بستن

رمز و رازهای محبوبیت آیت الله

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

سید احمد عسکری: آیت‌الله آیت‌الهی بزرگ زاده شد، بزرگ زیست و بزرگ از دنیا رفت و این گونه زیستن در توان هر کس نیست؛ در عهدی که هر کس خود را به قیمتی می‌فروشد؛ آیت‌اللهی خود را به زر و زور نفروخت. آن چراغ بر دست گرفتن و گرد شهر گشتن برای جستن «انسان» در همین جا معنا می‌یابد.

بدون شک آیت‌الله سید عبدالعلی آیت‌اللهی به این زودی تکرار شدنی نیست. نشانه‌های این حقیقت از این قرار است: آیت اللهی شهرت عظیم خاندان سید عبدالحسین لاری را با خود داشت، سواد دینی و فقهی بالایی داشت، محبوب مردم و معتمد نظام بود و در هرم قدرت سیاسی از معروفیت و شناخت بالایی برخوردار بود. همه این نشانه‌ها می‌توانست او را از نظر سیاسی به رده‌های بالای قدرت سوق دهد اما او بر این راه سهل چشم پوشید و به جای مهاجرت به تهران و قم، لار را ترجیح داد.

رمز محبوبیت آیت‌الهی را می توان در روح بزرگ او جست که وی «مردم» را با هیچ پست و پیشنهادی عوض نکرد. او از «مردم» برای خود پل نساخت ولی در عوض خود را وقف مردم آن سامان کرد. این شجاعت و بزرگی می‌خواهد که او داشت.

آیت‌الهی سیاسی کار  نبود و این نکته‌ای است که منتقدانش به آن توجه نداشتند. آنها می‌خواستند آیت‌الهی از نفوذش جهت ارتقای سیاسی لارستان استفاده کند، در حالی که آیت‌الهی آدمی نبود که بخواهد امتیازی بدهد تا امتیازی بگیرد. آنها از آیت‌الهی انتظار لابی‌گری داشتند در حالیکه نمی‌دانستند آیت‌الهی اگر آن کار را می‌کرد دیگر آیت‌الهی نبود! او این ورطه را می‌دید اما دیگران نمی‌دیدند.

اگر چه او باکی نداشت از کسی حمایت سیاسی و یا با طرحی مخالفت کند اما او صراحتاً نظر خود را بیان می‌کرد و این شبکه‌های اجتماعی بودند که از او  تبعیت می‌کردند و به بیان دیگر، حمایت و مخالفت او به چانی‌زنی در بالا ختم نمی‌شد بلکه به جریان اجتماعی در پایین می‌انجامید و در چارچوب قانون و عدالت اجتماعی بود.

به هر حال، آیت‌الهی «سرمایه اجتماعی» لارستان بود. او به تاریخ نشان داد که می توان در عهد «خرید و فروش» خود را به دنیا نفروخت و در نقطه‌ای دور افتاده از مرکز کشور  دل به مهر مردم داد. و عقلا نیک می‌دانند که علاقه قلبی مردم لارستان به آن بزرگورا در زمان حیات آن مرحوم موضوعی نیست که بتوان نمونه زیادی از آن را در کشور نام برد. در بازار عکس او بود و بر لب اسم او و بر دل مهر او؛ این حکایت مردم لار بود و آیت الله آیت الهی.

آیت‌الهی به حق به بیان رهبر معظم انقلاب، پایه مردمی نظام و ملجاء دینی، اجتماعی و سیاسی مردم خطه لارستان بود. چرا که او می‌توانست از نام خود قبایی بدوزد و با آن قدرت‌افزایی کند اما بر خود قیمتی نگذاشت و مردم را وجه‌المصالحه قرار نداد و بر کسی غمی به دل نگرفت و بر زبان جاری نساخت.

8 نظر

  1. ایشان بزرگوار بودند،ولی به نظرتون چرا در مقابل شهرستان شدن گراش ازگراش حمایت نکرد؟!!،اگرشهرستان شدن حق گراش بود یک نفر که دنیا براش ارزشی نداره باید موضع حق بگیره ومثلا به لاری های محترم میگفت این همه جنگ وجدال نکنید اونا هم برادرهای ما هستن(گراشیها)وبذاریدپیشرفت کنن؟ من توی این مورد موندم؟؟؟؟؟

  2. .آقایی و سید بودن آن را قبول داریم..و تو عزای عمومی هم شرکت کردیم…تنها مشکل ما این بود که چرا بین دو شهر همسایه تفرقه بندازه،مگه شما عرض نمی کنید که آقا ولایی کار کرد و از مردم پل نساخت..خب اگه ولایی کار کرده پس چرا فقط به نفع لار کار میکرد،مگه منطقه جنوبی که شما میگید وجود نداشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خدا رحمتش کنه مرد شریفی بود…..
    الفاتحه

  3. آقایان رضا و اسد؛ در رابطه با سوالاتی که مطرح کرده بودید؛ یک یادداشت تفصیلی تر برای ماهنامه افسانه گراش نوشتم که در شماره جدید منتشر خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 نظر
scroll to top