هفت برکه:«انگار که هنوز می‌توانیم صدای نوحه‌اش را از بلندگوهای هیات بشنویم. محرم که می‌شود جای خالی‌اش بیشتر احساس می‌شود هر چند خاطراتش پیش چشمانمان رنگ بیشتری می‌گیرد و زنده‌تر است. می‌توانیم ببینیم آن گوشه‌ی اتاقش نشسته و دارد زیر لب نوحه‌ای را زمزمه می‌کند و با حوصله آن را در دفترچه‌اش، یادداشت می‌کند. امسال، می‌شود، سه محرم که دیگر بابا را نداریم هر چند امید‌ها و آرزوهایش در دل ما جوانه زده و زنده است.»

سال ۱۳۹۹، حاج ابوالحسن خبازی در سن ۷۳ سالگی از دنیا رفت. در گفت و‌گویی که پیش از این با  پسرش عبدالمهدی داشتیم او برایمان گفته است که پدرش که یکی از خیرین گراشی است برای خرید زمین حسینیه ابوالفضل(ع) و گرفتن مجوز ساخت آن، چه دردسرهایی را از سرگذراند. این گفت‌وگو را می‌توانید این‌جا مرور کنید.

Khabazi Abolhassan

حالا بعد از سه سال عبدالمهدی خبازی بار دیگر می‌خواهد از پدرش حرف بزند، نه به عنوان یکی از بانیان خیر حسینیه‌ی ابوالفضل(ع) که دوست نداشت اسمش سر در حسینیه باشد؛ این بار به عنوان پیرغلام حسینی، کسی که صدای نوحه‌هایش در صف عزاداران، خاطره‌ساز شده است. می‌خواهد از محبتی بگوید که پدرش نسبت به اهل‌بیت(ع) داشت به خصوص از ارادتش نسبت به حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع).

عبدالمهدی می‌گوید: «محسنات خادمی ائمه اطهار(ع) زیاد است و ما از شمارش آن عاجزیم و این بر کسی پوشیده نیست. پدرم، مرحوم حاج ابوالحسن خبازی، از جمله کسانی بود که از سن طفولیت ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل العباس(ع) داشت. عمه برای ما از خاطرات بچگی بابا تعریف می‌کند، وقتی که با مادربزرگ از روضه برمی‌گشتند و بابا با گذاشتن تشک و پشتی‌ها روی هم برای خودش منبر می‌ساخته و ملافه را دور سرش می‌آورده و دقیقا روضه‌ای را که شنیده بود، با کلمات بچگانه‌اش در سن شش و هفت سالگی برای عمه و مادربزرگ دوباره اجرا می‌کرده است. از آن دوره تا زمانی که فوت کرد، همه زندگی بابا در مسیر خادمی حضرت ابوالفضل عباس(ع)  و امام حسین(ع) صرف شد.»

آرزوی حاج ابوالحسن این بود که این محبت به اهل بیت(ع) در دل فرزندان و نوه‌هایش نیز بیافتد. عبدالمهدی ادامه می‌دهد: «پدر، ده، پانزده روز قبل از ماه محرم، کتاب‌های نوحه را که از قدیم الایام داشت بیرون می‌آورد و یا کتاب‌های نوحه‌ی جدید را خریداری می‌کرد و کنجی از اتاق می‌نشست و یکی‌یکی آن‌ها را نسخه‌برداری و تمرین می‌کرد. اواخر عمرش نوه‌ها را دور خودش جمع می‌کرد و همیشه تاکید می‌کرد که باید آیین نوحه‌خوانی را در خانواده ادامه دهید و به نوه‌هایش آموزش می‌داد. دست بچه‌ها را می‌گرفت و با خودش می‌برد حسینیه تا آن‌ها نیز نوحه‌خوانی را یاد بگیرند. من و برادرهایم، هر کدام به نوعی، چه در دبی که محل کارمان است و چه در ایران در دهه‌ی محرم نوحه‌خوانی می‌کنیم ولی متاسفانه شرایط آن طوری پیش نرفت که ما به صورت جدی جای پای مرحوم پدرمان بگذاریم و نوحه‌خوان شویم. ولی خدا را شکر الان چند نفر از نوه‌هایش، هم نوه دختری و هم نوه پسری، خیلی به نوحه‌خوانی علاقه‌مند هستند. مثلا پسر خودم فرزاد همین امسال هم در حسینیه ابوالفضل(ع) نوحه خواند و خودم هم خیلی دلم می‌خواهد که پسرم راه پدربزرگش را ادامه دهد.»

خاطرات حاج ابوالحسن و صدای نوحه‌خوانی‌اش هنوز گرم و زنده است. پسرش می‌گوید: «ما و کسانی که پدرم را می‌شناختند و عاشق امام حسین(ع) هستند، صدای بابا را فراموش نمی‌کنند. محرم سومی است که ما ایشان را از دست دادیم ولی همچنان دوستان دور و نزدیک پیام می‌فرستند و به یاد صدای پدر با ما ابراز همدردی می‌کنند. انگار بابا هنوز وجود دارد و زنده است. هر سال که محرم می‌شود انگار هنوز صدای نوحه‌هایش در خانه‌ی ما و کوچه‌پس‌کوچه‌های آشنای شهر می‌پیچد.»

در این فیلم یکی از نوحه‌های قدیمی گراشی را با صدای حاج ابوالحسن خبازی می‌شنویم:

 

 
 
 
 
 
View this post on Instagram
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

A post shared by هفت برکه گراش – گریشنا (@7berkeh)