گریشنا: در یکی از آخرین روزهای هفته دولت، یعنی روز چهارشنبه ششم شهریور، بخش ارد میزبان هیاتی از فرمانداری و ادارات شهرستان گراش بود، تا یک برنامهی تودیع و معارفه و چهار افتتاح در این بخش انجام گیرد.
اولین برنامه هفته دولت در بخش ارد در سالن نمایندگی آموزش و پرورش این بخش و با سخنرانی کریمیفرد، فرماندار شهرستان گراش، و ابراهیم مهروری، رییس اداره آموزش و پرورش گراش، شروع شد. در این مراسم غلامرضا فتحینژاد رییس سابق نمایندگی تودیع شد و رضا سعیدیان به عنوان رییس جدید معارفه گردید.
چهار افتتاح هم در برنامهی امروز در ارد وجود داشت: دو خانه پزشک درمانگاه ارد؛ دفتر اتفاقات برق ارد؛ اورژانس ۱۱۵ جادهای ارد؛ و همچنین بلوار ورودی ارد افتتاح شدند.
عکسهای محمد جهاندیده، خبرنگار گریشنا، را از مراسم هفته دولت در بخش ارد مشاهده کنید.
حسن وقارفرد گراشی
۸ شهریور ۱۳۹۲
بنام خدا:
با سلام به صادق اردی عزیز، نوشته جنابعالی دیروز خواندم. صحبت در رابطه با قدمت گراش و ارد بود. فقط برای طولانی نشدن عریضه نظر شما را به وصیت نامه و لشکرکشی سید عفیفالدین موسوی (زندوی) به گراش (جراش، جریش) جلب می کنم. این نوشته قسمتی از کتاب “گراش پارسیان” نوشته دکتر حسن وقارفردگراشی است (هنوزچاپ نشده)، امیدوارم کسانی که دنبال هویت خویش هستند و دوست دارند که بدانند از کجا آمده اند ، کجا هستند، وبکجا می روند شروع کنند به مطالعه و تاریخ شهرشان را به رشته تحریر درآورند. فقط علاقه شرط است نیاز به تخصص ندارد (بعنوان مثال دکتر ولایتی، متخصص اطفال است و از یکی از بهترین دانشگاهای دنیا- دانشگاه جان هاپکینز آمریکاه فارغ التحصیل شده است ولی اطلاعات تاریخی ایشان از یک استاد تاریخ ایران بیشتر است). وصیتنامه سید بزرگوار پیدا نکردم که اسم ارد نیز در آن ذکر شده است، در یک کلا م گراش و ارد هر دو از شهرهای ایران باستان و از نژاد پارسی هستند.
ورود اسلام به گراش: در شجره نامه خطی سید عفیف الدین موسوی چنین می نویسد:
درقرن سوّم هجری قمری؛ هنگامی که امیر محی الدین ، از سوی عفیف الدین، شاه زندو، برای فتح قلعۀ گراش و دعوت فرمانده و ساکنانش به اسلام رهسپار می شود.
« و امیر محی الدین الولی، کان من جانب شاه بزرگوار امیرالجیش، بفتح قلعه الجریش و دعوتهم بدین الاسلام و اسم صاحب قلعه، صارم بن خوره مجوسی بوده و نام بلد و مکان «جریش» بوده و بعد به علّت استعمال به «جراش» مشهور گشت و جریش از السنه افتاد.».
از این متن چنین بر می آید که صارم بن خوره یکی از پارسیان زرتشتی گراش بوده که تا قرن سوّم هجری-قمری در مقر فرمانروائی خویش یعنی همایون د ژ( قلعه گراش) حکمرانی می کرده است که بوسیله سید عفیف الدین موسوی به دین اسلام مشرف می شود. این خود نشان دهنده جمعیت بیش از حد زرتشتیان در گراش و مستقل بودن حاکمان گراش می باشد. آنچه مسلم است گراش دارای حکمرانان (پادشاهان) مستقل بوده و یا باجگزار دولت منطقه یعنی کاریان قبل از اسلام، کران و ایراهستان قبل و بعد اسلام بوده است و در مقر فرمانروائی خویش یعنی قلعه گراش (کلات) حکمرانی می کرده اند.
گراش ایراهستان: آنچه از متون تاریخی بر می آید گراش (جریس) یکی ازنواحی ایراهستان که در ابتدا در قرن سوم تحت تسلط سید عفیف الدین موسوی و بعد در قرن چهارم تحت تسلط امیر ابودلف جاتی قرار داشته است و به احتمال زیاد گراش در آن زمان شهری بزرگ، وسیع، و آبادی بوده و حکمرانان مستقل داشته و چون قسمتی از ایراهستان بزرگ بشمار می رفته باجگذار امیر ابودلف جاتی بوده است.
فضل الله بن عبدالله شیرازی، وصاف الحضره، ((وصّاف الحَضَره))، در بیان محدودۀ جغرافیایی امیر ابودلف جاتی از امرای ایراهستان آورده است.
((امیر ابودلف دعوی انتما و اعتزا به اکاسره می کرد و حکومت او بر تمام گرمسیرات و ایراهستان و سواحل، از صحرای کندران تا لار و جریس و جویم فال و کران و زم و سیراف نافذ و مطلق بود.))
((ایراهستان)) در آن عصر تا سواحل خلیج فارس مشتمل بر نواحی کورستان ، بستک ، بندرلنگه تا (( سیراف )) به شمار می رفته است. این امر را از ((تاریخ وصاف)) در ذکر نواحی تحت تسلط ((امیر ابودلف جاتی))، امیر ((ایراهستان)) در آن عصر می یابیم. صاحب تاریخ وصاف آورده است:
((حکومت او – امیر ابودلف جاتی – بر تمام گرمسیرات و ایراهستان و سواحل، از صحرای کندران تا لار و جریس و جویم و فال و کران و زم سیراف نافذ است.)). (منبع شماره ۱: ص ۱۲۸ و ۱۷۷)
صادق اردی
۹ شهریور ۱۳۹۲
جناب وقارفرد عزیز،
خیلی خوشحال شدم از اینکه اهل قلم وتحقیق هستیدواین کار ارزشمند تاریخی را انجام داده اید.یقینا”درطول تاریخ تحولات ودگرگونی های بسیار زیادی درمناسبات و وضعیت اقوام وملل پیش آمده ،به ویژه در رابطه با مناطق همجواری که دارای مشترکات قومی،جغرافیایی و… بوده اند. متاسفانه تحقیقات وکاوشهای باستانشناسی در محدوده ایراهستان (به طور اعم )ودرمنطقه خودمان(به طور اخص)یا انجام نشده ویا بسیار ناقص وابتدایی صورت گرفته است.وباز باکمال تاسف در جای جای این سرزمین کهن مشاهده می شود که دزدان آثار باستانی ازغفلت مسوولان این حوزه سوء استفاده نموده وبا کاوشهای غیر مجازبه احتمال زیادآثار ارزشمندی را که می توانست گذشته های دور این خطه را معرفی نماید،به یغما برده اند.امیدوارم روزی موفق شوم کتاب شمارا مطالعه نمایم .برایتان آرزوی موفقیت می کنم.