت آنها به وجود می‌آمد. محمد امین شریف‌زاده چون پدرش محمدشریف نام داشت؛ نام خانوادگی سوداگر را تبدیل به « شریف‌زاده» کرد؛ تا از این تشابه اسمی اجتناب شود.

محمدامین شریف‌زاده فرزند محمدشریف فرزند محمود فرزند شمسا منتسب به طایفه روساء (سوداگر) است. او متولد ۱۲۶۷ شمسی است و در سن ۸۱ در سال ۱۳۴۷ در اوز در گذشت. پدرش محمدشریف مانند اغلب بازرگانان اوزی در آن عهد در بندرعباس تجارتخانه و شعبه خرید شرکت هم در بمبئی هندوستان داشته‌ است. شریف‌زاده حدوداً در سال ۱۳۳۵ قمری (۱۲۹۵ شمسی) به بمبئی رفته‌است و در شعبه شرکت پدرش مشغول به کار شده‌است. بعدها او در بندرعباس فعالیت تجاری مستقلی داشت. دفتر حسابداری مهروموم شده توسط دارایی بندرعباس از ایشان باقی است، که مربوط به سال ۱۳۱۳ شمسی است. این می‌رساند که تقریباً مدتی قریب بیست سال او در بندرعباس و بمبئی تجارتخانه خود را داشته ‌است. در همین دفتر حسابداری بارها قید شده‌است که شریف‌زاده اجناسی را به کمالی در بندرعباس و در شیراز فروخته‌است. در صفحات آخر آن دفتر حساب و دقیقا از اردیبهشت ۱۳۱۵  طی چند صفحه شرح تصفیه حساب و واگذاری شرکت شریف‌زاده در بندرعباس به رئیس محمدامین سوداگر و شراکت شریف زاده در دفتر شیراز متعلق به رئیس محمد سعید سوداگر آمده‌است. به هر روی در سال ۱۳۱۶ شریف‌زاده از بندرعباس به شیراز می‌رود و در دفتر شیراز به عنوان یکی از سه شریک همکار رئیس عبدالرحیم کمالی در موسسه تجاری رئیس محمد سوداگر می شود و همانطور که در خاطرات عبدالرحمن احمدیان آمده است؛ محمدامین شریف‌زاده در سال ۱۳۲۲ در دفتر شیراز مشغول به کار بوده‌است.

شریف‌زاده طبق اظهارات فرزندش آقای شریف شریف‌زاده تا ۱۳۲۶ در شیراز بوده اند و بعداز آن که شرکت شیراز تصفیه شد؛ به اوز مراجعت کردند و دیگر به کار تجارت نپرداختند. طی مدت بیست سالی که زنده یاد شریف در اوز بود به عنوان یکی از بزرگان و ریش سفیدان در کارهای اجتماعی شرکت می کردند. یکی از وجهه نیک ایشان ظهرنویسی در پشت جلد سی‌پاره‌های مساجد اوز است که یادداشتی در هنگام برگزاری مراسم پرسه برای شخص متوفی می‌نوشتند. گاهی مطالبی از قبیل قحطی و خشکسالی و زلزله و هجوم ملخ و افتتاح درمانگاه و غیره نیز شامل این ظهر نویسی‌ها هست که برای تاریخ اوز ذی قیمت می باشد. شریف‌زاده سه بار ازدواج کرد و فرزندان ایشان؛ آقای شریف شریف‌زاده و خانم ثریا شریف زاده در دبی بسر می برند. خانواده شریف‌زاده بسیاری از اشیاء قدیمی و گرانبهای خودشان را به موزه مردم‌شناسی اوز هدیه کرده اند.» ( ۱)

اکنون به خود  نامه ارسالی و تقاضا برای ایجاد شهرداری درشهر  اوز می پردازیم. لازم به ذکر است  که از ارسال این نامه اکنون؛ هفتاد و یک سال گذشته است. متن نامه ارسالی چنین است:

« مقام منیع وزارت کشور دام اقباله

رونوشت: استاندار معظم فارس؛ شهرداری کل مملکتی؛ روزنامه کیهان؛ بخشداری اوز؛ رونوشت برای فرماندار محترم لارستان ارسال می گردد.

محترما طبق مواد قانون جدید شهرداری مصوب ۲۵ خرداد ۳۲ شماره ۸۰۴۶ ؛ قصبه اوز لارستان با موقعیت امروزه آن را که ذیلا شرح داده می شود استحقاق تشکیل اداره شهرداری را دارد. استدعا از وزارت محترم دارد که دستور آن را صادر و به موقع اجرا گذارده شود.

نفوس  ۶۰۰۰ نفر – وسعت آبادی ۱۵۰۰۰۰۰ مترمربع – خانه ۱۲۰۰ باب – اداره پست و تلگراف – اداره بخشداری به انضمان ۴۳ آبادی و دهات – دبیرستان هوشیار با طرح ساختمانی امروزه به تقویم یک میلیون ریال – دبستان بدری با مساحت ۴۰۰۰ مترمربع و چهار طرف عمارت به تقویم یک میلیون ریال – دبستان دخترانه یک باب – مکاتب خردسالان دو باب – مدرسه روحانی با تعلیمات دینی یک باب – کتابخانه به ضمن کتابهای علم دینی در حدود ۱۹۰۰ جلد از شخص خود مولانا شیخ احمد فقیهی مفتی اوز – مساجد ۹ باب به استثنای نماز خانه ها که دو باب است با تقویم امروزه ۱۵۰۰۰۰ ریال. ارزش ۷ باب دیگر که هریک به تقویم ۵۰۰۰۰۰ ریال است. درمانگاه سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی به طرز ساختمان پایتخت که روزانه ۷۰ نفر مداوا می شوند به ارزش ۱۵۰۰۰۰۰ ریال – حمام ۴ باب که سه باب آن دوش و لوله کشی شده هریک به ارزش ۵۰۰۰۰۰ ریال – آب ابنار های بزرگ و کوچک آبِ شرب تا شعاع ۱٫۵ کیلومتری ۱۰۵ عدد – بازار قیصریه متضمن ۲۴ باب دکان به استثنای دکان های بیرونی به ارزش ۱۵۰۰۰۰۰ ریال – دکان خرده فروشی در کوچه ها در حدود ۳۰ باب – کاروانسرای مسافر خیریه به ظرفیت ۱۶ اتاق به تقویم ۴۰۰۰۰۰ ریال – پاسگاه ژاندرمری – پاسگاه کار و گمرک – چاه آب کشت و تره کاری ۲۰ گاو – راه شوسه به سه بلوک – کدخدا آقای محمودی.

شرح موقعیت آبادی و اهالی اوز

خانه های مسکونی که قسمی از آن دو و سه طبقه ساختمان جدید پسند امروزه با طرز عالی عمارات حالیه عبارت از سالون  می باشد که با تیر آهن بنا شده است.

اهالی آن ۶۰% با سواد و به فرهنگ دوستی مشهورند و در حدود چهارصد الی پانصد محصل و محصله مشغول تحصیل می باشند. تمدن ( مدنیت  و شهروندی) اهالی که از حدود یک صد سال پیش در خارج؛ وارد مراحل تجاری و اقتصادی شده اند و تا قبل از انحصار و مقررات تجاری؛ تجارت خود را در خارج و داخل توسعه داده تا جایی که ارتباط اقتصادی شان به انگلستان؛ آلمان، ژاپون، مصر، بلجیک، هندوستان و تا دامنه آن را به کیپ تاون در افریقای جنوبی کشیده اند. و ابتکار تجارت عمانات و خلیج فارس را در دست گرفتند. تعرفه های گمرکی بایگانی شده گواه مشروحات تجارت شان می باشد. و هنوز با وجود انحصار؛ قسمی از آنها در خلیج فارس باقی هستند و در عربستان این کار را در دست دارند. چندین نفرات درخارج تحصیل کرده و دیپلمه های حقوقی و طبی و کحالی و دندانسازی و میکروب شناسی نموده و اکنون در نواحی شهر های ایران مشغول عملیات هستند.

اوزی ها در شجاعت و دولت خواهی و وطن دوستی ضرب المثل محال لارستان می باشند. هیچ وقت با یاغی گران همدست نشده و آبادی خود را در آن همه انقلابات حفظ نموده اند و همیشه پشتیبانی از دولت مرکزی نموده اند.

گدا نادر الوجود است و به کلی ندارد.دزدی بدترین گناه و زشت می دانند. سلوک و رفتار آنها از اداره فرهنگ و بخشداری و سایر امور تحقیق شود که معارض احدی نیستند.

بنا به مشروحه بالا؛ جای افسوس است که به تقاضای آن ترتیب اثر داده نشود. برای ثبوت مشروحه بالا خوب است یک نفر بازرس بی آلایش و بی غرض از مرکز راسا و بدون توقف در جایی به محل اعزام گردد؛ تا در محل رسیدگی نماید و پس از رسیدگی با تقاضای  اهالی موافقت شود. سبب عدم توقف در جایی این است که بعضی ها با هر تقاضای اصلاحی ما مخالفت کرده و راضی به ترقی و تعالی هیچ آبادی در لارستان نبوده و نیستند.  در خاتمه امیدوارم ترتیب اثر داده شود.

۴/آبان / ۱۳۳۲ -محمد امین شریف زاده از اوز »

Shahrdari Evaz

در این نامه زنده یاد شریف زاده برای این که تقاضای خود را برای ایجاد شهرداری مستحکم کند آماری از داشته های شهر اوز در آن زمان ضمیمه تقاضای خود کرده است. تاریخ این نامه در آبان ماه هزار و سیصد سی و دو است.
می دانیم اولین سرشماری رسمی و دولتی در ایران در سال ۱۳۳۵ برگزار شده است. درآن آمار گیری جمعیت اوز در حدود ۶۰۶۴ نفر بوده است که با آمار ارائه شده در این نامه تفاوت چندانی ندارد. از همین جا می توان بر دیگر آمار های موجود در این نامه تا اندازه خوبی نظر انداخت و گفت  که این عدد ها می توانند وضعیت اوز در آن زمان را به طور روشنی بازگو کنند.

البته در کتاب تاریخ دلگشای اوز آماری از وضعیت اوز در سال ۱۳۱۴ شمسی نیز در دست داریم که مولف کتاب  ملا محمد هادی کرامتی گزارش کرده است. در آنجا می خوانیم:

«در این عهد مانحن فیه؛ که اوضاع زمانه صورت تجدد گرفته و حکم منع اسلحه از تمامی مملکت ایران قدغن و حکمفرماست؛ مردم دست از رزم و پرخاشحویی کشیده؛ و در سلک بازاریان و بازرگانان در آمدند و اغلب برای تحصیل معاش به داخله و خارجه مسافرت نموده اند.

بیوتات معموره ۸۰۰ الی ۹۰۰ باب است و به موجب سرشماری سجل احوال در سال ۱۳۵۱قمری (۱۳۱۲ شمسی) عده نفوس تقریبا بالغ بر ۴۰۰۰ بود. بیوتات و منازل به خلاف اشکال سلف است و عمارات عالیه کثیره ایجاد شده است.

اکنون ( ۱۳۱۴ شمسی ) اوز دارای یک مسجد جامع کبیر قدیمه که در سال ۱۳۰۳
(قمری) مجددا به همت پدر نگارنده مرحوم حاجی «محمد امین کرامتی» و به دستیاری و اجتهاد هر سه برادرانش، عمارت سنگین عالی اتمام پذیرفته و شهره آفاق و انفس گردید. امید است که مقبول درگاه خداوند ذوالجلال گردیده الی مادام طول الدهور کمابیت المعمور؛ ابن دار عبادت را پایدار و دایما به عابدین و ذاکرین مخلصین برقرار و فیوضات سرمدیه نایل به ارواح بانیان و صاحبان خیر و طاعت کنندگان نائل و واصل گردد. بالنبی و آله و صحبه الامجاد.

دیگر هفت مسجد در هر محله بنا و معمور است. سه باب حمام و یک باب کاروانسر و یک بازار گاه قیصریه و یک باب مدرسه دینیه علمیه موسوم به «احمدیه» که به همت صاحبان فضل و معارف پژوهان در سنه ۱۳۲۵ (قمری) احداث یافته و در تحت نظارت و مراقبت علامه جلیل و معلم و مدرس نبیل شیخ الطریقه النقشبندیه؛ مولانا و مرشدنا الحاج الحرمین «الشیخ احمد فقیهی» مفتی؛ ادام الله برکاته و نفعا به فیوضاته و بکاته و اطال الله عمره بحا سیدنا المصطفی و آله و صحبه آمین؛ برقرار است.

در این مدرسه از علوم متنوعه عالیه ؛ امثال نحو و صرف و تجوید و فقه و تفسیر و بیان و معانی و آلات و حدیث و غیر ذلک تدریس می شود. مصارف طلاب همجوار از خود شیخ مبذول است و در جنب مدرسه شیخ؛ کتابخانه عالی دارای هزار جلد کتاب از علوم متنوعه دایر است که طالبان معارف می توانند در هر موارد مطالعه کنند » ( ۲ )

درباره تاریخچه آمار جمعیتی اوز هرچند گزارش های پراکنده ای  قبل از ۱۳۰۰ شمسی  وجود دارد ولی  تا قبل از  صدور اولین شناسنامه ها در اوز( ۱۳۱۲)؛ هیچ گونه آمار برداری  حقیقی از جمعیت اوز نشده است. این آمار  که  در آن جمعیت اوز را ۴۰۰۰  نفر گزارش شده؛ درسال ۱۳۱۴ در کتاب تاریخ دلگشای اوز نوشته شده است.  مشخص نیست ملا محمد هادی کرامتی بر طبق  ارقامی که دردفتر ثبت احوال که شاهزاده مغروری مامور صدور شناسنامه هاهمراه داشته است؛ این عدد ۴۰۰۰ نفر را  دیده و گزارش کرده است؛ یا بعد از دو سال  کرامتی از  حافظه خود عدد را در کتاب درج کرده است.

ولی طبق مندرجات کتاب تاریخ دلگشا این آمار مربوط به زمان صدور شناسنامه برای همه اهالی است و یعنی تا اندازه زیادی دقیق است. گزارش کرامتی درست بیست سال قبل از گزارش شریف زاده است  که درسال ۱۳۳۲ جمعیت اوز را ۶۰۰۰ نفر قید کرده است. یعنی جمعیت اوز طی بیست سال معادل ۲۰۰۰ نفر و برابر ۵۰% رشد کرده است. و همانطور که نوشته شد در سال ۱۳۳۵ که اولین سرشماری رسمی جمعیت اوز گرفته شد؛ حدود  ۶۰۶۴ نفر گزارش شده است. این اختلافات در آمار جمعیت می تواند گیج کننده باشد؛ خاصه که هم کرامتی و شریف زاده عدد های گرد ۴۰۰۰ و ۶۰۰۰ نوشته اند که می رساند عملکرد سر راست کردن اعداد اعمال شده است. ولی باید توجه داشت هم گزارش کرامتی و هم گزارش شریف زاده بر اساس آمار برداری خانه به خانه نیست و حدسیات در آن تا اندازه زیادی دخیل بوده است. می توان احتمال داد که هم کرامتی و هم شریف زاده به آمار رسمی زمان خود دسترسی کامل نداشته اند و آنچه را گزارش کرده اند از نقل قول های مسئولان محلی و یا از حافظه خویش بر گرفته اند. ولی با وجود این نُرم رشد جمعیت اوز از ۱۳۱۲ تا ۱۳۳۲ که سرشماری رسمی وجود نداشته؛ با نُرم رشد جمعیت اوز بعد از اولین سر شماری( ۱۳۳۵) تا آخرین سرشماری(۱۳۹۵)  که ارقام آن در دست هست؛ مشابه است. متوسط نرخ رشد جمعیت در اوز طی ۶۰ سال که سرشماری صورت گرفته تقریبا معادل ۲۳% است.

بدین معنا که به طور متوسط  هر ده سال جمعیت اوز ۲۳% رشد می کند و این یعنی آن بیست سال  بین گزارش کرامتی در تاریخ دلگشا وگزارش شریف زاده هم نرخ رشد جمعیت اوز تقریبا در همین حدود بوده است. با این فرض می توان گفت  که در سال ۱۳۱۲ جمعیت ۴۰۰۰ نفر و در سال ۱۳۲۲ جمعیت تقریبا ۴۹۲۰ و در سال ۱۳۳۲ جمعیت تقریبا  ۵۸۰۰ نفر بوده است. هر چند گزارش شریف زاده با آمار رسمی اختلاف چندانی ندارد و در آن سال  فقط ۲۶۴  نفر بیشتراز آمار رسمی است و اندازه آن (میزان خطا)  ۴%  است که قابل چشم پوشی است. به هر روی چون آمار رسمی در دست نیست  می توان در سال نوشتن نامه به وزارت کشور؛ جمعیت اوز را همان  ۶۰۰۰ نفر  در نظر گرفت و بنابراین می توان گفت آماری که شریف زاده در این نامه آورده است به واقعیت بسیار نزدیک است.

در مورد تعداد دانش آموزان درحال تحصیل نیز آمار بین چهارصد و پانصد نفر می تواند تا اندازه زیادی درست باشد. سرهنگ همت  فرماندار لارستان که در سال تحصیلی ۱۳۱۹-۱۳۲۰ از اوز بازدید کرده و گزارش داده؛  تعداد دانش آموزان اوز را ۱۷۰ نفر قید کرده است (۳) و سیزده سال بعد در گزارش شریف زاده به عددی بین چهار و پانصد رسیده است.  باید در نظر داشت که بین گزارش سرهنگ همت و شریف زاده  اوز تغییراتی کرد.

در سال ۱۳۲۴ مدرسه بدری پس از چند افت و خیز؛ نهایتا افتتاح و دبستان خاص پسران شد و سال ۱۳۲۷ نیز دبیرستان هوشیار شروع به کار کرد. از طرفی مدرسه ای که درخانه حاج محمد رحیم دایر بود نیز کماکان برای دختران  به فعالیت خویش ادامه داد. هنگام گزارش شریف زاده در اوز دو کودکستان؛ یک دبستان پسرانه؛ یک دبستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه مشغول به فعالیت بودند. و با توجه به این که عده ای نیز از بلوکات برای تحصیل به اوز می آمدند به نظر می رسد مجموع دانش آموزان این پنج مدرسه می تواند بالای ۴۰۰ نفر باشد. و از اینجا باز می توان گفت آماردانش آموزان اوز که شریف زاده نوشته است چندان از واقعیت دور نیست. با توجه به این دو فقره (جمعیت و دانش آموزان) می توان گفت دیگر آمارهایی که شریف ارائه کرده است را نیز می توان تا اندازه زیادی درست دانست.

مقایسه بین آنچه در کتاب تاریخ دلگشا آمده است و آنچه در نامه شریف زاده هست نشان می دهد طی بیست سال (۱۳۱۲ تا ۱۳۳۲) این موارد به داشته های شهر اوز اضافه شده است:

«اضافه شدن جمعیت شهر به میزان ۲۰۰۰ نفر-  پنج موسسه آموزشی از کودکستان تا دبیرستان- پاسگاه ژاندارمری– اداره فرهنگ– بخشداری– اداره پست و تلگراف بی سیم– یک مسجد جدید – درمانگاه سازمان شاهنشاهی- دوش دار شدن سه حمام از چهار حمام شهر– اضافه شدن ۹۰۰ جلد کتاب به کتابخانه مدرسه احمدیه– وجود ۵۴ مغازه در شهر– راه شوسه به سه بلوک– پاسگاه کار و گمرک– علاوه براین برای اولین بار اوزی ها به تحصیلات عالیه پرداختند و چند نفر حقوق دان، پزشک، دندان ساز و میکروب شناس فارغ التحصیل شدند (۴)»

نیز طی این دوره چندین آموزگار اوزی در شهر به فعالیت پرداخته و عده ای از جوانان نیز وارد دانشسرا ها تربیت معلم شدند که در گزارش شریف زاده نیامده است. نباید از نظر دور داشت که آموزگاران شیرازی و جهرمی نیز در همین سالها وارد اوز شدند و کادر آموزشی اوز توان تعلیم تا ۵۰۰ دانش آموز را داشته است.

همه این داشته های جدید نشانه ای از ورود جدی و محکم اوز همگام با دیگر شهر های ایران به زندگانی جدید شهری است. طی این بیست سال بسیاری از موارد جدید مانند دوچرخه و موتورسیکلت و اتومبیل، تلگراف بی سیم، دبیرستان، درمانگاه و غیره؛ شهر اوز را به سمت یک شهر نوین و به دور از روستا قبلی  سوق می داد. و لذا اکنون شهر اوز مستحق یک نظم سازمان یافته برای اداره شهر بود که همان شهرداری باشد.

شریف زاده به حق این نامه را به وزارت کشور آن زمان نوشته است و از طرف اهالی خواهان تشکیل شهرداری در اوز شده است. برای مستحکم کردن تقاضای خویش شریف زاده به سابقه تاریخی اوز و خلق و خوی مردمان در این شهر نیز استناد کرده و سعی کرده است با آوردن صفاتی نظیر:

« شجاعت، وطن دوستی، دولت خواهی، هیچ وقت با یاغی گران همدست نشده اند؛ همیشه پشتیبان دولت مرکزی؛ گدا در اینجا نادر الوجود؛ دزدی را بدترین گناه می دانند؛۶۰% با سواد؛ به فرهنگ دوستی مشهورند؛ مردمانی متمدن هستند و از یک قرن قبل وارد تجارت بین المللی شده اند؛ رشته فعالیت های تجاری اوزی ها  به اکناف عالم کشیده شده است و تجارت در عمانات و خلیج فارس را در دست گرفته اند …»

Evaz Nameh

شریف زاده همه اینها را به میان کشیده است تا بر ادعای خویش مبنی بر مستحق بودن شهر اوز برای تشکیل ادراه شهر داری مهر محکم بزند. وی حتی نوشته است که دریغ و افسوس خواهد بود اگر چنین نشود: « بنا به مشروحه بالا؛ جای افسوس است که به تقاضای آن ترتیب اثر داده نشود.» وی در پایان نامه خواهان اعزام یک مامور ویژه برای بررسی وضعیت اوز و اعطای شهرداری از وزارت کشور آن زمان شده است.

لازم به ذکر است که تلاش شریف زاده و دیگرفرهیختگان و بزرگان شهر و تقاضای های مکرر اهالی نهایتا  دو سال بعد به ثمر نشست و سال ۱۳۳۴ شمسی اداره  شهرداری در اوز تاسیس شد.

«تا سال ۱۳۳۳ خورشید اوز رسما روستا بود و توسط کدخدا که به او کلانتر می گفتند و در قلعه مستقر بود، اداره می شد. در این سال طبق قانون در اوز انجمن شهر متشکل از مرحومان، محمد امین دانشمند، محمد یوسف نامی، محمد رفیع بهروزیان، محمد امین امین زاده و محمد رفیع صدیقی، شکل گرفت. آنان در نخستین نشست خود (اوایل اردیبهشت ۱۳۳۴) مرحوم محمد یوسف محمودی را که تا آن زمان در سمت کلانتر اوز خدمت می کرد به عنوان شهردار اوز به استانداری معرفی کردند، که در نهایت در تابستان ۱۳۳۴ خورشیدی مرحوم عباسعلی گلشائیان استاندار وقت فارس حکم او را به عنوان اولین  شهردار شهر اوز صادر کرد.» ( ۵)

یک سال بعد در ۱۳۳۵ نیز شعبه اولین بانک در اوز شروع به کار کرد. « در سال ۱۳۳۵ بانک ملی ایران شعبه اوزبه عنوان اولین بانک در اوز تاسیس شد. اولین رئیس بانک ملی ایران شعبه اوز آقای شفاعت اهل لار، وقتی باخبر شد که در اوز نیز بانک ملی تاسیس می شود تقاضای انتقال به شهر اوز نمود. در بانک فقط دو نفر کار می کردند رئیس و حسابدارآقاى محمدرفیع کرامتى و بعدها یک متصدی به نام محمد خضری که به محمد بانک معروف شد نیز به آنها اضافه شد».(۶)

سال ۱۳۳۴ با همت اهالی و تاسیس شرکت روشنایی برق اوز شهر اوز برق دار شد. « در سال ۱۳۳۴ کارخانه برق در اوز نصب و راه اندازی شد و شهر اوز بعد از شهر لار صاحب برق شد. زنده یاد مرحوم حاج عبداله مشفق اوزی اهداء کننده کارخانه برق به اوز بود. و معتمدان اوز نیز با تاسیس شرکتی به نام شرکت سهامی روشنائی اوز در برق رسانی به اماکن، منازل و اداره اقدام کردند. در اوائل از کارخانه برق فقط برای روشنائی در شب استفاده می شد. و اولین مهندس و کارشناس برق در شهر اوز مهندس رجبعلی قریشی بود که کارخانه را به نحو مطلوب اداره می کرد.» (۷)

علاوه بر اینها باید گفت لحن نامه شریف زاده ساده و بدون القاب اضافی است  و عجز و التماسی در آن نیست. او آنچه را که درخواست کرده بدون زواید و شفاف بیان کرده است.

درخاتمه باید گفت که نامه تقاضای تاسیس شهرداری که زنده یاد محمد امین شریف زاده در ۱۳۳۲ نوشته است سند با ارزشی است که برخی از جنبه های وضعیت جمعیتی و اجتماعی اوز را در زمان خود بر ما آشکار می کند و در مقایسه با آنچه که در کتاب تاریخ دلگشا آمده این نامه نشانه ای است از ترقی و توسعه شهر اوز در آن زمان نامه شریف زاده و تقاضا برای توسعه شهر یکی از هزاران چراغ بر افروخته اوزی ها در راه تلاش و همت و وطن دوستی مردمان اوز برای آباد سازی هر چه بیشتر زادگاه ست. یاد و نامش گرامی باد.

عنایت الله نامور – آذر ماه ۱۴۰۳ – دوبی

مطالب مرتبط

  • درباره تجارتخانه رئیس محمد سعید سوداگر در شیراز – عنایت الله نامور – اوز امروز – ۲۰/مارس / ۲۰۲۳
  • کتاب تاریخ دلگشای اوز -به کوشش محمد شریف کرامتی – چاپ دوم – انتشارات نوید شیراز -۱۳۷۰ – ص ۵۲تا ۵۹
  • نقد و نظر بر مطلب استاد تاریخ ( دبستان اوز) – عنایت الله نامور – پیام دانش اوز – آبان ماه ۱۴۰۳
  • اولین پدر اوزی که فرزندان خود را پزشک و مدیر کرد – عنایت الله نامور – پسین اوز – مهرماه ۱۳۹۸
  • دومین شهرداری در جنوب فارس – احمد خضری – پسین اوز – مهر ۱۴۰۲
  • تاریخچه بانک ملی در اوز – شریف بازرگانی – پیام دانش اوز فروردین ۱۳۹۷
  • تاریخچه تاسیس برق در اوز و لار -عصر اوز – دی ماه ۱۳۹۱