هفتبرکه: «التماس میکردم که راه بدهید تا من رد شوم. مغازهام و تمام زندگیام دارد در آتش میسوزد. اما کسی توجه نمیکرد. کل جاده را مسدود کرده بودند و مشغول پایکوبی خودشان بودند.» حجت حاجیزاده، صاحب شیشهبری حجت در خیابان امام، ساختمان جابری، این را میگوید. او با حسرت اضافه میکند: «اگر ده دقیقه زودتر رسیده بودم و کلید را قطع کرده بودم، اینقدر خسارت نمیدیدم.»
حاجیزاده شب جمعه، ۴ مهرماه ۱۴۰۴، در شهر لار بوده که خبر آتش گرفتن مغازهاش را حدود ساعت ۲ نیمهشب از طریق تماس با موبایلش میشنود. او میگوید: «سریع راه افتادم که از خسارت جلوگیری کنم. اما در بلوار خلیج فارس، در دوربرگردان نزدیک نیروگاه برق، پشت کاروان عروسی گیر کردم. کل جاده را بسته بودند و هیچ راهی برای زودتر رسیدن نداشتم.»
او میگوید حدود ۷۰ درصد از مغازهاش در آتش سوخته است: «سقف سوخته و پایین ریخته است و هر چیزی زیرش بوده، سوخته است. کل وسایل چوبی، قابها و مقواها و همچنین سانترال از بین رفته است. فقط چند دستگاه سالم مانده است.»
مغازه شیشهبری حجت یکی از مغازههای ساختمان جابری، روبهروی بانک صادرات است که موسسه هفتبرکه و استودیو پارسینا نیز در آن قرار دارد. حاجیزاده در مورد دلیل آتشسوزی میگوید: «اتصالی سیمهای برق باعث آتشسوزی شده است و دلیلش هم فرسودگی ساختمان است.»
آتشنشانی پس از یک ساعت تلاش، در ساعت ۳ و ۱۰ دقیقه آتش را خاموش کرد. روابط عمومی شهرداری و شورای شهر گزارش داده است که بامداد جمعه، طی تماس شهروندان در ساعت ۲:۱۰ با سامانه ۱۲۵، وقوع آتشسوزی در مغازه تجاری واقع در ساختمان جابری، خیابان امام (مقابل بانک صادرات) به آتشنشانی گزارش شد. نیروهای عملیاتی ایستگاه یک، پس از یک ساعت عملیات نفسگیر، موفق شدند آتش را در ساعت ۳:۱۰ به طور کامل مهار کنند.
عکسهای شیشهبری بعد از مهار آتش، کاملا گویای میزان خسارتی است که به این مغازهدار جوان وارد شده است. و حاجیزاده هنوز به این فکر میکند که چطور میشد از این اتفاق شوم جلوگیری کند. چطور میتوانست از فرسوده بودن سیمکشی پشت سقف کاذب خبردار شود؛ و چطور میتوانست چند دقیقه خودش را زودتر میرساند: «وقتی عیش خودمان است، شاید توجه نکنیم و پیش خودمان بگوییم فقط یک شب است. ولی اتفاق ممکن است هر شبی رخ بدهد.»