هفتبرکه – گریشنا: «به امید تشکیل یک آبادی، زمین را یکی بعد از دیگری از سلطان نیکنام خریدیم و خانههایمان را بالا بردیم و از آن به بعد اسم این منطقه شد سلطانآباد.»
اما حالا بعد از دوازده سال، خبری از آب و آبادی در این منطقه نیست و مردم دست در گریبان مشکلاتاند. اما هنوز امید در دل آنها زنده است که روزی این منطقه نیز بخشی از شهر یا روستا شود تا ساکنین آن از دردسرهای بیآبی و بیبرقی نجات پیدا کنند و به آبادی و آبادانی برسند.
زورمان به زمین خریدن در شهر نمیرسد
به گزارش هفتبرکه، برای رسیدن به سلطانآباد باید از محمدآباد رد شد. مدت زیادی است که داد مردم محمدآباد بلند است و مسئولین همچنان در فکر چاره برای حل این مشکل هستند. اسفند سال پیش ساکنین منطقه محمدآباد خسته از انتظار کشیدن جلو فرمانداری تجمع کردند تا به طولانی شدن وعده و وعیدها اعتراض کنند.« تجمع اهالی محمدآباد: وعده و وعید تا کی؟» اما امید خاموشنشدنی است و این بار ساکنین منطقهی سلطانآباد در تلاشند تا صدایشان را به گوش مسئولین برسانند و راهی برای مشکلات پیدا کنند.
سلطانآباد در جنوب غربی گراش قرار دارد. تنها مسیر دسترسی به آن از انتهای خیابان درمانگاه است. به سلطانآباد که میرسم، تکوتوک چراغهایی روشن است. مردم جمع شدهاند و منتظر کسی هستند که صدای آنها را به گوش مسئولین برساند. مردم آب میخواهند، برق میخواهند و میگویند از مشکلات به تنگ آمدهاند.
نسرین زنگینژاد، از قدیمیترین ساکنین این منطقه، میگوید: «اگر مجبور نبودیم، اینجا در حاشیه شهر و دور از تمام امکانات، زمین نمیگرفتیم و خانه نمیساختیم. زورمان به اجاره خانه نمیرسد و از پس خرید زمینها و خانههای گرانقیمت درون شهر برنمیآمدیم. ما ۴ سال است که اینجا ساکن هستیم و آب و برق نداریم. آب و برق را از خانه سلطان نیکنام برمیداریم که برق ۳ فاز دارد و حدود ۱۴- ۱۵ خانواده در این کوچه برق و آبشان از این طریق تامین میشود و با همین یک کنتور سر میکنند. زمانی که آمدیم از پیش سلطان زمین و آب و برق گرفتیم. امید داشتیم که اگر خدا رضا باشد و کمکمان کند و یک اتفاقی بیافتد و آبادی به اینجا برسد. مسئولین یک سر آمدند و وضعیت ما را دیدند. خواهش ما از مسئولین این است ما همه خانواده فقیر در این منطقه زندگی میکنیم و دستمان نمیرسد برای خودمان کاری کنیم اگر کاری از آنها برمیآید از کمک به ما دریغ نکنند.»
احمد زنگینژاد، همسر اوست. او توضیح میدهد که چرا و با چه شرایطی در این منطقه زمین خریدهاند: «ما توان خرید زمین در شهر را نداشتیم که شنیدیم سلطان نیکنام گفت زمینی دارد که آن را با قیمت مناسب و قسطی میفروشد. ما هم دیدیم شرایطش مناسب است. گفتیم ۳۰۰ متر زمین میخواهیم. ۳۰۰ متر زمین را خریدیم و کمکم کار کردیم طی سه، چهار سال خانه را ساختیم و تقریبا سال ۹۱ بود که آمدیم و در خانه ساکن شدیم. سلطان به ما گفت که وقتی منطقه آباد شد و همه خانه ساختند آب و برق هم میآید. هر جا آبادی درست شد آب و برق هم میآید. ما اینجا هیچ امکاناتی نداریم و مشکلات زیادی داریم، ولی مشکل اصلی ما نداشتن آب و برق است.»
سلطان نیکنام: زمینها را متری ۲۰ هزار تومان و قسطی فروختهام
سلطان نیکنام که در جمع مردم حضور دارد میگوید: «این زمین را من ۱۵ سال قبل از حاجی شیخ محمدعلی زاهدی خریدم. آن وقت من زمین را متری ۲۰ هزار تومان به اهالی فروختم. یعنی یک زمین ۲۰۰ متری ۴ میلیون و آن وقت یک میلیون نقد و ۳ میلیون دیگر هم به صورت قسطی، ماهی ۲۰۰ یا ۱۵۰ تومان، مردم پرداخت میکردند.»
میپرسم آیا برای این کار مجوز داشتید؟ جواب میدهد: «زمانی که من رفتم مجوز بگیرم، زمان شهرداری آقای نامآور بود. ما رفتیم و گفتیم بیایید و با ما همکاری کنید تا مردم صاحب زمین شوند ولی ایشان همکاری نکرد و گفت چون در محدوده شهر نیست، ما نمیتوانیم این کار را بکنیم. و گفت فقط اگر میخواهید آن را تفکیک کنید خیابانهای آن از ۸ متر کمتر نباشد؛ مثلا خیابانهای محمدآباد الان ۴ متر است ما خیابانهایمان ۸ و ۱۰ متر است. ما از آن موقع شروع کردیم و زمین را به مردم فروختیم. در قولنامه نوشته که تغییر کاربری و خدمات شهری از قبیل برق و آب و تلفن کاری به من ندارد و مسئولیت آن با مردم خودشان است. مردم هم در اثر چارهنیستی آمدند و خریدند.»
او در مورد روند شکلگیری این منطقه گفت: «از ۱۲ سال قبل، یعنی سال ۸۷، مردم شروع به خرید زمین کردند. اولین نفر هم آقای زنگینژاد بود و باقی مردم به مرور آمدند و زمین خریدند و الان حدود ۷۰ تا ۸۰ خانوار به هر گرفتاری اینجا زندگی میکنند. من خانهام در شهر است، اما اینجا برق ۳ فاز دارم الان ۱۲ خانوار از خانه من برق برمیدارند. برق را خود اداره برق سال ۸۷ به من تحویل داد. الان بعضی خانوارهای ساکن از برق من استفاده میکنند برخی خانوارها از برق آقای شکرالله آتشبار که کارگاه بلوکزنی دارد و چند خانواده هم از آقای احمد زاهدی که کنتور برق دارد، برق میگیرند. به هر گرفتاری است مردم در این منطقه زندگی میکنند ولی نیازهای زیادی دارند. من تا اندازهای که میتوانستم همکاری کردم.»
او در ادامه میگوید: «در حال حاضر مردم چند مرتبه رفتند فرمانداری. یک فردی به اسم رضا بدیعزادگان پیگیر قضیه است و گفتند مثل محمدآباد که برق دادیم به شما هم برق میدهیم. ولی مردم خودشان به صورت خصوصی باید خرج کنند نه شرکت برق. الان هم که برق است به صورت خصوصی خودم خرج کردم سال ۸۷ رفتم پایه فشار قوی زدم. هزینه برق به صورت اشتراکی تامین میشود، یعنی هر کسی به سهم خودش هزینه را پرداخت میکند.»
پیگیری میکنیم!
برای رسیدن به پاسخ درخواستهای مردم، بیشتر مسئولین مرتبط به یک پاسخ کوتاه اکتفا میکنند. عبدالله فضلی، بخشدار مرکزی گراش، و علی هنرور، کارشناس حقوقی جهاد کشاورزی، کسانی هستند که در این مورد مفصلتر پاسخ میدهند.
مصطفی خورشیدی، عضو شورای اسلامی شهر گراش، در جواب به سوال ما به نقل قولی از فرودی، فرماندار شهرستان، اشاره کرد و گفت: «از ابتدای پیگیریها، بنده از فرماندار دربارهی وضعیت مشابهی که سلطان آباد با محمدآباد دارد پرسیدم و ایشان در اواخر سال ۹۶ گفتند هر دو را به عنوان یک مجموعه و یک کد آبادی در نظر داریم.»
باقرزاده، رئیس شورای اسلامی، نیز به این جواب کوتاه بسنده میکند و میگوید: «ما پیگیر هستیم که حل شود و انشاالله حل میشود.»
جمشیدی، رئیس بنیاد مسکن، صحبتهای فضلی، بخشدار مرکزی، را تایید میکند و میگوید: «در حال حاضر تجمیع پروندهها و جلوگیری از ساختوسازهای غیر مجاز راه حلی است که باید دنبال شود. ما پیگیر هستیم مساله را از راه قانونی حل کنیم و تلاش میکنیم یکییکی راهها را دنبال کنیم که برای حل این مشکل روزنهای باز شود.»
بخشدار مرکزی: تغییر کاربریهای غیر مجاز، مانع اصلی است
در گفتوگویی که با فضلی، بخشدار مرکزی، داشتیم، او با اشاره به این که منطقه موسوم به سلطانآباد و محمدآباد جزو حریم شهر است و مواظبت و ساماندهی آن برعهدهی شهرداری و شورا است، میگوید: «متاسفانه در سالهای قبل به علت کوتاهیهایی که انجام شده و همچنین عدم ممانعت امور اراضی از تغییرکاربریهای این منطقه و عدم استعلام خریداران اراضی و اقدام غیر قانونی تفکیک اراضی توسط مالک اصلی، باعث تشکیل یک منطقه سکونتگاهی فاقد بسترهای قانونی جهت ارائه خدمات شده است. اصولا بخشداری مرکزی به علت واقع شدن این منطقه در حریم شهر، وظیفهای در این مورد ندارد. اما در سالهای اخیر و به علت مراجعه ساکنین این منطقه به فرمانداری و بخشداری و وضعیت خاص اهالی این منطقه، ما به این مساله ورود کردهایم و از طریق فرمانداری موفق به اخذ کد آبادی تحت عنوان محمدآباد شدیم. با این سیاست که تمام سکونتگاههایی که شما به عنوان محمدآباد و سلطانآباد میشناسید، در قالب یک روستا ساماندهی شود.»
فضلی با بیان این که پیگیری تشکیل یک روستا در این منطقه به بنیاد مسکن سپرده شد تا در جلسات استانی این اداره، سازوکارهای قانونی آن انجام شود، گفت: «مانع اصلی در پیشرفت و سرانجام این موضوع تعییر کاربریهای انجام شده بود که مورد اعتراض امور اراضی استان بود که در این زمینه با همکاری همکاران قضایی وقت مشکل تعدادی از ساخت وسازهایی که تحت نام محمدآباد میشناسیم حل شد و در حال پیگیری و به سرانجام رسیدن از طریق اداره بنیاد مسکن شهرستان است.»
او در ادامه راهحلی برای رفع مشکلات سلطانآباد را پیشنهاد میکند و ادامه میدهد:«در مورد سلطانآباد و بقیه ساختوسازهای موجود راه حل این است که پروندههای تغییر کاربری این منطقه با همکاری نمایندگان مردم این منطقه و امور اراضی جمعآوری و به دادگاه جهت رسیدگی ارسال شود و با همکاری دادگاه، مشکل تغییر کاربری مرتفع شود تا در همان مسیری که پرونده اهالی محمدآباد در حال انجام است، توسط اداره بنیاد مسکن پیگیری شود. راه حل و پیشنهاد موقت ما هم این است که اداره برق تحت پوشش قانون اخیر اعطای انشعاب غیردائم به ساختوسازهای غیر مجاز قبل از سال ۹۶ برق موقت بدهد.»
اما در نهایت برای به سرانجام رسیدن و تعیین تکلیف این منطقه، پرونده محمدآباد به کمیته تصویب میرود. این تصمیمی بود که مسئولین در جلسهی کارشناسی (زیر گروه کمیته تصویب طرح هادی و تعیین محدوده روستاها) در اداره کل بنیاد مسکن استان، گرفتند.
بعد از این جلسه، اینبار فضلی، بخشدار مرکزی شهرستان، برای حل مسائل و مشکلات این منطقه، راهحل دیگری را مطرح میکند و میگوید: «راه حل این موضوع تجمیع پروندههای تغییر کاربری غیر مجاز این منطقه از طریق امور اراضی شهرستان و ارجاع آن به دادگاه و همکاری دادگاه جهت حل مشکل اراضی تغییرکاربری شده، است مردم این منطقه با صبر و متانت و جلوگیری از تصرف بیشتر اراضی میتوانند با مدیران شهرستان در تعیین تکلیف و به سرانجام رساندن موضوع کمک کنند.»
جهاد کشاورزی: کد روستایی باعث افزایش ساختوسازها شد
چرا پیش از این که مشکل به اینجا برسد امور اراضی جهاد کشاورزی برخورد نکرده است؟ علی هنرور، کارشناس حقوقی جهاد کشاورزی گراش، به گریشنا میگوید: «زمینهای این منطقه از سال ۸۲ و ۸۳ دستخوش تغییر کاربری شده است. آن زمان جهاد کشاورزی گراش نبود و جهاد لار هم اهمیتی برای این موضوع قائل نشده است. این ساختوسازها از سال ۸۲ تا ۹۱ ادامه داشته است. بعد از راهاندازی جهاد کشاورزی هم کمبود امکانات و کمبود نیرو مزید بر علت شد تا ساختوسازها دنبالهدار شود. از سال ۹۵ که اعلام شد برای محمدآباد کد آبادی گرفته شده است، باعث شد ساختوسازها در این منطقه بیرویه و شبانه گسترش پیدا کند که از کنترل جهاد خارج بود.»
هنرور اخد کد آبادی را یکی از عوامل گسترش ساختوساز در این محدوده میداند: «ما از قبل یک سری پرونده داشتیم. اما بعد از کد آبادی، ما برای برخورد میرفتیم اما میگفتند کد آبادی گرفته شده و شورا گفته است مشکلی ندارد و این باعث تشویق مردم برای خرید و ساخت و ساز در این محدوده شد.»
کارشناس امور اراضی جهاد کشاورزی گراش در مورد آخرین وضعیت سلطانآباد میگوید: «برای محمدآباد، سلطان آباد و سلمان آباد که بین این دو واقع شده است، قرار شده جلسهای گرفته شود و فرمانداری، شورای شهر و بنیاد مسکن از مردم و رابطین و معتمدین دعوت کنند تا افراد همکاری کنند. برای هر شخصی که آنجا خانه دارد و ساختوساز کرده است، باید مشخصات فرد و زمین ثبت شود و پرونده تشکیل شود و به دادگاه برود. دادگاه باید رای بدهد تا بتوان در کمیسیون مطرح کرد.»
مهندس هنرور حل این مساله را منوط به پیگیری مردم میداند: «حل این مساله نیازمند پیگیری فرمانداری، بنیاد مسکن، شورا و بیشتر تعامل مالکین و مرتبطین است. اگر این تعامل نباشد، امسال که هیچ، ممکن است تا سه سال هم جمعبندی پروندهها طول بکشد. اگر میخواهند کار به جمعبندی برسد، باید به قید فوریت یک جلسه تشکیل شود و بعد از جمعآوری اطلاعات، پرونده را بفرستیم دادگاه.»
آیا جهاد کشاورزی از کسانی که نخستین بار زمینهای این محدود را تفکیک کردهاند هم شاکی شده است؟ هنرور میگوید: «پرونده آقای سلطان نیکنام و پرونده آقای محمد هنرور همچنان مفتوح و در حال رسیدگی است.»
بچهام کودکستان نرفت تا شاید برقدار شویم
بار دیگر به جمع مردم روستای سلطان آباد برمیگردیم. زینب شریفی که سه سال است که در این منطقه زندگی میکند، میگوید: «شوهرم مریض است. گاهی اوقات میرود سرکار و گاهی اوقات نمیرود. بیشتر خودم میروم سر کار و کارم نظافت خانههاست. در این مدتی که اینجا زندگی میکنم من فقط پنج بار تلویزیونم سوخته است و هر بار ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزینه کردهام، به خاطر این که برقمان نمیکشد. برق یخچال هم نمیکشد و آب همینطور از آن چکه میکند. من سه بچه کوچک دارم. بچههایمان اینجا در خطر هستند، به خاطر نداشتن آب ظرفهایم همین طور این جا ریخته و نمیتوانم آن را بشویم.»
بدریه مهری با بیان این که امسال نتوانسته است بچهاش را برای کودکستان ثبتنام کند، گفت: «دو بچه کوچک دارم یکی از آنها باید برود کودکستان ولی امسال ثبت نامش نکردم، چون گفتند که میخواهد برق بیاید، گفتند هر خانواده فعلا دو میلیون واریز کنند تا فعلا پایه و سیم بیاید و ترانز و سیمکشی که شد، هر چقدر پایتان افتاد دوباره پرداخت کنید. ما هم قبول کردیم. با قرض کردن پول را واریز کردیم و برای هزینهی کودکستان بچه نرسیدیم.»
رقیه دادخدایی نیز با تایید این که آنها نیز با قرض ۲ میلیون برای آمدن برق پرداخت کردهاند، میگوید: «چهار پنج ماهی میشود که در این منطقه زندگی میکنم. اینجا از پله افتادم و مهرهی کمرم شکست. آمبولانس آمد و من را به بیمارستان منتقل کردند ولی دور بودن از شهر و طولانی بودن مسیر رسیدن تا بیمارستان مشکلی بود که بعد از آن حادثه فهمیدم. من چهار بچه دارم که دو نفر از آنها ازدواج کردهاند. دخترم هم دو بچهی کوچک دارد یکی از آنها یک سال و ششماهه و یک نفر از آنها سهماهه است. مجبور بودیم با بچه شیرخواره در گرما با پنکه دستی و هوایی سرکردیم. کولر آبی هم یک زمانی برق میکشد و یک زمانی نمیکشد و برق میرود.»
همین هست که هست
مریم زنگینژاد شوهرش را ۹ سال قبل به دلیل نارسایی کلیه از دست داده است. او میگوید: «دو بچه یتیم دارم. و در خانهی ما چندین بار مار و عقرب و رطیل بوده است. واقعا امنیت نداریم. من مددجوی کمیته امداد هستم و زمین را خودم گرفتم و خانه را با فشار و زحمت زیاد بالا بردم. خانه ما اصلا آب نمیآید و وقتی که میآید خیلی فشار آب کم است. ما برای شستوشو و نظافت و دوش گرفتن مشکل داریم. و گاهی مجبور میشویم از خانهی همسایههایم آب برداریم. وقتی آب را در ظرفی نگه میداریم وقتی آب تهنشین میشود، غیرقابل مصرف میشود.»
خانم آزاد یک سال است که ساکن منطقه شده است. خانه او چند کوچه آنطرفتر است و برقش از باغ آقای زاهدی تامین میشود. او توضیح میدهد: «یک خانه در حد پلاسه درست کردیم و آمدیم داخلش. بیست سی میلیون هم بدهکاریم. الان هم به ما گفتند باید پول واریز کنید برای پایه برق. ما آمدیم با وام و قرض پول را جور کردیم برای برق و الان منتظریم برایمان برق بیاید. چهار پنج خانواده در کوچه ما زندگی میکنند و قبض را با کمک هم پرداخت میکنیم. برق آنجا هم کم و زیاد میشود و گاهی هم قطع میشود، اما جرات نداریم حرف بزنیم و میگویند همین که هست.»
گفتند کارمان درست میشود
قاسم دادخدایی، یکی دیگر از اهالی این منطقه، گفت: «چون زمین اینجا ملکی بود و به ما گفتند که مشکل خاصی ندارد، زمین را خریدیم. چند باری با مسئولین تماس گرفتیم و مراجعه کردهاند. جوابشون این بود که یک چند وقتی صبر کنید. تا دیروز هم رفتیم پیش قاضی و قول داد به ما که کارمان را درست کند.»
یاسمن چهرهآزاد، دختر هشت سالهای است که باید حتما مشقهایش را عصرها بنویسد. او میگوید: «شبها نور کم است و نمیتوانم مشق بنویسم و چشمهایم اذیت میشود. خیلی دوست دارم تلویزیون ببینم و کارتن نگاه کنم ولی بیشتر وقتها برق ضعیف است و امکانش فراهم نیست.»
اما نداشتن این امکانات بخشی از مشکلات ساکنین این منطقه است. خانوادههایی در سلطانآباد زندگی میکنند که با حداقل امکانات حیاتی زندگی را از سر میگذرانند و نیاز به توجه ویژهتری دارند.
زنی من را به خانهی نیمهکارهای راهنمایی کرد. وارد خانه شدیم. تمام امکانات این خانه یک گلیم، یک پتو و چند پشتی، یک اجاق گاز کهنه، یک تلویزیون و یک کولر آبی بود. با پیرمردی که صاحبخانه بود صحبت کردم و از او خواستم شرایطش را توضیح بدهد. گفت: «من کارگر شهرداری بودم اما اخراج و بیکار شدم. ۵ بچه دارم. دختر کوچکم را در آن اتاق میبینید. مشکل روده دارد و چهار بار عمل شده است و یک عمل جراحی دیگر هم در پیش دارد و نمیتواند راه برود. یک یخچال داشتیم که به خاطر نوسان برق سوخت. همین خانه نیمهکاره را هم با گدایی به اینجا رساندهام. چقدر گدایی کنم؟ همه زندگی من همین است. خانهای پر از خاک و بدون وسیلهی زندگی.»
تلاش میکنم با دختر کوچک صحبت کنم اما او فقط نگاهم میکند و در تاریکی و نموری اتاق به موسیقی غمگینی که از تلویزیون پخش میشود گوش میدهد. در سلطانآباد خبری از زندگی شاهانه نیست. اینجا عدالت وجود دارد. عدالت در نداشتن.
در جواب طرف..
۲۵ مهر ۱۳۹۸
همون باغ شهرها پولدلرها و اونم بازور و پارتی ساختن خراب کنن نه باغ شهر و ابادی چندنفر بدبخت که از سرناچاری پناه اوردن اون مناطق..
به ارمان
۲۵ مهر ۱۳۹۸
باغ شهری بچه پولدار ها نیست که شما بیاید اینجا و بگی باید با خاااک یکسان شود
توجه کن که نوشته ابادی یعنی آدم توش زندگی میکنه
خانواده زندگی میکنه
غلوم
۲۴ مهر ۱۳۹۸
آرمان حرفت بی معنی است ناراحت نشوی کمک نمیکنی لااقل حرف نزن ـ مردم سر و سامان میخوان
غلوم
۲۴ مهر ۱۳۹۸
سلام به مسوئلین و اداره جات گراش یک یاعلی بگوید و بروید مشکل بندگان خدا حل کنید ـ میخوام لار چنین اتفاقی بیفته متحده میرفتن شهرک قشنگی واسشون میساختن اصلا اکثر ما گراشیها دید مثبت ب همدیگر نداریم وسلام ـ
به ارمان
۲۴ مهر ۱۳۹۸
قشنگ معلومه نفست از جای گرم بلند میشه
اگه زن و بچهی خودت هم توی اون خونه بودن ایا باز همچنین حرفی میزدی؟!
پیشنهادم اینه که یخورده باانصاف باشی چون هر حرفی که میزنی، هر ضعیف کشی که انجام میدی بدترش سر خودت میاد
چون این قانون دنیاست اقا ارمان…
دنیایی که ما درونش هستیم قانونی به مراتب مهمتر و محکم تر داره
مواظب باش چیکار میکنی
ارمان
۲۴ مهر ۱۳۹۸
باید با خاک یکسان شود و هرکسی شروع کرده به مجازات مقرر در قانون برسد.
نمی شود که هرکس برود برای خود در هر جایی خانه درست کند و انتظار خدمات اب برق و گاز و… باشد.
شهری گفتن قانونی گفتن
طالب
۲۳ مهر ۱۳۹۸
متاسفانه اختلاف طبقاتی خیلی زیاد شده و اونی که داره چنان خونه هایی بزرگ و ویلایی می سازد که توی چشم مردم برود .قشر ضعیف جامعه هیچوقت دیده نمی شوند .متاسفانه هیچ طرحی برای جوانان و افرادی که به این نحو زندگی می کنند در دولت کنونی دیده نمی شود .زمان دولت قبل مسکن مهر باعث شد که عده ای دارای مسکن بشوند .میدونی مشکل کجاست مشکل این هست که مردم که وضع مادی ضعیفی دارند مثلا کنار زیارت خونه بسازند و دریک مکان معین تا به مرور امکانات بهش بدهند .مثلا اگر به جای محمد آباد و سلطان آباد و باغ موسی همه دریک مکان معین جمع شده بودند و خانه ساخته بودند این مشکل وجود نداشت .باید از پراکنده شدن و ساخت خونه ها هر کجا جلوگیری کرد چون دولت واقعا بودجه نمی دهد .مثلا خورلار زمانی روستا بود و بعد شهرک خور می گفتند و الان شهر خور.اگر اقشار ضعیف با توافق مسکن و شهرسازی در یک مکان معین که مثلا ۱۰کیلومتر با گراش فاصله دارد و سرجاده خونه بسازند مخصوصا طرف کنار زیارت شاید در آینده تمام امکانات بهشون بدهند .شنیده ایم که بنیاد مسکن زمین ارزان به روستاییان کنار زیارت داده و اگر به این افراد که همشهری ما هستند هم اگر زمین ارزان بدهد و در آنجا خونه بسازند و از پراکنده سازی جلوگیری کند واقعا کار بزرگی کرده هست .
سحر
۲۳ مهر ۱۳۹۸
واقعا ناراحت شدم.دلم بحال شهرمون سوخت.عمیقا برای این همشهریهای بی گناهم سوختم.کاش ور توانم بود که کمی بهشون کمک کنم.خدا رو گواه کارتون بگیرین و کمکشون کنین.خواهش میکنم.خیلی دردناک بود این گزارشتون
فاطمه ابراهیمی
۲۳ مهر ۱۳۹۸
یک سال قبل برای یکی که قبلا همسایمون بود و تو شهر زندگی میکرد و به خاطر نداشتن اجاره بلند شده بود و توی چادر زندگی میکرد با اندک پولی که جمع کردیم تونستیم یه خونه براش بسازیم. ولی واقعا در اوره که تو بی برقی و بی آبی با یه بچه مدرسه ای تو خونه ای که فقط سقف داره و در و پیکر درست و درمونی نداره زندگی کنی. مرد خونه صبح با پای پیاده از اون ته صحرا میاد پارک شهر برای خدمت رسانی که جزئی از کارشه. من از نزدیک بارها رفتم و زندگیشون و لمس کردم. کلی عکس و فیلم هم گذاشتم تو پیجم از سال قبل و خدا رو شکر خیلی ها به وضعیت بد مردم اونجا آشنا شدن. ولی من هنوز دغدغه اینو دارم خونه ای که ساختیم و نه که یه وقت خرابش کنن.
N.i
۲۳ مهر ۱۳۹۸
لعنت بر باعث و بانی این همممه مشکلات…
نمیدونم چی بگم
ولی داشتم به این فکر میکردم که ادمی مگه چقدر عمر میکنه که این همه مدت بخواد سختی بکشه و تحمل کنه
عبدالرضا فعلی
۲۳ مهر ۱۳۹۸
اول بزارید مسولان خوب به اقازاده هاشون و ….برسن اگه تهش چیزی موند به شما کمک میکنن اونم شاید ….
گریشنا سانسور نکن، واقعیت رو دارم میگم.
ابراهیم
۲۳ مهر ۱۳۹۸
اولین باره اسم این منطقه رو میبینم و میشنوم…