هفت برکه (گریشنا): مقالهی زهره فروزش، معلم گراشی در جشنوارهی استانی نوجوان سالم مقام اول را به دست آورد. او در این مقاله از «تأثیر خانواده در روی آوردن به ارتکاب جرم» نوشته است. فروزش این اطلاعات را از منابع متعددی گردآوری کرده است. در این پست شما میتوانید این مقاله را که در استان فارس مقام اول را به دست آورده است،مطالعه کنید.
تاثیر خانواده در روی آوردن به ارتکاب جرم
خانواده در تربیت فرزندان خود نقش مهمی ایفا میکند؛ و این عنصر مهم جامعه میتواند در سعادت یا شقاوت اعضای خود و در نهایت تکامل جامعه تأثیر بسزایی داشته باشد. اولین محیطی که نوجوان دوران اولیه زندگی خود را در آن میگذراند خانواده است. روانشناسان عقیده دارند که بنای خانواده باید متکی بر دو اصل، ارضاء رفع حوائج و نیازهای جسمی و روانی و سازگار نمودن کودکان با زندگی اجتماعی استوار است.
شاید به همین خاطر بوده است که این عنصر مهم جامعه مورد مطالعات زیادی قرار گرفته است. تعریفهای مختلفی از خانواده به خصوص از طرف جامعهشناسان ارائه شده است. که در اینجا به ذکر چندی از این تعاریف میپردازیم؛ بعضی خانواده را گروهی از ترکیب انسانها دانسته که از راه خون، زناشویی و یا فرزند پذیری با یکدیگر ارتباط برقرار مینمایند و طی یک دوره زمانی نا مشخص که مدت آن از پیش مشخص نیست، باهم زندگی میکنند. در جایی دیگر خانواده یک گروه خویشاوند دانسته شده است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی دیگر جامعه، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. (کوئن ،۱۳۸۳) برخی دیگر خانواده را یک واحد حقوقی دانسته و آن را این چنین تعریف کردهاند؛ «خانواده یک واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و مرد که بین آنها رابطه زوجیت وجود پیدا کرده ناشی میشود ولی وجود زن و مرد اگرچه که در ابتدا شرط حدوث آن است ولی شرط بقا آن نیست مانند یک خانواده که از یک مادر و فرزند تشکیل میشود و پدر خانواده مرده باشد به هر صورت لااقل دو نفر شرط تحقق آن است.»(جعفری لنگرودی،۱۳۸۷،۲۵۶) برخی دیگر معنای خانواده را بسیار وسیعتر عنوان کرده و آن را در معنای مجموع اسلاف، اخلاف و خویشان جانبی و والدین متعلق به یک دودمان یا جمع فرزندان آنان که اولین سلول یا واحد حیات طبیعی-اجتماعی را تشکیل میدهند، دانستهاند. (سعیدیان،۱۳۸۶)
برخی صاحب نظران بر این باورند که ابعاد خانواده در عصر حاضر تحلیل رفته و به زن و شوهر و فرزندان منحصر گردیده است. همچنین با به وجود آمدن مؤسساتی چون نگهداری و مراقبت از بیماران جسمانی و روانی، نگهداری از کودکان و… بسیاری از کارکرد های خانواده به این نهادها واگذار گردیده و از نقش خانواده کاسته شده است. البته دیدگاه متفاوتی هم وجود دارد که هنوز خانواده را پناهگاه و کانون ویژه برای برآوردن نیازهای عاطفی افراد میداند که در آن احساسات و عواطف به صورت متراکم و با شدتی بیشتر از همسایگان و دوستان و سایر افراد جامعه از یکدیگر دریافت میکنند. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹)
با توجه به تعریفهایی که از خانواده ارایه شده است و تغییراتی که امروزه در آن به وجود آمده است میتوان خانواده را ابتداییترین سلول و، واحد جامعه دانست که متشکل از زن و مردی است که با یکدیگر پیوند زناشویی برای مدت نامعینی میبندند و با به وجود آمدن فرزندان تداوم مییابد. اهمیت تأثیر این نهاد در سعادت و تکامل اجتماع یا شقاوت آن از آنجا مشخص میشود که خانواده پایه بنیادین اجتماع، خشت بنای جامعه و کانون حفظ سنتها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی است. بنابراین خانواده واحدی است که بر اساس ازدواج پدید میآید و از آغاز پیدایش خود زندگی انسان را در بر میگیرد.
خانواده از نخستین نظام نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد و از همه نهادهای اجتماعی طبیعیتر و خودیتر است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، هسته اصلی جامعه، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است (کی نیا،۱۳۷۳: ۵۹۹).
«محیط خانواده اولین آموزشگاه رفتاری، نخستین مکتب اصول اخلاقی و اجتماعی تلقی میگردد. والدین با ایفاء نقش معلم به کودک چگونه زیستن را میآموزند. خانواده به مثابه کوچکترین نهاد اجتماعی، مولد انسانهایی است که تا آخر عمر حامل علایم و ویژگیهای روانی، اجتماعی، فرهنگی آن میباشند.»(نجفی توانا،۱۳۸۲: ۷۶)
تأمین نیازهای اساسی اولیه و رشد کودک اولین کارکرد خانواده است. تأمین نیازهای جسمانی، و روانی کودک و نیز تأمین امنیت موجب بروز رشد فکری و جسمی و در نهایت احساس عزت نفس در کودک میگردد و سوء عملکرد خانواده در تأمین این نیازها روند رشد مطلوب کودک را مختل کرده و وی را در معرض بزهکاری قرار میدهد. (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸)
بولبی در سال ۱۹۶۴ برای اولین بار به مطالعه خانواده های نابسامان و متلاشی شده و تأثیرات سوء آن، و پیامد محرومیت از مادر را به عنوان عاملی که در روان پریشی کودک مؤثر است پرداخت. از آن به بعد در ارتباط با تأثیر محرومیت از مادر و خانواده متلاشی و تأثیر آن در ایجاد بزهکاری بحثها و مجادلاتی مطرح گردیده است (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی،۱۳۷۷، ص،۱۲۸).امروزه با توجه به تحقیقاتی که در زمینه نقش خانواده در تکامل و سعادت جامعه صورت گرفته هیچ کس اهمیت و ایفای نقشی را که محیط خانوادگی در آینده اطفال و نوجوانان دارد را، نمیتواند نادیده بگیرد.
در سراسر تاریخ بشر، خانواده همیشه عامل اصلی اجتماعی کردن اولیه فرزندان بوده است. پس از تولد کودک، خانواده برای یک دوره زمانی به نسبت طولانی، تنها گروهی است که با کودک تماس گسترده ای دارد. به همین دلیل، خانواده نقش عمده ای در شکل گیری رویکردها، ارزشها و باور داشتهای اعضای خود به عهده دارد و بر نوع روابطی که او با عوامل و نهادهای دیگر اجتماعی برقرار میکند، تأثیر میگذارد. (کوئن،۱۳۸۳)
«بررسیهای تحقیقی و آماری نشان داده است که محیط خانواده رابطه مستقیمی با بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد. از هم گسیختگی خانواده غالباً منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی میگردد.»(ستوده،۱۳۷۶: ۷۵) شلسکی ، جامعه شناس آلمانی، برای خانواده کارکرد یگانه و بسیار مهم سبک بار کردن را قائل است. از نظر او کارکرد سبک بار کردن به این دلیل به خانواده نسبت داده میشود که این نهاد هم قادر است نیازهای زیستی و اساسی انسان را برطرف سازد و هم نیازهای ثانویه و غیر حیاتی وی را ارضا کند. وی نقش جامعه شناسی را تقویت مناسبات خصوصی انسانها و به عبارت بهتر بازسازی و قوام بخشیدن به خانواده میداند. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹: ۱۰۴) «محیط اجتماعی در رشد و تکامل فرد تأثیر زیادی دارد و کودک پیش از آنکه از اوضاع اجتماعی خارجی متأثر شود تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد. بنا به گفته اریک فروم میتوان خانواده را عامل کارگزار روانی اجتماعی دانست.»(بیات و همکاران،۱۳۸۷: ۱۰۰)
از دیگر ویژگیهای خانواده این است که مهمترین عامل اجتماعی کنندۀ فرد است، و با وجود کم رنگ شدن برخی کارکردهای آن در روند تکاملی، هنوز این کارکرد اساسی یعنی «تشکیل شخصیت اجتماعی-فرهنگی» را برای خود حفظ کرده است. (کرباسی و وکیلیان ،۱۳۸۹: ۱۰۴)
«تعداد کودکان بزهکار و ناسازگار در میان خانوادههایی که دچار مشکلاتی چون فقر، اعتیاد، بی کاری، مسکن نامناسب یا طلاق هستند بیشتر از فرزندانی است که در خانوادههایی هستند که کمتر دچار این مشکلات اند».(غیرت،۱۳۸۶: ۲۱۷) تامپسون و دیگران (۱۹۹۱) در مقاله ای تحت عنوان بزهکاری نوجوانان به عوامل گوناگونی برای تبیین بزهکاری به مانند ماهیت اجتماعی مسئله، زمینه های رفتار گروهی نوجوانان در جامعه، تأثیر خانواده و همسالان و برخورد جامعه با بزهکاری و جوانان در نظر گرفتهاند. (نوذری،۱۳۸۸: ۲۰)
بنابراین میتوان چنین معتقد بود که خانواده میتواند هم دارای آثار مثبت و هم آثار منفی باشد هرچند که اکثر محققان تأثیر مثبت حمایت خانواده را بر سلامت اعضای آن به اثبات رساندهاند نمونههایی هم وجود دارد که روابط خانوادگی بر تندرستی و بهبودی اعضای خانواده اثر منفی گذاشته است. (سعیدیان،۱۳۸۶) هیرشی معتقد است که فرزندانی که با والدین خود پیوند محکمی از نظر اجتماعی دارند، حضور روانی آنها را در همه جا احساس نموده و این رابطه باعث جلوگیری از بزهکاری میشود. به طور کلی هیرشی هویت عاطفی، عشق و احترام را به عنوان بازدارنده های مهم بزهکاری تلقی میکند. (معظمی،۱۳۸۹) بدیهی است خانواده اولین مدرسه تربیت است، که کودک در آن روند اجتماعی شدن را یاد میگیرد. گفته شده است که فرزندان شرافت، صداقت، وفای به عهد، رعایت عدالت، احترام به قوانین، احساس مسئولیت و… را در محیط خانواده یاد میگیرند.
«به قول ویرجینا ستیر والدین معلمانی اند که در مشکلترین مدرسۀ دنیا برای آدم سازی خدمت میکنند، مدرسه ای که مدیر، معلم، و مستخدم آن خودشان اند و تعطیلات، ارتقای مقام، و حقوق ندارند؛ مدرسه ای که حداقل ۱۸ سال به هر فرد خدمت میکند. به علاوه مدرسه ای با دو رئیس که مشکلات بسیاری پیش میآورد. این سختترین و پراضطرابترین و پر زحمت ترین کاری است که احتیاج به حد اعلای حوصله، گذشت، خوش اخلاقی، علاقه، آگاهی، و دانش دارد.»(کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹: ۱۰۵) «وجود روابط گرم و صمیمانه بین والدین و کودک مبنای ایجاد امنیت عاطفی در کودک و موجب پیوند محکم بین والدین و کودک میشود که این وابستگی و پیوند، شرط اساسی نفوذ والدین به کودک و انتقال هنجارها و ارزشهای مورد قبول والدین به کودک است» (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸: ۱۰۵)
با توجه به این موارد، روشن میشود که در جهت کاهش جمعیت کیفری کودکان، بها دادن به نظام خانواده، کوشش در جهت حفظ کیان خانواده و رعایت همهی بایدها و نبایدها در خانواده و روابط پدر-مادر در تربیت فرزندان به طور قطع مانع گرایش کودکان به ارتکاب بزه میشود.
خانواده در تکوین شخصیت اطفال نقش مهمی را ایفا میکند به طوری که این خصوصیات در بزرگسالی هم به همراه شخص بوده و در آن مؤثر است به طوری که شاید نتواند آن را تا پایان عمر تغییر دهد؛ چرا که «اولا الگوی شخصیت آدمی در دوران کودکی تکوین پیدا میکند و تعدیل و تغییر آن در طول زندگی بسیار اندک خواهد بود. نباید فراموش کرد که تغییر با سن، بیشتر تغییر کمی است تا کیفی» (شعاری نژاد،۱۳۸۶: ۱۰۲) خانواده اصلی از بعد فیزیکی (موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، آب و هوا، شهری،..)و همچنین از نظر رفتاری، در شکل گیری شخصیت و ساختار اخلاق انسان، نقش اول را ایفا میکند و بیش از محیطهای دیگر بر اعضای جامعه اثر میگذارد. «انسان در سن پنجاه سالگی شخصیتش منعقد میشود. البته مبالغه نباید کرد، انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سن صد سالگی هم خود را تغییر دهد. ولی شک نیست که حالات روحی کم کم ملکه میشود و برگرداندن آنها دشوار میشود.»(مطهری،۱۳۹۰: ۵۶)
بنابراین صفاتی که در انسان وجود دارد روز به روز ریشه های عمیقتری پیدا میکند و از طرفی اراده انسان را در تغییر این صفات تضعیف میکند.
پیشنهادات
در طول دو دهه اخیر، عمده منابع، امکانات، فرصتها و تلاشها، در راستای استراتژی برخورد با مواد مخدر متمرکز گردید و این استراتژی دو پیامد عمده داشت. از یک سو منجر به افزایش تعداد دستگیریها، زندانیان مواد مخدر، کشفیات مواد مخدر، درگیریها، گروگان گیری¬ها و … گردید و از سوی دیگر به افزایش تعداد معتادان و کاهش سن اعتیاد منجر گشت؛ لذا به نظر میرسد ضروری است با اتخاذ استراتژی از منابع موجود به طور عقلانی استفاده شود. راهبرد عملی عرصه مذکور به شرح ذیل پیشنهاد میگردد:
– نقد و نظارت مستمر بر عملکرد و مدیریت سازمانهای ذیربط در امر مبارزه با مواد مخدر و عدم اکتفا به رویکرد محض نیروی انتظامی.
– اتخاذ و ترویج رویکرد فرهنگی – اجتماعی در مقابله با پدیده اعتیاد به مواد مخدر و ایجاد تغییرات و اصلاحات ساختاری در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای کنترل عوامل کلان اعتیاد در جامعه.
– گسترش و عملیاتی کردن طرحهای ضربتی اشتغال و کاهش نرخ بی¬کاری در جامعه.
– ایجاد مراکز مشاوره و نجات در محلات، ادارات، پارکها، ایستگاه¬های راه آهن، پایانهها، مدارس، دانشگاه¬ها و پادگان¬ها به طور شبانه روزی با استفاده از کارشناسان مجرب در حوزه های علمی.
– فراهم نمودن تمهیدات لازم برای کاهش احساس محرومیت نسبی در جامعه.
– کنترل مهاجرت از روستا به شهر و جذب افراد حاشیه ای و جدا شده از متن جامعه.
– ایجاد زمینه مشارکت اجتماعی و سیاسی جوانان و جلب اعتماد آنان به نظام سیاسی.
– غنی سازی اوقات فراغت جوانان و گسترش امکانات رفاهی، آموزشی و تفریحی برای جوانان.
– تغییر شیوه های آموزش ارزش¬ها و اعتقادات دینی و بهکارگیری شیوه¬های نوین
– آگاه سازی معلمان از طریق کارگاه¬های آموزشی برای ایجاد رابطه عاطفی با دانش آموزان و القای قدرت تصمیم گیری، ایجاد روحیه، عزت نفس و… در دانش آموزان.
– جایگزینی رویکرد فرهنگی، درمانی و جبرانی به جای رویکرد قهری و انتظامی.
منابع گردآوری مقاله:
احمدی پور. زهرا (۱۳۹۰) تحلیل عوامل ناامنی و مشکلات قومی در جنوب شرق ایران، تهران: مجموعه مقالات همایش امنیت-توسعه- جغرافیا در جنوب شرق ایران.
اسعدی سیدحسن، اسعدی سیده نگار، (۱۳۸۹)، پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر و روانگردان، چاپ اول، مشهد : آستان قدس رضوی شرکت به نشر .۲۹۲ صفحه.
اسعدی، سید حسن (۱۳۸۸)، مواد مخدر و روانگردان در حقوق جنایی ملی و بین¬المللی، چاپ اول، تهران: نشر میزان.
آقابخشی, حبیب (۱۳۷۸). اعتیاد و آسیب شناسی خانواده (رویکرد مددکاری اجتماعی). انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
امام هادی، محمدعلی؛آقابیگلویی، عباس؛قره داغی، جابر(۱۳۸۲) حمل مواد مخدر در بدن: گزارش یک مورد جسد مومیایی شده، مجله علمی پزشکی قانونی، ۹(۳۰): ۹۳-۹۰.
بیات بهرام. شرافتی پور جعفر. عبدی نرگس(۱۳۸۷)پیشگیری از جرم با تکیه بر رویکرد اجتماع محور. ناشر:معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، اداره کل مطالعات اجتماعی.
جمشیدی علیرضا.(۱۳۸۳). «آسیبهای مواد مخدر و ضرورت اصلاحات قانونی».فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی،سال چهارم،شماره ۱۴.ص۱۶۴-۱۷۷
حافظ¬ نیا، محمدرضا.۱۳۷۷. مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی. چاپ دوازدهم، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
خالقی پور شهناز،یارمحمدیان محمد حسین،(۱۳۸۷)،مصرف مواد مخدر و برنامه های پیشگیری در نوجوانان و جوانان ،چاپ اول،اصفهان: دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان.
ربانی، رسول و مجتبی شاهنوشی(۱۳۸۰). مبانی جامعه شناسی، انتشارات آوای نور، تهران: چاپ اول.
رحیمی علیرضا(۱۳۸۹). تعلیم و تربیت بصیرت گرا، ارائه نظریه های تربیتی مبنی بر مفهوم بصیرت.چاپ اول.تهران:دانشگاه امام صادق.
رئیس دانا فریبرز.(۱۳۸۱).بازار مواد مخدر در ایران.مجله جامعه شناسی ایران،دوره چهارم،شماره چهارم،شماره ۲،ص۹۱-۱۰۹
ساروخانی باقر(۱۳۸۲). مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده.چاپ پنجم.تهران:سروش.۲۵۱ صفحه.
ساکی، محمدرضا، جرایم مواد مخدر از دیدگاه حقوق داخلی و حقوق بین الملل، انتشارات خط سوم، چاپ
. اول، ۱۳۸۳
سعادتمند.احمد(۱۳۷۷). بررسی جرایم مواد مخدر و جرایم مرتبط با ان در استان کرمان.
شاکرمی، عبدالحسین (۱۳۶۸)، مواد مخدر و اعتیاد، تهران: نشر گوتنبرگ. شامبیاتی.
شریعتمداری علی(۱۳۹۰)اصول تعلیم و تربیت.چاپ بیست و دوم. تهران:انتشارات دانشگاه تهران.
صالحی جونقانی، فرحناز(۱۳۷۹). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛مطالعه موردی: زندان شهر کرد ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.
صلاحی جاوید(۱۳۸۸). کلیات بزهکاری اطفال و نوجوانان.چاپ ششم.تهران:میزان.
عبدی، نرگس و شرافتی پور، جعفر(۱۳۸۶).« پیشگیری از جرم با تکیه بر رویکرد اجتماعی محور»، فصلنامه مطالعات اجتماعی ، شماره هشتم، ص۱۷۹-۱۹۶.
کلانتری، محسن؛ قزلباش، سمیه؛جباری، کاظم (۱۳۸۹) تأثیر منطقه اسکان غیررسمی بی سیم در شکل گیری الگوهای فضایی بزه قاچاق مواد مخدر در شهر زنجان، مطالعات امنیت اجتماعی، جدید(۲۱):۳۳-۵۷.
کرباسی منیژه . وکیلیان منوچهر(۱۳۸۹). مسایل نوجوانان و جوانان در ایران معاصر.چاپ اول . تهران :دانشگاه پیام نور.
کوثری، مسعود(۱۳۸۲). «آنومی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر»، فصل¬نامه علمی ، پژوهشی سوء مصرف مواد ، سال دوم ، شماره ۵.
مبارکی، محمد(۱۳۸۳). بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و جرم، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی دانشگاه تهران.
مشکانی، محمدرضا، مشکانی، زهرا سادات (۱۳۸۱)؛ سنجش تأثیر عوامل درونی و بیرونی خانواده بر بزهکاری نوجوانان، مجله جامعه شناسی ایران، دوره چهارم، شماره ۲.
معظمی شهلا.مهدوی محمود(۱۳۸۸). اختلال در کارکرد رشدی خانواده و بزهکاری اطفال و نوجوانان.مجله تحقیقات زنان.۱ : ۱۱۱-۸۵ .
ممتازی ،سعید(۱۳۸۴).خانواده و اعتیاد.تهران: انتشارات مهدیس.
موسایی، میثم؛گرشاسبی، فخر سعید(۱۳۸۹). بررسی رابطه بین بیکاری و قاچاق مواد مخدر در ایران، مسائل اجتماعی تهران (دانشگاه خوارزمی)، ۱(۲):۱۴۵-۱۶۷.
نجفی توانا علی(۱۳۸۲). نابهنجاری و بزهکاری اطفال و نوجواناه «از دیدگاه جرم شناسی، مقررات داخلی و اسناد بین المللی». چاپ اول. تهران: انتشارات راه تربیت .