هفتبرکه (گریشنا): در میزگردی که پیش از انتخابات شوراپنجم با حضور سه رییس شوراهای سوم و چهارم در موسسه هفتبرکه برگزار شد، علیاصغر حسنی، حبیبالله مهرابی و مرتضی فتحی حضور یافتند تا دربارهی حیطهی تاثیرگذاری شورا صحبت کنند (گزارش کامل میزگرد در گریشنا). در این میزگرد حسنی بیش از ۸۰ دقیقه صحبت کرد، و مهرابی و فتحی در مجموع کمتر از ۴۰ دقیقه. عمدهی صحبتهای حسنی در این میزگرد حول توضیح عملکرد خودش در مورد بخش شدن گراش و همچنین محدودهی گراش و لار بود.
این صحبتها در آن مقطعِ پیش از انتخابات به دو دلیل منتشر نشد: اول این که خارج از موضوع میزگرد بود؛ و دوم این که خود حسنی این درخواست را مطرح کرد که این صحبتها بعدا در گریشنا منتشر شود. گفتههای حسنی ممکن است پراکنده و بیشازحد محاورهای باشد، اما برای جلوگیری از اشتباهاتی که ممکن است در اثر ویرایش پیش بیاید، دقیقا طبق فایل صوتی میزگرد منتشر میشود. هفتبرکه امیدوار است این صحبتهای صریح بتواند شروعکنندهی یک سلسله مباحث دربارهی یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در انتخابات شوراپنجم باشد: محدوده.
داستان بخش شدن گراش
زمانی که گراش هنوز بخش نشده بود، یعنی دهستان هم نبوده -البته مقصر مسئولین گراش هستند از امام جمعه بگیر تا مسئولین شهر- قبل از انقلاب، گراش مرکز دهستان بوده؛ یعنی ارد و روستاهای تابعهاش و فداغ با روستاهای تابعهاش جزو گراش بوده. بعد از انقلاب -که در کتاب سیاسی که دارم مینویسم دقیق نوشتهام- زمان نمایندگی آقای نخبه، آن موقع که شورا نبوده، مسئولین و مردم گراش را میآیند درگیر امور داخلی خودشان و بگیر و ببندها کردند. همه درگیر بودند.
آمدند بدون اینکه این مردم متوجه بشوند، اگر یادتان باشد، بیرم جلوتر از گراش بخش شده، چون نمایندهشان آقای حسینی با موسویلاری ارتباط داشت؛ آمدند کل فداغ با چهارده روستا را از گراش جدا کردند، دادند به بیرم که بخش بشود. از این ور، اوز را تا زینلآباد و سبزپوش تا زمینهای هلال احمر که جزو ارد بود را به اوز داده بودند. گراش محدودهاش از آن طرف هلال احمر بود تا لار. یعنی تمام پر و بال گراش را زدند.
بعد هم قبل از تشکیل شورا برنامهای داشتند. سال هفتاد و چهار بود. یکمرتبه دیدیم بین لار و گراش، فقط شهرداری داشتیم که جزو تقسیمات کشوری محسوب نمیشود. سندش هست. یکی از این محدودهها که قانون داریم محدودهی دو شهر حدودش مشخص است و هیچ ساختوسازی در محدودهی دو شهر نباید باشد که دو شهر هویت خودشان را حفظ کنند. گراش بازوی چپ و راستش را کندهاند و فقط یک تنه مانده و آن هم میخواستند به لار وصل کنند.
آمدند حدود سه هزار هکتار زمینهای گراش -طبق سندی که گیر آوردهایم- منابع طبیعی به مسکن و شهرسازی میدهد. یعنی از همین محدوده لار تا گراش، پایین جاده که ملکی بود و آن ورش هم داده بودند به مسکن و شهرسازی. خوشبختانه اینکه الان میتوانیم از محدوده دفاع کنیم، توی آن سند نوشته تنگ لاغر گراش، تنگ بنهدار گراش، که به مسکن و شهرسازی دادهاند و این یک مورد خلاف قانون است.
بعد میخواستند پانصد واحد مسکونی بین دو شهر بسازند. فاصلهی بین لار و گراش میخواستند به هم بچسبانند. هدف داشتهاند. آن موقع من مدیر بیمارستان بودم و هیچ قدرت اجرایی نداشتم. من و محمود رادمرد متوجه شدیم. اصلا مصوب شده بود و ماشینآلاتش هم آمده بود تا کمکم کار بکنند.
رفتیم با تعدادی از مسئولین مثل حاج آقا خواجهزاده، امام جمعه آقای موسویپور، و جهرمی که استاندار بود. من صحبت میکردم. گفتم این باید لغو شود. با جهرمی بحثمان شد و گفت که مسکنسازی برای مردم است، نصفاش برای گراش، نصفاش برای لار. گفتیم درست است، اما برای لار آن ور لار بزنند و برای گراش طرف خودمان میزنیم. چرا بین دو شهر؟ قانون داریم که بین دو شهر نباید ساختوساز شود. به جایی نرسیدیم. رفتیم تهران و نهاد ریاستجمهوری شکایت کردیم. زمانی که آقای مهاجرانی رئیس دفتر آقای رفسنجانی بود. بحثمان شد و خلاصه لغوش کردیم.
میتوانم قسم بخورم که هیچ کس اطلاع نداشت و شورا نداشتیم. خیلی محرمانه من و آقای رادمرد هیئت امنایی با حمایت مالی آقای انصاری تشکیل دادیم و برای بخشداری کسی اطلاع نداشت. پنج سال پیگیری کردیم. با هماهنگی آقای موحدی ساوجی که رئیس کمیسیون شوراهای مجلس بود، رفتیم مجلس و مطرح کردیم. وزیر کشور وقت آقای نوری بود. بچههای فداغ را با هزینهی خودمان -که جا دارد ازشان تشکر کنیم که برای بخش شدن گراش خیلی همکاری کردند و الان فراموششان کردهایم- میبردیم تهران که در وزارت کشور بست مینشستند که ما میخواهیم زیر نظر گراش برویم. تقریبا سال شصت و نه شروع کردیم تا هفتاد و چهار. ما پیگیری کردیم، زمانی که حسینی نمایندهی لامرد بود و نخبه نمایندهی لار. بدون اطلاع اینها از طریق وزارت کشور پیگیری کردیم. فداغ و چهارده روستای آن را از بیرم جدا کردیم و به گراش الحاق شد. گراش هنوز از لحاظ تقسیماتی هیچی نیست اما اینها برگشت. از این ور هم ارد را از اوز جدا کردیم و آمد جزو گراش.
حالا زمینه آماده است. آن موقع برای بخش شدن از لحاظ جمعیتی دوازده هزار تا جمعیت میخواست. آن موقع برای بخش شدن جمعیت شهری به حساب نمیآمد و فقط جمعیت روستایی به حساب میآمد. ما جمعیت نداشتیم.
رفتیم شورا. آقای موحدی ساوجی به مرکز آمار ایران زنگ زد و گفت من تا فردا این آمار را میخواهم. فردا صبحاش نامهی رسمی از مرکز آمار ایران گرفتیم و با احتساب نوزدانی که به دنیا نیامده بودند و کمی هم جمیعت عشایری، جمعیت دوازده هزار نفری ثبت شد.
این را سریع بردیم پیش آقای موحدی ساوجی و یک نامهای خودمان تحویل دادیم. طرح بخش شدن باید بلافاصله از وزارت کشور برود به نهاد ریاستجمهوری که معمولا این سه ماه طول میکشد. رفتیم نهاد ریاستجمهوری. همان روز امضای آقای رفسنجانی و بعد هم اعلام در روزنامههای رسمی.
بخشداری سال هفتاد و چهار اعلام شد. به ما از وزارت کشور گفتند که شما مشکل اصلی را حل کردید و الان میماند برای شهرستان شدن. همزمان بعد از افتتاح بخشداری، با قانون دولت خاتمی، شورا هم تشکیل شد. حالا عملا شورا باید پیگیری میکرد و من به عنوان فرد نمیتوانستم پیگیری بکنم. آقای موحدی گفتند سریع یک درخواست برای شهرستان شدن بزنید تا سابقهای در وزارت کشور باشد چون آن موقع اوز هم درخواست داده بود.
آن موقع بنده و آقای رادمرد رفتیم شورا و گفتیم الان زمینه برای فرمانداری مناسب است و سریع باید یک نامه بزنید و درخواست شهرستانی بدهید. بعضی از آقایان که آن موقع ریاست داشتند گفتند که ما تازه گراش را از لار جدا کردهایم و اگر الان تقاضا بدهیم رابطهمان با لار خراب میشود و ما چنین نامهای نمیدهیم. آقایان نگفتند که ما بخشداری را آوردیم. اقلا همین حرفی که زدیم را قبول میکردند. اعتماد میکردند.
داستان محدوده شهر
برمیگردم به شورای سوم. آن موقع چون هم شهرداری درجهاش شش بود و هم ما در طرح عادی بودیم و استان طبق آن به ما نگاه میکرد. طرح جامع مربوط به شهر است و شورا تقاضای طرح جامع میدهد. اینها حسن نیت داشتهاند اما آن کارشناسی که انتخاب میکنند برای این طرح جامع، مهرهی لاریها بوده.
از زمان شورای سوم، حوزهی استحفاظی حذف میشود و تبدیل به محدودهی خدمات شهری میشود که طبق قانون باید حداقل پنج کیلومتر باشد. قبل از طرح عادی، حوزهی خدماتی ما تا کارخانهی آقای فرسوده بود. تا «سر نئزه» که مصوب سال چهل و پنج بوده، محدودهی خدماتی بوده. متاسفانه زمان شهردار وقت گراش آقای اسماعیلنژاد میآیند و میگویند حریم ما تا اینجا باشد و تازه بعد این یک کیلومتر و نیم اضافه میشود و میرسد به کارخانهی فرسوده. آن کارشناس را آوردند، طرح خدماتی شهر تا سر نئزه و از آن ور تا تنگ مسجد. حالا باید قبل از این حریم پنج کیلومتر باشد و بعد مرز. این مرز را از بین بردهاند. یک صورت جلسهای تنظیم کردهاند که در شورا هست، متن نوشتهاند که هم یک درجه به شهرداریتان اضافه کنیم و هم چارت تشکیلاتیتان را به شما میدهیم.
چون تا آن موقع مرز بین لار و گراش باز بوده؛ یعنی نقطهچین با مداد، و خطی نشده بود. با آقای دکتر [فتحی] رفتیم تقسیمات وزارت کشور و گفت محدودهی گراش هنوز باز است؛ بروید محدوده را حل کنید، هم امتیاز به لار بدهیم و هم به گراش. در سال هفتمِ شورا که صورت جلسهاش هست، از لحاظ فنی و تقسیماتی نوشتهاند، جدولی هست برای امضای کارشناس و مدیر کل و استاندار و شهردار گراش. شورای آن موقع، آقای دکتر فتحی که میداند دارند سرشان کلاه میگذارند، تنها فردی بوده که جلسه را ترک میکند. آقایان دیگر به اضافهی آقای قائدی میمانند. آقای اسماعیلنژاد که تهدیدش میکنند یا محدوده را امضا کن یا برکنارت میکنیم. میگوید من خودم استعفا میدهم و حاضر نمیشود امضا کند. اما زیر امضای آقای قائدی نوشته فقط و فقط طبق مصوب سال چهل و پنج.
با این شرط، باز آنها نمیتوانند کاری بکنند. محدوده همانطور باز بوده. تا زمانی که من نماینده بودم جرات نداشتند بحث محدوده را مطرح کنند، چون باز بوده، برای اینکه شوراها و شهرداریهای دو شهر به توافق برسند.
در شورای چهارم خیلی پیگیری کردیم. شب نشستیم و تمام آقایان که آنجا ملک دارند، سند دارند، به اضافهی آن سند مسکن و شهرسازی که نوشته تنگ لاغر گراش. سه هزار هکتار به نام گراش ثبت شده. آقای جعفرپور نماینده میشود. در این فاصله کاغذ سند سفید است و شورا و شهرداری و همه امضا کردهاند و یک جایی در کاغذ، فاصله خالی هست؛ در صورتی که زیر متن نباید جای خالی باشد که خیانت کنند. خوشبختانه با دست نوشتهاند و تایپ نکردهاند که محدودهی سیاسی گراش منطبق بر حریم طرح جامع گراش میباشد. یعنی این «سر نئزه» که جزو حریم خدماتی شهر است، آنجا گذاشتهاند جزو حریم سیاسی.
شش برابر حریم استحفاظی باید محدودهی خدماتی باشد. حالا پنج کیلومتر میشود کجا؟ پایگاه موشکی لار. آمدند این را خلاف قانون کردهاند و محدوده را خطی کرده بودند. در شورای چهارم خواستیم این را حل کنیم چون شعار انتخاباتی من بود. پیگیری کردیم. وکیلزاده گفت از بس فشار آوردند و استاندار هم تهدید کرد ما مجبور شدیم بر اساس آنچه نوشتهایم خط بزنند. یعنی استانداری آمده بر اساس این دوباره یک نامهای زدهاند، وزارت کشور تصویب کرده، ابلاغ شده و ما باز جلوی ابلاغ آن را گرفتیم. در شورای چهارم تا حتی در دیوان عدالت اداری وکیل گرفتیم که پیگیری کنیم چون از لحاظ قانونی سه چهار تا خلاف بزرگ انجام دادهاند.
الان بعضی از همین گراشیهای خودمان دارند خیانت میکنند؛ هم برای منافع خودشان و هم برای اینکه به نوایی برسند. دارند زمینها را باغ شهری میکنند و به لاریها میفروشند. آنها هم میروند بر اساس سند مادرش که به نام کوند گراش است، ولی موقعی که دارند تفکیک میکنند به نام کوند لار میزنند.
محدودهی هر شهر بر اساس سه عرف است: یکی بر اساس اسناد ثبتی، دوم از لحاظ عرف، سوم منابع طبیعی. میخواهند از لحاظ اسناد بگویند که اگر شما سند به نام گراش دارید ما هم به نام لار داریم. یعنی بحث ثبتی را دارند به نحوی حل میکنند.
محدودهی دو شهر باید یک چیز طبیعی باشد، مثلا یک رودخانه یا راس کوه. ما رفتیم از تقسیمات کشوری سوال کردیم. جایی که آنها عنوان میکنند جزو محدودهی گراش است، چون نه کوهی هست و نه رودخانه و این هم یک خلاف قانونی دیگر است.
برای پیگیری ما میخواستیم وکیل بگیریم اما پول میخواست. همهی مردم باید به میدان بیایند.
جواد خدادادی
۲۴ خرداد ۱۳۹۶
همیشه تاکتیک اقای حسنی این بوده که با مواضع ضدیت با لار برای خود طرفدارانی پیدا کند.
نا گفته نباشه ایشان و هم فکران ایشان با این تاکتیک بحث فاسد و مسکوت شده ناساگ و برق روز نیز همیشه دارن برای خودشون.
اینکه آقای حسنی یک شخصیتی که نمی تواند کار تیمی انجام دهد بر هیچ کس پوشیده نیست البته خیلی از از این داستان های آقای حسنی و آینده نگری ایشان زائده ذهن خیال پرداز باطل خودشان می باشد
جامعه به سوی احترام متقابل،سنجش ارزش ها ، کار گروهی ، …. در حال حرکت می باشد که تمام این مشخصه ها در آقای حسنی به دور می باشد
امیدواریم که دوستان و بزرگان شهر عزیزمان این قدرت و اعتماد به نفس در خود داشته باشند که این موضوعات را به ایشان گوش زد کنند
البته ناگفته نماند بهترین کار نیز برای شورا ، بودن آقای حسنی در سیستم می باشد یعنی یه سر رشته به ایشون بدهند و از ایشون بخواهند فقط و فقط این کار انجام بدهد(مخصوصا کار های وقت گیر و پیله ای ) و این بهترین شخصیت برای این کار دارد
و بعد نیز بهش یه لوح تقدیر بدهید تا به کلسیونش اضافه کند
صادق
۲۴ خرداد ۱۳۹۶
گراش اگر با طناب حسنی بره تو چاه همونجا برا همیشه میمونه
علیرضا
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
به نظر منم آقای حسنی با ضدیت که با لار داره نمیتونه کمکی به به شهرمون بکنه ظاهرا ایشون مشکل بزرگش لاره آخه کدوم مسوول شهری و شهرستانی لار میاد اینقدر بر طبل تفرقه و ضدیت با گراش بکوبه یا حتی اسم گراش رو بیاره و نکته دیگه بعضی از دوستان نمیدونم چرا با امکاناتی که تو لار هست مشکل دارن یکیش همین فرودگاه به قول یکی از دوستان لاریم میگفت اگه مردم گراش میان فرودگاه لار عوضش مردم لار هم میان بیمارستان گراش که بهترین و مجهزترین بیمارستان تو کل منطقه است و روز به روز هم در حال پیشرفته هم زیستی مسالمت آمیز برای کل منطقه مفیده
محمد
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
یه جوری صحبت میکنه آدم فک میکنه همه کارا رو این آقا یه تنه انجام داده
کاش ایشون یه سری از کارهایی که باعث بدبخت شدن مردم گراش شد هم لابلای افتخاراتشون میگفتن
یعنی اینقد قحط الرجال تو این شهر که همچین آدمی باید بشه زعیم مردم!
یعنی واقعا از ماست که برماست!!!
علی
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
اقای حمیدرضامقیم کرمان شماصددرصدوابسته به لارهستیدکه این همه سنگ لاررابه سینه میزنیدماشهرستان مستقل هستیم چه دلیلی داره مرزمشخصی نداشته باشیم اگراقای خورشیدی هم منظورشون ابنه که بالاریکی بشیم وکلا یک شهربشیم واقعا بعیده این جورحرفی بزنندچرابایداستقلال یکشهرستان مثل گراش رابه لارپیوندزد درسته بایدشما ازطرف شهرستان وشهرخودت درمسابقه شرکت کنی اگه لاری هستی ویاوابسته به لارامرش جداست گراش وگراشی همیشه مقتدرومستقل خواهدماند واجازه نخواهددادکه حق گراش راکسانی پایمال کنندکه فقط وفقط به فکرمنافع مالی خودشان هستند ومن الله توفیق
محمد
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
موقعی که بیرم واوز میخواستن از گراش جدا کنند بهترین وقت برای برگرداندن محدوده بود که بامخالفت حسنی روبرو میشه میگه نمیتونن این ۲بخش را ازمابگیرن
حمیدرضامقیم کرمان
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
سلام قولامن رب رحیم
آقای حسنی
هرچند غیرت داشتن برشهردرجای خودنکوست،ولی درهراموری حداعتدال کارگشاست نه افراط(خیرالاموراوسطها)؛مااگرمیخواهیم به اهداف خودمان برسیم یک مولفه اش همکاری بالاری هاست ضمن اینکه همیشه برمستقل بودنمان تاکید داشته ام ؛لذابهترین سیاست دراین زمینه همان سیاست استاد خورشیدی است (همکاری ویکی شدن بالار) البته متذکرشوم که این بدان معنانیست که ماوابسته ومحتاج لارباشیم بلکه این متد ازملزومات رایزنی های موفقیت آمیزاست بنابراین نه سیاست کسی که کلا به لاروابسته باشد ممدوح است نه سیاست آقای حسنی که درضدیت بالاری ها افراط دارند موید مطلب اینکه وقتی بنده درمسابقات استانی مقام اوردم وقرار بودبه مسابقات کشوری اعزام شوم بدلیل پاره کردن حکم قهرمانی من توسط شما اقای حسنی که میگفتین چراازطرف لاردرمسابقه شرکت کرده اید،ازمسابقات کشوری جاماندم ،چه آنکه دربرخی میادین کشوری مامجبوریم خودرازیرمجوعه لارمعرفی کنیم ولازم است تعصبات افراطی خودراتقلیل کرده درمرزاعتدال متمرکز کنیم.
امیدوارم مطلبم روخودشخصامطالعه کنید تاغیبت محسوب نشود.
همیشه موید باشید
علی
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
من در جریان پاره کردن مدرک یا مدال تون و چی گذشته نیستم اما در مورد این سیاست سازش با لار تا حالا کسی خیری ندیده و شاید این صحبتها خیلی آرمانگرایانه باشه
شما تو صحبتهای آقای حسنی خوندین که گفتن زیر نامه رو با دست پاراف کردن و بعد از امضا
ببینین این مساله خیانت در گرفتن امضاء و اضافه کردن موارد مورد نظر خودشون برای تصاحب محدوده ای که برای ما هستش و غصب می باشد توسط کلاهبردار و زندانی و غیره … صورت نگرفته بلکه زیر یه نامه با رده مسئولین بالای شهرستان بوده که شرحش رو آقای حسنی گفتن و صحت داره
حالا شما چطوری می خواین با همچین تفکری بده بستون پایاپای انجام بدین
تفکر دوستی و همفکری بالار برای پیشبرد امور تفکر نو و جدیدی نیست
این راه بارها و بارها توسط برخی جریانهای شهر و برخی مسئولین ـآزموده شده و منفعتی نداشته
بی مسکن
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
اگر آن ۵۰۰ واحد مسکونی بین لار و گراش ساخته شده بود و حسنی پیگیر بخشداری نبودند آن موقع به لار وصل میشدیم و امکانات بهتری در شهرستان موجود بود. بنظرم دلیل کمبودهای امروز، اقای حسنی هستند که پیگیر هر چه سریعتر اتصال به لار نبودند و درجهت معکوس حرکت می کردند.
علی
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
اگر امروز حرکت رو به جلو داشتیم چون به لار وصل نشدیم
شما ببینین چند تا از شهرهایی که به لار وصل هستن تونستن پیشرفت کنن؟
حتی شهرهایی که از نظر فکری با لار همسو بودن الان کجا قرار دارن
خیلی از امکاناتی که لاریها برای بقیه فراهم کردن اول برای خودشون بوده بعد برای بقیه
اگر امتیاز مرکز بهداشتی یا اداره یا سازمانی دادن حتما برای گرفتن یه امتیاز برا خودشون گیر بودن که اون امتیاز رو به سایر شهرها دادن
صمد
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
سلام.باید پیگیری بشه الان چندین ساله ازشهرستان شدن گراش میگزره.محدوده باید مشخص بشه معنی نداره.تمام ادارات ارتقا بیابد.باید جاده های روستایی کشیده بشه.معنی نداره یه شهرستان جاده مستقل به دهستان ها و روستاها و بخش هاش نداشته باشه.الان باید جوری بشه باید امتیاز واسه دهستان ها فداغ و اینا بگیریم.آخه شنیدیم روستاها به شدت ناراضی ان.
عدالت خدا
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
تشکر از اقای غفوری و اقای حسنی که این موارذ را ذکر کردند وگرنه واقعها بعضی از کاندیداهای شورای شهر، هیچ اطلاعی نداشتند، واین اطلاعات بهشون کمک میکنه، حداقل دوره بعد جز بیست نفر شورا باشند.خخخخخ
.....
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
چرا اقای حسنی زمانی که شهرستان شدیم دقت و ذکاوت نداشتن که اخرین بار همون جا سرمون کلاه گذاشتن…..همه واقعیت باید گفت قبلا جا خود داره……همون کسانی که زمینها تفکیک اسم ببرید اون کسی که اخر نزدیک سد زمین قطعه قطعه میکنه هم اسم ببرید
علی
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
کاملا بانظرنام شما مخالفم شماهم طرفدارلارهستین امثالشماها راداریم که به گراش خیانت میکنین گراش به ادمهایی مثل شما نیازندارد یک شهرستان بایدمررش مشخص باشد شما ها باامدن حسنی منافعتون درخطره
کوند
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
اگر فرودگاه بینالمللی لار تغییر نام پیدا کند به فرودگاه بینالمللی گراش، همان بهتر که دو شهر بهم وصل شوند و باعث هم افزایی می گردد و امکانات دو شهر برای همدیگر به راحتی قابل دسترس خواهد بود.
دلسوخته
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
همه به دنبال صندلی و منصب و ریاست خودشون هستن کسی به فکر شهر نیس این پته اونو روی اب میندازه این یکی پته دیگری این وسط زجر و بدبختیشو همشهریهای عزیزمون میکشن اگه کاری میشد کرد فرمانداری باید انجامش بده وای مناسفانه نه فرماندار نه معاون فرماندار هیچ عکس العملی انجام نمیدن چرا؟؟چون موقعیت شغلیشون به خطر میفته
نام شما...
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
باز هم ما را درگیر مسایل کوچه بازاری کردن . برای مطرح شدن در استان و کشور راه های دیگری هم وجود دارد . می شود خود را بر فرهنگ و اقتصاد و اجتماع دیکته کرد . از لاریها طرفداری نمی کنم . اما حالا شهرستان . اخر و عاقبت چی ؟ ببخشید اگر نظر من موافق دیگران نیست
علی
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
محدوده مساله پیش پا افتاده ای نیست و باید برای احقاق حق تلاش کرد.
مساله محدوده می تونه برای سالها تعیین کننده باشه و همشهریان به این مساله توجه کنند
هدف شهرت نیست و اگر مهم نبود لار دست درازی نمی کرد با وجودی که زمین در محدوده خودش کم نیست
محسن
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
واقعا من با نظر محمد موافقم
hassan
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
زمانی که گراش شهرستان شد و حسنی هم نماینده بود این کلاه سرمان رفت و حسنی باید این را هم بگوید
محمد
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
کسانی که با تفکیک زمین های گراش و فروش ان به لاریا در حق سرزمین و مردم گراش خیانت کرده اند باید محاکمه و سزای اعمالشان برسن ،ما از شورای محترم تقاضامندیم به جد به این مساله رسیدگی کند حتی کسانی که در ادارات گراش با این زمین خوارها همکاری کردن
حامد گراشی
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
شما لطف کن بدون تحقیق و قبل از اینکه از چیزی اطلاع پیدا کنی حرف نزن و به دیگران انگ نچسبان و برای دیگران قاضی نباش.
جهت اطلاع شما بگویم چند نفری که زمین به لاریها فروخته اند بسیار به پول آن نیاز داشتند، در ابتدا سعی کردند که مشتری گراشی باشد.چند نفری هم پای معامله آمدند، منتهی این افراد میخواستند زمین ها را به نازلترین قیمت صاحب شوند. در همچنین جایی روشن است که فرد به دنبال مشتری بهتر می رود…