هفتبرکه: گلآقا، پیرمرد خوشروی خیاط، را خیلیها میشناسند. حداقل در بین کسبهی بازار شناخته شده است. پیرمرد خوشاخلاق و سادهپوش، نشسته در پشت چرخ خیاطیاش، کوتاه و مختصر حرف میزند و دوست دارد پارسی صحبت کند. او حرفهایش را با بسمالله شروع میکند. جزییات زیادی از خود، زندگی و کارش نمیگوید و چهل سال زندگی […]
خیاط
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: «در اتاقش را چند ماهی میشود که باز نکردهام و هنوز بسته است.» با نگاه و اشاره دستش به روبهرو، میفهمم که کدام اتاق را میگوید. اتاقی که پنجرهاش رو به حیاط و باغچهای با درخت زیبای انار است. خیسی چشمانش را از همان ابتدا از من پنهان میکند، ولی لرزش صدایش […]