هفت برکه (گریشنا): در سی‌ و هفتمین جلسه‌ی انجمن روانشناسی خانم منوچهری و محمود غفوری دو کارشناس روانشناسی پیرامون افسردگی، علایم و درمان آن صحبت کردند.
به گزارش معصومه منفرد؛ سی و هفتمین جلسه انجمن روانشناسی سوم بهمن ماه ساعت ١٩:٣٠ در سالن کنفرانس دبیرستان شبانه روزی ولیعصر (عج) برگزار شد.
در این جلسه خانم منوچهری و آقای غفوری کارشناسان روانشناسی به تبین موضوع افسردگی، انواع افسردگی، علائم و درمان هر نوع و نظریه‌های موجود در رابطه با افسردگی پرداختند.
خانم منوچهری در ابتدای جلسه به تعریف خلق، عاطفه، طیف و وجه تمایز آنها اشاره نمود و بیان کرد: «افراد سالم طیف وسیعی از تغییرات خلق و تغییرات عاطفه را تجربه می‌کنند اما این افراد قادر به کنترل خلق و عاطفه خود هستند.» او در ادامه گفت: «اختلالات خلقی به هفت گروه طبقه‌بندی می‌شوند که عبارتند از اختلالات افسردگی اساسی، اختلالات دوقطبی، اختلالات افسرده خویی، اختلالات خلق ادواری، اختلالات ناشی از بیماری‌های طبی عمومی، اختلالات خلق ناشی از مصرف مواد و اختلالات عمومی شامل اختلالات افسردگی و دو قطبی که غیر اختصاصی هستند. در این میان اختلالات افسردگی اساسی از بقیه اختلالات شایع‌تر است و شیوع آن در زنان بیشتر و در میان افراد مجرد و مطلقه نسبت به متاهلین نیز بیشتر دیده شده است.»

پس از طبقه‌بندی انواع اختلالات، تعریف هر کدام از این اختلالات، علائم و نشانه‌های آن بیان شد. در بحث سبب شناسی و علت یابی، علت اختلالات خلقی در دو گروه میانجی‌های عصبی و عوامل روانی- اجتماعی تقسیم شد که کاهش سروتونین، غیر طبیعی بودن و پایین بودن نوراپی نفرین و اختلال در دوپامین به عنوان عوامل میانجی‌های عصبی و عوامل روانکاوانه، عوامل روان‌پریشی، عوامل شناختی، درماندگی آموخته شده و وقایع استرس‌زای زندگی به عنوان عوامل روانی- اجتماعی بیان شد.

هفتاد تا هشتاد درصد اختلالات افسردگی قابل درمان هستند و این درمان به دو روش انجام می‌شود که شامل درمان دارویی و درمان‌های روانشناختی است. در روش درمان دارویی اکثر پزشکان درمان را با یکی از داروهای مهارکننده باز جذب سروتونین شروع می‌کنند و درمان‌های روانشناختی به روش‌های درمان شناختی، درمان رفتار، درمان بین فردی، درمان معطوف به روانکاوی، درمان حمایتی، درمان گروهی و درمان خانوادگی انجام می‌پذیرد.
در بخش دوم جلسه غفوری دیگر کارشناس روانشناسی، پنج نظریه در مورد افسردگی، شامل؛ نظریه‌های زیستی،شناختی، رفتاری، معناگرایی و انسان گرایی را توضیح داد.
او در بخشی از صحبت‌های خود گفت: «نظریه زیستی روی جسم و اختلالات هورمونی و غیره تأکید دارد و به طور مثال کمبود سروتونین را به عنوان عامل افسردگی بیان می‌کند. در نظریه شناختی تاکید روی طرز فکر و نگرش افراد می‌باشد و بعضی از دلایل افسردگی أفکار منفی که افراد نسبت به خود دارند، بیزاری از خود و سرکوفت زدن به خود است. در نظریه رفتاری روی محیط تأکید دارد و تاثیرات محیطی و رفتار بد مردم با شخص را علت افسردگی بیان می‌کند و از اآن‌جا که مردم از اشخاص افسرده فاصله می‌گیرند، افسردگی او بیشتر می‌شود و این چرخه ادامه دارد. در نظریه معناگرایی علت افسردگی را نداشتن هدف و معنا برای زندگی بیان می‌کند و عنوان می‌کند که افراد افسرده هدف و انگیزه کمتری نسبت به زندگی شخصی خود دارند و نهایتا در دیدگاه انسان‌گرایی علت افسردگی فاصله زیاد بین خود آرمانی و خود واقعی بیان می‌شود. خود واقعی یعنی خود فعلی شخص و خود آرمانی یعنی آن خودی که شخص قصد دارد باشد، و از آنجا که چنین شخصی انتظارات و توقعات بالایی از خودش دارد و از طرفی به خود آرمانی نمی‌رسد در نتیجه به سمت افسرده شدن پیش می‌رود.»

ravanshenasi1