مهدی وفاییفرد در وبلاگ خود درباره ایام محرم نوشته است:
«محرم»، «منبر و عزاداری» و «روحانیت» جزء جدایی نشدنی یکدیگرند. یعنی هرکدام از اینها نباشد، دیگری یا اثرش کم میشود یا به بیراهه میرود. محرم بهدون عزاداری بیخاصیت است و عزاداری هم بهدون روحانیت به ناکجاآباد ختم میشود.
نقش روحانیت در گراش با توجه به ارادتی که مردم به حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام دارند و بهخصوص رونق مجالس روضهخوانی در خانهها، بیشتر است. روضهخوانی جمعیت بالقوهای که بیشتر آنان را زنان خانهدار و مادران تشکیل میدهند، یکجا جمع میکند. متاسفانه از این مجالس روضهخوانی که در منازل برگزار میشود، آنچنان که باید و شاید استفاده نمیشود. روحانیونی که در دو ماه محرم و صفر به گراش سفر میکنند، صرفا به گفتن داستانهایی از ائمه علیهمالسلام که بارها گفته شده و ذکر مصیبت بسنده میکنند. اما واقعا این کافی است؟! روحانیت وظیفهی مهمی را در برابر این قشر از جامعه به عهده دارد، و بی توجه از کنار این مسئله گذشتن، میتواند ضمان شرعی داشته باشد.
مسایل اخلاقی و تربیتی از نکاتی هستند که باید توجه خاصی به آن داشت. من، نه به عنوان کارشناس، که به عنوان یک مخاطب، انتظاری که از منبرها دارم بیشتر از اینهاست. شاید بگویید هرکس در حد و اندازهی خودش؛ اما یعنی برای زنان و مادران گراشی (فارغ از سطح سواد و مطالعه) همین داستانها کافی است؟! بهترین مکان و زمان برای تغییر عادات و رسوم غلط و امر به معروف و نهی از منکر، همین منبرهاست.
متاسفانه برخی روحانیون، که به عنوان مُبلّغ به گراش اعزام میشوند، نهتنها وظیفهی ذاتی خودشان را انجام نمیدهند، که در مقابل منکری که صاحبعزا انجام میدهد هم ساکت مینشینند. صاحبانِ عزایی که مجلس اباعبدالله علیهالسلام را هم محل فخر فروشی خود قرار میدهند و با دادن وسایلی مانند پتوی مسافرتی، چادر مشکی و حتی عروسک و ـ با عرض معذرت ـ پوشک بچه(!) به حاضرین، شان مجلس را پایین میآورند. البته گاها روحانیون حاضر تذکر دادهاند، ولی بارها هم دیده شده روحانون با سکوت خود، مهر تاییدی بر این نوع کارها زدهاند.
در پایان آنچه راهکار بهنظر میرسد، توجه سازمان تبلیغات اسلامی و حوزههای علمیه گراش به این مسئله است. با توجه به امکانات و پتانسیلی که حوزهای علمیه باقرالعلوم علیهالسلام و الزهرا سلاماللهعلیها دارند، باید در طول سال عادتها و رسمهای غلط را شناسایی و در طول این دو ماه، با برنامهریزی، راهکارشان را پیاده کنند؛ و با آشنا کردن مبلغان به نیازهای مردم، منبرها هدفمند شوند. حوزههای علمیه، سرمایههایی هستند که به همهی مردم گراش تعلق دارد و مردم مشتاقاند نمود فعالیت آنان را در سطح شهر و جامعه ببینند.