هفت‌برکه: در شرایطی که هر روز خبرهای مرگ از گوشه و کنار شنیده می‌شود و از سوی دیگر به خاطر شرایط کرونا برگزاری مراسم‌های سوگواری محدود شده است، مرگ نزدیکان شرایط روحی سختی را برای کسانی که عزیزان خود را از دست داده‌اند به وجود آورده است. «زهرا خواجه زاده» کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی با نگاهی به کتاب «رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی» نوشته جیمز ویلیام وردن و ترجمه محمد قائد، نکاتی را در مورد عزاداری و برخورد با خانواده‌های داغدار یادآوری کرده است. 

Soog

زهرا خواجه‌زاده: بیماری کووید ۱۹  روزانه جان انسان‌ها را می‌گیرد و همه را بر سوگ عزیزان می‌نشاند. اگر شمه‌ای از سوگ و توصیه‌ای در برخورد با سوگواران را در گفت و گویی خودمانی بیان کنیم،  شاید بتوانیم به بازماندگان کمک کنیم تا بهتر بتوانند این شرایط را تاب آورند و از آن عبور کنند.

سوگ واکنشی هیجانی است که در پاسخ  فقدان یا نبود آنچه به آن دلبستگی وجود دارد، رخ می‌دهد و فقدانی که سوگوار تلاش می‌کند  و خودش را با آن وفق  می‌دهد، داغدیدگی گویند.

مرگ عزیزان بالاترین میزان فشار روانی را در افراد ایجاد می‌کند. فردی که دچار سوگ می‌شود، به لحاظ روانی مراحلی را تجربه می‌کند که با توجه به تیپولوژی افراد مثلا برونگرا یا درونگرا بودن، جنسیت، سن، چگونگی حادثه و شخصی که از دست رفته است، متفاوت و دارای شدت و ضعف است. انسان در برخورد با هر نوع  فقدان همچون فوت، حوادث، ترک اعتیاد، طلاق، ورشکستگی و تغییر شغل، پنج موضع عاطفى انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش را از خود نشان می‌دهد که عبارتند از:

اولین مرحله، انکار

در این مرحله، فرد مرگ عزیزش را انکار کرده و معتقد است که او زنده است. ممکن است در این مرحله جملاتی نظیر: «نه او زنده است، من باور نمی‌کنم، مگه می‌شه مرده باشه و …» را بر زبان بیاورند. البته این ناباوری بیشتر در مرگ ناگهانی رخ می‌دهد. انکار، نوعی مکانیسم دفاعی است که فرد در برابر شوک وارد شده از خود بروز می‌دهد و ناخودآگاه سعی دارد به این طریق از خود محافظت کند.

دومین مرحله، خشم و عصبانیت

عصبانیت از همه، چه عزیز از دست رفته چه دیگران حتی، ممکن است شخص نسبت به خداوند و مقدسات نیز خشمگین شود و در موارد شدید اعتقادات خود را از دست بدهد. گاه جملاتی را به زبان می‌آورد مانند: «خدایا این چه حکمتی بود، چرا من باید عزیزم را از دست بدهم؟ خدا مرا دوست ندارد» در این مرحله فرد بسیار شکننده است و حتی ممکن است خشم و عصبانیت خود را نسبت به غریبه‌ها نیز بروز دهد.

سومین مرحله، حسرت و چانه زنی

در این مرحله اغلب بازماندگان به خاطر کارهایی که می‌توانستند برای متوفی انجام دهند و موفق نشده‌اند او را زنده نگه دارند، حسرت می‌خورند. احساس عذاب وجدان و گناه می‌کنند. برای مثال افکاری از این قبیل را در ذهن خود می‌پرورانند: «ای کاش او را زودتر به بیمارستان می‌بردم، ای کاش بیشتر در کنارش وقت می‌گذراندم، کاش بهتر با او رفتار می‌کردم، ای کاش او را برای درمان به خارج می‌بردم. 

چهارمین مرحله بروز افسردگی

مرحله‌ای که هنوز فرد به پذیرش سوگ نرسیده‌ و ممکن است دچار یکی از انواع افسردگی شود. افراد در این مرحله غم و اندوه فراوان، اختلال درخواب و اشتها و کاهش وزن، احساس گناه ، احساس بی ارزشی، کندی بارز روانی حرکتی، و…  تجربه می‌کنند، اما اگر این علایم بیش از دو ماه ادامه یابد و در تمام جنبه‌های زندگیشان اختلال ایجاد شود ، ارجاع به پزشک ضروری است که روان درمانگر به او کمک می‌کند تا بر اساس چارچوب‌های مناسب روان درمانی، با غم عزیز کنار آمده و با کاهش اندوه به زندگی بازگردد.

آخرین مرحله، رسیدن به پذیرش

فرد در این مرحله، از دست دادن را می‌پذیرد، مثل یک فرد بالغ و سالم با آن کنار آمده و با زنده نگه داشتن خاطر او، به زندگی عادی خود می‌پردازد. متأسفانه امکان رسیدن به پذیرش برای تمامی افراد وجود ندارد، به خصوص اگرمرگ عزیز ناگهانی  و غیرقابل پیش‌بینی بوده باشد.

بدیهی است کسانی که عزیزی را از دست داده‌اند، از شرایط عادی و منطقی روحی روانی برخوردار نیستند و نزدیکان و اطرافیان بهتر است که با رفتار و واکنش صحیح به سازگاری و حل مشکل آنها کمک کنند. (البته بهبود اثرات عاطفی حادثه، نیاز به زمان زیادی دارد.) در غیر این صورت ممکن است با نداشتن اطلاع کافی، فرایند عبور از مرحله سوگ را به تأخیر ‌اندازد، لذا به  نزدیکان این افراد، توصیه می شود که به نکات زیر توجه داشته باشند.

نکاتی در برخورد با سوگواران

 ۱- به افراد اجازه دهند در صورت امکان جنازه عزیزانشان را ببینند.

 ۲- فرصت سوگواری و گریه و زاری برای داغداران را فراهم کنند.

 ۳- سعی کنند افراد مصیبت دیده را دور هم جمع تا با هم عزاداری کنند.( البته در شرایط غیر کرونا)

 ۴- به فرد اجازه و فرصت صحبت کردن دهند، اما در صورت تمایل نداشتن، او را مستقیم  وادار به صحبت نکنند.

 ۵- از سکوت نترسند، اما به تدریج و آرام سعی کنند به بهانه‌های مختلف به افراد ساکت نزدیک شوند، ابراز حمایت و کمک کنند یا از آنها در کار‌ها کمک بخواهند.

۶- بازماندگان، بیشتر نیاز دارند داستان فاجعه را بار‌ها و بار‌ها بازگو کنند. اطرافیان می‌توانند با سؤالات بجا و روش‌های مناسب گوش دادن، مثل توجه کردن، نگاه کردن و تکرار جملات، این فرایند و تخلیه هیجانی آنها را ادامه دهند.

 ۷- بهتر است از قول دادن و وعده‌های بی‌جا پبرهیزند. بهترین جمله می‌تواند این باشد: «درست است که اوضاع مثل سابق نخواهد شد، اما مثل الآن هم نمی‌ماند..

۸- شکل زندگی با از دست دادن یک عزیز خانواده، ممکن است بسیار تغییر کند. بهتر است با دلجویی سازگاری او را در پذیرش تغییر بالا ببرند.

۹- افراد سوگوار فکر می‌کنند که اگر به زندگی عادی‌ خود برگردند، یعنی این‌ که فرد از دست‌رفته را فراموش کرده‌اند و به این خاطر، احساس گناه می‌کنند؛ می‌توان واقعیت را برایشان این گونه بیان کرد که می‌توان زندگی را ادامه داد و یاد عزیز را نیز همیشه گرامی داشت.