هفت برکه(گریشنا): «این اولین محرمی است که پدر در بین ما نیست.»

حاج غلامحسین دیانت، نام آشنایی  است که یاد او در بین مردان نیک و خیر شهرستان گراش، ماندگار است. او متولد سوم مرداد ۱۳۰۳ است و  ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۹ از بین ما رفت. از حاج غلامحسین سه دختر و هشت  پسر به یادگار مانده است.

در روزهای درگذشت حاج غلامحسین فرصت نشد که از او مهربانی‌اش بنویسیم بعد از بارها و بارها اصرار سرانجام حاج اسدالله پسر او پسرش رضایت در این یادداشتی از زندگی و کارهای خیر پدر سخن بگوید:

Diyanat

پدر در سنین نوجوانی و در سن ۹ سالگی به همراه برادر و اقوام سفر خود را به دبی آغاز کرد. سفری به غایت سخت و طاقت‌فرسا سفری که با پای پیاده از گراش شروع می‌شد و پس از چند ماه پیاده‌روی به بندرلنگه می‌رسید و از آن‌جا نیز با لنج بادی عازم دبی می‌شد. اوایل شروع به کار در دبی با کارگری در نانوایی و بقالی و با به عبارتی سوپری شروع شد تحمل سال‌ها غربت در گرما و رطوبت دبی (که آن زمان خبری از برق و وسایل سرمایش نبود) تنها به عشق خانواده میسر بود.

پس از سال‌ها کارگری در دبی توانست مستقل شود و فروشگاه ظروف چینی را راه‌اندازی کرد. اوایل راه‌اندازی فروشگاه که دست تنها بود دو تن از برادرانم به کمک او رفتند. از همان زمان پدرم سهمی را جهت کمک به فقرا و یتیمان در نظر گرفتند.

بخشی از این کارهای خیر عبارتند از :

کمک به تجهیز و راه‌اندازی بخش‌هایی از بیمارستان گراش، ساخت حسینیه امام حسین(ع) واقع در شهرک امام خمینی، ساخت حسینیه جوادالائمه(ع) در روستای لاغر، ساخت حسینیه قمربنی‌هاشم(ع) در روستای زینل‌آباد، ساخت سالن چندمنظوره در مسکن مهر، ساخت آشپزخانه در روستای زینل‌آباد، کمک به مسجد خنج، کمک به مسجد سپاه اوز، کمک به حسینیه روستای گرمدشت، ساخت غسال‌خانه روستای گرمدشت، تعمیر امام‌زاده در شاه غیب، احداث چندین آب انبار در روستاهای اطراف، کمک به تعمیرات زیارتگاه کنار زیارت، تعمیر و بازسازی مسجد فاطمه الزهرا(س) معروف به مسجد بالا، پخت نذری هر ساله در هفته وحدت در مسجد امام زین‌العابدین(ع)، پخت نذری هر ساله در تاسوعا و عاشورا در مسجد زین‌العابدین(ع)، کمک به مسجد و حسینیه در شیراز، تقبل سرپرستی چندین خانواده و یتیم در گراش و روستاهای اطراف، تعمیر مسجد روستای جم‌کو، کمک و تعمیر مسجد نی‌ریز، کارهای فوق بخشی از کارها بود که پدرم انجام داده بود و مطمنا کارهای دیگری نیز وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم.

در روزهای آخر عمر ایشان حدود ۹ روز به دلیل ابتلا ویروس منحوس کرونا در خانه بستری بودند و با بدتر شدن حالشان به بیمارستان منتقل شدند و حدود ۱۱ روز در بیمارستان بستری بودند بر خلاف تصور عموم که فوت او را بر اثر کرونا می‌دانستند چند روز قبل از فوت تست کرونا ایشان منفی شد و بیماری کرونا را پشت سر گذاشتند اما به دلیل توموری که از قبل در روده بزرگشان بود و ناراحتی کلیه که پس از دیالیز به وجود آمد تصمیم بر این شد که جهت برداشتن تومور تنشان را به تیغ جراحی بسپارند. متاسفانه بدن ضعیفشان تاب این عمل را نداشت و با پایین آمدن اکسیژن خون‌شان جان به جان آفرین تسلیم کردند.

باور کنید با رفتن پدر دنیا بر سر من خراب شد پدری که نفس به نفسش برای من خاطره بود. از بارزترین صفات نیک پدرم این بود که همواره مشتاق گردهمایی و مهمانی بود و زمانی که مهمانی می‌گرفت دست از پا نمی‌شناخت و به وضوح می‌شد برق خوشحالی را در چشمانش دید. اخلاق نیک، مهربانی و دلسوزی پدرم زبانزد خاص و عام بود. با بزرگ، بزرگ بود و با کودک کودک.

امسال اولین محرمی است که بدون پدر برگزار می‌شود پدری که برای هر روز از اول محرم تا عاشورا برنامه‌ی خاصی داشت: روز اول و دوم در گراش، روز سوم در حسینیه زینل آباد، روز چهارم در حسینیه شهرک ۸۰ هکتاری، روز پنجم در سالن مسجد مسکن مهر گراش، روز ششم در هرمود، روز هفتم در روستای لاغر، روز هشتم در مسجد امام زین‌العابدین گراش، روز تاسوعا در حسینیه روستای گرم‌دشت و روز عاشورا در گراش برنامه داشت.

خانواده‌ام با توجه به لطفی که به من دارند من را به عنوان نماینده خود جهت ادامه دادن  راه پدر انتخاب کردند. راهی که طی کردن آن به شدت برای من سخت و دشوار است: «جگرها خون شود تا یک پسر همچون پدر گردد.»

امیدوارم خداوند توفیق دهد که در وهله اول بتوانیم جانشین شایسته‌ای برای پدر و در وهله دوم بتوانیم پاسخ اعتماد خانواده را بدهم. در پایان مراتب تشکر و قدردانی خود را از تمامی عزیزانی که در زمان حیات و بستری پدرم زحمت کشیدند خصوصا کادر محترم درمان و در راس آن‌ها دکتر عبدالهی، دکتر محمدی، دکتر مطلبی و مهندس هادی‌پور اعلام می‌داریم.