هفتبرکه – فاطمه یوسفی: موسیقی ملایمی به زبان گراشی ما را به سوی غرفهها در بوستان شهر میکشاند. جشنواره و نمایشگاه روز گراش قرار است در «روز گراش»، مشاغل، فرهنگ، رسوم و هویت گراشی را معرفی کند.
عبدالرضا افشار، ایدهپرداز و مسئول برگزاری این نمایشگاه، در کنار تنوری که در بوستان شهر و در کنار یکی از غرفهها در حال آماده شدن است، ایستاده است. راهنماییام میکند تا در یکی از غرفهها با هم گفتوگو کنیم. ساعت ۱۵ است و رفتوآمدها در نمایشگاه هنوز آنقدرها زیاد نیست و مسئولین غرفهها در حال آماده شدن هستند. افشار میگوید: «دوستان از کل شهرستان در این نمایشگاه در ۳۲ غرفه محصولات خودشان را ارائه و به فروش میرسانند. دو غرفه مربوط به فداغ و دو غرفه مربوط به ارد و بقیه را گراشیها برپا کردهاند. و یک سیاه چادر هم در کنار نمایشگاه برپا شده که برنامههای فرهنگی را آنجا برگزار میکنیم. در بیشتر غرفهها افرادی که مشاغل خانگی دارند خوراکیهای محلی و صنایع دستی خود را به فروش میرسانند.»
نشان دادن و معرفی هویت و فرهنگ و هنر شهرستان دلیلی بود که ایدهی برگزاری این نمایشگاه را به ذهن افشار رساند: «با توجه به علاقهام به گراش، دوست داشتم فرهنگ و هنر و رسم و رسومات و هویت آن را به همه معرفی کنیم. ما قدمت و تاریخ موثری داریم. مثلا آقای صلاحی میگویند چهارصد سال قبل گراش با هند و کشورهای دیگر تجارت داشته است. یا معرفی هنرمندانی که در حال حاضر داریم، مثلا در منطقه کسی ابوالحسن حسینی را نمیشناسد با وجود این که به صورت موثری روی موسیقیها و شعرهای سنتی کار کرده و آن را زنده کرده است. یا کسی عبدالعلی صلاحی را نمیشناسد، پژوهشگری که پژوهشهای زیادی را برای حفظ تاریخ ما داشته است، کتاب «جامعهشناسی گراش» به قلم او باید در تمام خانههای گراشی باشد، ولی نیست. چون معرفی نشده است. برگزاری این گونه جشنوارهها میتواند نشان دهد موسیقی ما در چه مرحلهای است و روی معرفی فرهنگ، هویت و شخصیتهای تاثیرگذار شهر موثر باشد.»
اما این نمایشگاه هنوز نمایشگاهی نشده است که افشار را راضی کند: «برنامهریزی برای برگزاری این نمایشگاه را از حدود چهار ماه پیش شروع کردیم اما به دلایلی نتوانستیم آن طور که باید روی تبلیغات آن کار کنیم. دوست داشتیم هنرهایی مانند گلیمبافی، گبهبافی و سفالگری، باروتسازی، کباب گراشی بیشتر مانور دهیم، ولی به دلایلی استقبال نشد. از چند نفر که سوال کردم گفتند که نیرو و وقت نداریم. با وجود این که یک مکان آماده شده است ولی متاسفانه استقبال کم است. یک جورهایی دلمان میخواست برندهایی که معروفتر هستند در گراش، مثل کوکسان، فسیل، قوام، دورادیت و دزرو که معروفتر هستند، هم در نمایشگاه حضور داشته باشند ولی نشد. البته در این طور مسائل مشکل از دو طرف است یعنی ما هم تبلیغات کمی داشتیم و باید زودتر فراخوان میدادیم. اما توقع داریم سری بعد که برنامه گذاشتیم حتما شرکت کنند.»
اسم یکی از غرفهها توجهم را جلب میکند، «دسولزه». معنی آن را که میپرسم، میگوید: «به موضوع خوبی اشاره کردید. چیزی که در این نمایشگاه برای من جذاب بود استفاده از اسمهای گراشی قدیمی برای غرفهها است. دسولزه در قدیم که آرد درست میکردند، وقتی دستشان را به هم میمالیدند، آردهایی که پیچپیچ میشد و میریخت، میگفتند دسولزه. یا اسم یکی از غرفهها بللشک است. این طوری میتوانیم روی اسمهای قدیمی هم کار کنیم.»
چراغهای غرفهها که روشن میشود، رفتوآمدهای مردم هم بیشتر میشود. افشار میگوید: «نمایشگاه از ساعت ۱۵ تا ۲۱ فعال است ولی ساعت ۱۹ تا ۲۱ را گذاشتهایم برای برگزاری برنامههای بومی و فرهنگی و هر شب هم برنامهی متفاوتی داریم. مثلا شب اول برنامه افتتاحیه داشتیم و شب دوم برنامههایی چون آموزش و اجرای بازی محلی لِکِلِکِ، آموزش ساخت و پرواز بالن دستساز (بومی)، کائت شاو، مسابقه اطلاعات عمومی شهر گراش به سبک مسابقه چارچار، آموزش و اجرای بازی محلی چِنگِ چُنگِ و تیت، دفنوازی برگزار شد که استقبال خوبی هم از این برنامهها شد. قرار است برنامههای هر شب تا ۱۴ بهمن روز پایانی جشنواره در کانال هفت برکه منتشر شود.»