محمد خواجه‌پور: این یادداشت چهار سال پیش و برای پانصدمین جلسه انجمن شاعران و نویسندگان گراش نوشته است. چهار سال دیگر گذشت و ما و انجمن از سرخوشی کودکی گذشتیم و به بلوغ رسیدیم. این یادداشت برای این نوشته شده است که تجربه سال‌های فعالیت اعضا چراغی برای افراد و گروه‌هایی باشد که علاقه‌مند فعالیت اجتماعی هستند.

138708
پانصدمین جلسه انجمن شاعران و نویسندگان گراش- آبان ۸۷

آذرماه امسال (۱۳۸۷) انجمن شاعران و نویسندگان گراش پانصدمین جلسه خود را برگزار می‌کند. نسبت من و این انجمن نزدیکتر از آن است که بتوانم بدون حس و منطقی درباره آن بنویسم. تداوم یک گروه مستقل در منطقه‌ای که بیشتر مناسبات آن بر محور اقتصاد می‌چرخد و گروه‌های اجتماعی و فرهنگی عمری کوتاه دارند اتفاقی عجیب است. شایسته‌تر این بود که این نوشته در پرونده شماره گذشته و جریان‌شناسی گروه‌های اجتماعی منتشر می‌شد. اما این انجمن ادعایی بر جریان‌سازی ندارد و تنها گروه کوچکی است که ادبیات را فرصتی برای نفس کشیدن می‌دانند. گفتم آن چه از این ده سال ته نشین شده است و حاصل خاطره‌های شیرین و صیقل یافتن از انتقادات برنده است بنویسم شاید برای کسانی که می‌خواهند دور هم جمع شوند و کاری برای سرزمین خود کنند به کار آید:

۱. با خودتان مسابقه بدهید

تداوم شاید مهمترین دلیل ماندگاری انجمن شاعران و نویسندگان گراش باشد. یکی از ساده‌ترین راه‌های تداوم این است که دوره‌های زمانی مشخصی برای فعالیت وجود داشته باشد. این دوره یک حس رکوردزنی را به اعضا می‌دهد. آذرماه امسال پانصدمین جلسه هفتگی انجمن است که حالا هفت سال است پنجشنبه هر هفته دو ساعت پیش از غرب آفتاب برگزار می‌شود. چهارصدمین شماره الف نشریه داخلی انجمن منتشر می‌شود. ۱۶ دوره هر شش‌ماه جلسات مجمع عمومی و انتخاب گروه دبیران برگزار شده است و هر دو سال اضافه شدن ۱۰۰ جلسه به انجمن که حالا شده است پانصد جلسه

۲. تنها به اعضای خود وابسته باشید.

هر انجمن و گروهی برای انجام فعالیت‌های خود مجبور است به جایی وصل باشد. از نظر حقوقی و اجتماعی نیز تشکیل یک انجمن مستقل تقریباً غیر ممکن است. اما باید بدانید که یک انجمن باید با اعضای آن تعریف شود نه با جایی که به آن وابسته است. انجمن شاعران و نویسندگان گراش کار خود را با کانون فرهنگی تربیتی آغاز کرد. چند جلسه‌ای مهمان هلال‌احمر بود. چند سالی را در کتابخانه گذراند و اکنون هم بخشی از خانه فرهنگ است. اما در تمام این سال‌ها فرم کلی اعضا همان‌ها بوده است.

۳. خیلی زود دنبال گرفتن کارنامه خود نباشید

معمولاً گروه‌های اجتماعی به سرعت دنبال جمع زدن کارنامه خود و فهمیدن نمرات‌شان هستند. ولی باید کمی صبر و حوصله داشته باشید و شاید میوه انجمن شما وقتی برسد که اثری از آن نیست. بهترین ثمرات یک انجمن روح کار جمعی است که در اعضا به وجود می‌آید. انجمن گراش نیز در کنار کتاب‌های چاپ شده، جایزه‌های ادبی و شعرهای ستایش‌شده، اعضایی دارد که شاید فضای انجمن آن‌ها را به دنیای ادبیات برد. جواد راهپیما تا کارشناسی ارشد ادبیات فارسی و محمد خواجه‌پور و مصطفی کارگر تا کارشناسی رفتند. در ادبیات انگلیسی هم مسعود غفوری به کارشناسی ارشد رسید و صالحه خندان کارشناسی خواند و مینا غفوری و نرگس اسدی تازه در این راه افتاده‌اند. اما من فکر می‌کنم همین صحبت‌نو که در دست شماست یکی از نمره‌های کارنامه‌ی این انجمن است.

۴. قرار نیست اتفاق بزرگی بیافتد

همه گروه‌های اجتماعی به دنبال جهت‌دهی و تغییر اجتماع هستند اما اگر کمی واقع‌بین باشید خواهید فهمید شما بخش کوچکی از اجتماع هستید و تاثیرات شما محدود و مشخص است. این واقع‌بینی باعث می‌شود که شما از شکست‌ها نترسید روزگاری بود که در عصر شعر دوشنبه‌ها تنها ۱۱ نفر در سالن سینما حضور داشتند اما به احترام آن یازده‌نفر جلسه برگزار شد و اگر دویست صندلی پر بود هم برگزار می‌شد.

۵. انتقاد حق دیگران است

شما هر کاری کنید بی‌تردید خیلی‌ها را خوش نخواهد آمد. باید بپذیرید که در جامعه خیلی‌ها مخالف دیدگاه شما هستند و باید به آن‌ها احترام‌ها بگذارید هر چند احساس کنید که به شما توهین می‌کنند. در روزهای اول همه فکر می‌کردند که انجمن جایی است که فقط دخترها و پسرهای علاف دور هم جمع می‌شوند و این کنار هم بودن دخترها و پسرها با دید خیلی‌ها سازگار نبود. اما حالا که بیش از نیمی اعضا افراد متاهل هستند این بهانه کمتر جای صحبت دارد. شما هم هر کاری را شروع این سختی‌های بخش جدایی‌ناپذیر کار شماست. انتقادها را بشنوید به آن احترام بگذارید ولی دلیلی ندارد هر انتقادی را بپذیرد و به آن عمل کنید.

۶. بیکارها بهتر کار می‌کنند

در انجمن‌های ادبی گذشته معمولاً مسئولیت انجمن بر عهده افرادی گذاشته می‌شد که بزرگتر جمع بودند و سابقه داشتند و در جای‌های مختلف مسئولیتی. در اولین جلسه گفتم و هنوز هم معتقدم بر دوش این گونه افراد نباید بار اضافی گذاشت که در تعارف گیر کنند و بعد به دلیل مشغله‌های شخصی و اجتماعی از ادامه کار باز بمانند. با احترام به بزرگترها باید نقش‌ها را به کسی داد که دنبال آن است. شاید نسل اول انجمن هم دیگر گرفتار کار و زندگی شده است و حال نوبت بقیه است.

۷. حضور در گروه باید یک لذت باشد نه یک اجبار

فرم دور هم جمع شدن باید برای اعضا خوشایند باشد. حتی تقسیم‌کار در فعالیت گروهی نباید فردی را مجبور به انجام کاری کند بلکه این تعهد جمعی است که او را داوطلب کاری کند. خیلی از اعضای قدیمی انجمن که در خارج گراش هستند دنبال پنجشنبه‌ای می‌گردند که فرصتی باشد تا دوباره در جمعی باشند که در آن راحتند. البته ویژگی یک جمع دوستانه این است که حل شدن دیگران و افراد تازه‌وارد را کمی سخت می‌کند.

۸. اساس‌نامه داشته‌ باشید ولی نه از اول

ضرورتی ندارد از همان اول با نوشتن قوانین محکم دست و پای خودتان را ببندید. چهار سال که از فعالیت انجمن شاعران و نویسندگان می‌گذشت اساس‌نامه آن نوشته شد و بعد از آن دو بار اصلاحات کوچکی داشت. هر چند شاید هیچ وقت به اساس‌نامه مراجعه نشود اما اساس‌نامه هم می‌تواند به انجمن شما هویت بدهد و هم اگر اختلافی پیش‌آمد محلی برای مراجعه وجود دارد.

۹. همه‌چیز را همه‌کس دانند.

وقتی در یک انجمن شرکت می‌کنید تنها به دنبال یاد گرفتن نباشید. باید زکات آنچه یاد گرفته‌اید را بپردازید و چیزی برای عرضه به دیگران داشته باشید. به همین دلیل است که در انجمن ما همه می‌خواهند از دیگران یاد بگیرند فرقی نمی‌کند آن که نشسته مدرک‌اش کارشناسی ارشد باشد یا دانش‌آموز سال اول دبیرستان نظر او درباره یک شعر یا داستان می‌تواند دید تازه‌ای به دیگران بدهد.

۱۰. دوست باشید

در محیط‌های کوچک مثل شهر ما سازمان‌هایی با چارت سخت و سفت و وظایف سازمانی معین کمتر جواب می‌دهد. معمولاً در این جور جاها همه با هم دوست و کنار هم هستند. این دوستی تنها در سطح انجمن نیست و بیرون از آن نیز گسترش یافته است. دوستی من با حاج‌درویش پورشمسی که هم سن پدر من است تنها این طوری ممکن است شروع شده باشد. شما بهتر است به کسانی که در انجمن کنار شما هستند بیش از آن که به عنوان یک عضو یا زیردست نگاه کنید، سعی کنید دوست او باشید.