هفتبرکه – گریشنا: «کمد» جایی است که نویسندگان هفتبرکه به معرفی کتاب، موسیقی و درام (فیلم و تئاتر) مورد علاقهشان میپردازند و لذتی را که از خواندن، شنیدن و دیدن بردهاند، به اشتراک میگذارند.
میثم صمیمی: قبل از معرفی کتاب، بدانیم که ما برای چه کتاب میخوانیم؟ فیلم میبینیم؟ موزیک گوش میدهیم؟ اگر برای تلنبار کردن اطلاعات و پز دادن به دیگران است که قطعاً مسیری اشتباه را در پی گرفتیم؛ چون راههای ورودی ذهن را زیاد کردیم و بیشتر از اینکه به رشد و پیشرفت ما کمک کنند، به نوعی ما را دچار سردرگمی میکنند.
و سوال دوم اینکه با خواندن کتاب و دیدن فیلم، آیا قرار است به موفقیت، خوشبختی و آرامش ما کمک کنند یا اینکه ما را دچار ناامیدی، افسردگی، خشم، بدبینی و اضطراب کنند؟ قاعدتاً ما حق انتخاب داریم. همانگونه که در خوردن غذا وسواس به خرج میدهیم و به رنگ، طعم، بو و محتویات غذا اهمیت میدهیم، چرا برای خوراک ذهنمان اینقدر بیتفاوت هستیم؟ این کاری است که رسانهها با ذهن میکنند و آن را استحاله میکنند و به ذهن جهت میدهند.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که فیلمی دیده باشید، موزیک گوش داده باشید و یا کتابی خوانده باشید که بعد آن اشکهایی هم سرازیر شده باشد و بذر خشم، حسرت، اضطراب و ترس را در ذهن شما کاشته باشد. نسبت به جامعه، محیط پیرامونتان و حتی نزدیکترین دوستان و اعضای خانواده بدبین شدهاید و تا چند روز احساس بیحالی، رخوت و افسردگی در وجودتان رخنه کرده باشد و حتی دچار اختلال خواب شوید.
ذهن ما همانند یک کشتزار است. اگر در آن بذر سیبزمینی کاشتید، انتظار برداشت خیار نداشته باشید. مغز یک مکانیزم هدفیاب است و بخش آر ای اس مغز بیش از ۹۰ درصد اطلاعات ورودی را فیلتر میکند و بیشترین مسئلهای که به آن توجه کردید را در دنیای واقعی به شما نشان میدهد. پس در وهلهی اول اگر به دنبال شادی، آرامش درون و خوشبختی هستید، اول باید ورودی ذهنتان را کنترل کنید و مطابق با خواستهای که دارید، خوراک ذهنی مورد نظر را برای آن فراهم کنید. صحبت در مورد ذهن و قوانین ذهنی بسیار است که در این مقاله نمیگنجد.
#کمدکتاب: انسان در جستجوی معنی
برای هر یک از ما ممکن است در برههای از زندگی پیش آمده که احساس ناامیدی و پوچی داشته باشیم و با این سوال مواجه شویم که با وجود سختیهایی که در زندگی متحمل میشویم برای چه زندگی میکنیم؟ هدف از این زیستن چیست؟ آیا زندگی ارزش این همه رنج را دارد؟
دکتر ویکتور فرانکل در این کتاب به اهمیت جستجوی معنایی برای زندگی، در سختترین شرایط زندگی میپردازد و ضمن روایت خاطراتش از اردوگاههای کار اجباری در آلمان نازی، تلاش میکند معنا و مفهومی جدید با نگرش اگزیستانسیالیستی به مخاطب عرضه کند. فرانکل زمانی که در اردوگاه به سر میبرد؛ همسر و فرزند خود را از دست میدهد و هر لحظه بیم آن را داشت که جان خود را هم از دست بدهد و در کورهی آدمسوزی انداخته شود.
فرانکل در بخش اول کتاب به خاطرات خود در آن دوران و شرایط وخیمی که تجربه کرده میپردازد و مهمتر از همه اینکه چه چیزی باعث شد در آن شرایط دوام بیاورد. در بخش دوم به چگونه یافتن همین معنی در زندگی میپردازد. هنگام مطالعه کتاب تلنگری به ذهنتان میزند که شرایط زندگی الان من هرچهقدر هم که طاقتفرسا باشد، در مقابل رنجی که ویکتور فرانکل تجربه کرده است، ناچیز است و مهمتر اینکه روزنهای از امید، انگیزهی پویش و حرکت در شما به وجود میآید. با خواندن این کتاب یک افق تازه در زندگی شما پدیدار میگردد و باعث میشود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. اگر شما در مرحلهی پوچی یا نهیلیسم، ناامیدی و بیهدفی در زندگی به سر میبرید، خواندن این کتاب شدیداً توصیه میشود.
این کتاب جزو پرفروشترین کتابها بوده و تا سال ۱۹۹۷ که فرانکل زنده بود بیش از ۹ میلیون نسخه بهفروش رفت و تا کنون به بیش از ۲۴ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. در ایران، انتشارات درسا آن را در ۲۵۶ صفحه با ترجمهی دکتر نهضتصالحیان و مهین میلانی با قیمت ۱۵ هزار تومان عرضه کرده که تا بهامروز به چاپ ۴۶ام رسیده است.
#کمدموسیقی: مدرن تاکینگ
دیتر بوهلن و توماس آندرس نام خوانندگان معروف و محبوب گروه دونفرهی آلمانی به نام مدرن تاکینگ (Modern Talking) است که از آنها به عنوان موفقترین گروه پاپ آلمانی دونفره یاد میشود که در زمان انتشاراتشان اکثر مواقع صدر جدول فروش را به خود اختصاص داده بودند. این گروه سال ۱۹۸۴ تشکیل شد و سال ۲۰۰۳ این دو به دلیل ناسازگاری که با هم داشتند، از هم جدا شدند.
مدرن تاکینگ را میتوان از اولین گروههای غربی دانست که بعد از انقلاب وارد ایران شد و از محبوبیت زیادی نزد جوانان بهره برد. نوار کاست و پوسترهای آنان در همهجای ایران خریدار داشت. فروش کل تمامی آلبومهای مدرن تاکینگ طبق گفته شرکت Sony BMG در جهان صرفنظر از کپیهای غیر قانونی، بیش از ۱۲۰ میلیون نسخه است و بر اساس آمار همین کمپانی بزرگ در ژوئن سال ۲۰۰۳ پروژهی عظیم مدرن تاکینگ پرفروشترین گروه در تاریخ موسیقی آلمان شد. مدرن تاکینگ تنها گروهی در آلمان بوده که پنجبار به طور متوالی در ردهی اول جدول قرار گرفته است. ترانهی معروف آنها، تو قلب منی، تو روح منیYou’re My Heart, You’re My Soul در ۸۱ کشور رتبه اول را به دست آورد و نه میلیون نسخه از آن به فروش رفت. در سال ۱۹۹۸ پس از بازگشت دوباره گروه، در اولین کنسرتشان که خارج از آلمان در شهر بوداپست برگزار شد، ۲۱۴٬۰۰۰ هزار تماشاگر حضور داشتند. در سال ۲۰۰۲ در منچستر، آنها جایزه بهترین گروه پاپ آلمان را گرفتند.
#کمدفیلم: رستگاری در شاوشنک
یکی از بهترین فیلمهایی که تا حالا دیدهام، «رستگاری در شاوشنک» The Shawshank Redemption است. اندی دوفرین (با بازی تیم رابینز) بانکدار جوانی است که به اتهام قتل همسرش به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنک محکوم میشود. او در ابتدای ورودش به شاوشنک، با واکنش طنزآمیز تعدادی از زندانیان سابقهدار (از جمله آلیس با بازی مورگان فریمن که راوی داستان نیز است) روبهرو میشود. آلیس روی اندی شرط میبندد که او تحمل ماندن در این چهار دیواری مخوف را ندارد. داستان با اذیتوآزار اندی و شگرد مقابلهی او و خونسردی بینظیر در مواجهه با مشکلات ادامه پیدا میکند. اندی از آلیس که دستی در ردوبدل کردن اجناس از خارج از زندان دارد تقاضای یک چکش کوچک میکند و …
اندی دوفرین در پردهی اول شخصیتی خودبازنده دارد. او ضعیف است. ضعیف در رابطهی زناشویی؛ در عدم قدرت لازم برای دفاع از خود در دادگاه؛ حتی دفاعیه او در دادگاه بهراحتی و به شکلی محکمهپسندی از طرف دادستان رد میشود. اما همین فرد در زندان با توجه به اینکه همهچیز را از دست داده، به یک خودباوری و عزتنفس عمیق میرسد که توجه رئیس زندان را هم به خود جلب میکند. دیالوگهایی که بین اندی و الیس رد و بدل میشود و داستان رفاقت کمنظیر آنها، جذابیت خاصی به فیلم داده است. الیس یک شخصیت آرام و منطقی است که به اندازهی اندی به امید اعتقاد ندارد، اما در آخر داستان در عین شوکهشدن، اعتقاد راسخی به امید و زنده ماندن پیدا میکند.
فیلم با امتیاز ۹.۳ در سایت IMDb (بانک اینترنتی اطلاعات فیلمها) برترین فیلم تاریخ سینما حتی بالاتر از فیلم پدرخوانده، در رتبهی یکم فهرست ۲۵۰ فیلم برتر قرار دارد. این فیلم به کارگردانی فرانک دارابونت محصول سال ۱۹۹۴ است. در مراسم جایزهی اسکار سال ۱۹۹۴ این فیلم نامزد هفت اسکار شد؛ بهترین فیلم، بهترین بازیگر (مورگان فریمن)، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی فیلم، و بهترین صدابرداری که بنا به دلایلی موفق به دریافت جایزه نشد.
علی صادقیان
۶ فروردین ۱۳۹۷
خیلی اهنگ انگلیسی گوش نمیدم اما این اهنگ پشت سر هم دارم گوش میدم حس خوبی میده . خیلی حوصله کتاب خودندن ندارم راستش ولی فیلم رو امشب میبینم
سعید
۵ فروردین ۱۳۹۷
خیلی وقته کتاب نخوندم با این چیزی که در مورد کتاب نوشتین یعنی برم بخونم؟؟؟؟ به نظرم همه توی زندگی یه موقعی به بی هدفی میرسن پس باید بخونم این کتاب رو موزیک هم عالی بود مخصوصا وقتی با هدفون گوش میدم فیلم هم در حال دانلود شدن هست ببینم این چطوره
مریم
۴ فروردین ۱۳۹۷
امروز فیلم رو دیدم خوب بود کتاب رو هم سفارش دادم تا چند روز دیگه به دستم میرسه انشاءالله اونم تاثیر گذار باشه