هفتبرکه – راحله بهادر: با خراب شدن خانه کناری سابات (ساباط) میرعبدالحسین، زنگ خطر برای از دست دادن یکی از آخرین ساباتهای شهر گراش به صدا در آمد.
ساباط میرعبدالحسین در بافت تاریخی گراش و کنار مسجد آخوند، قدیمیترین مسجد گراش، قرار دارد. تابلوی قدیمی نرگس شیراز بر سر در فروشگاه بستهی حاج میرعبدالحسن میرزمانی برای هر رهگذر و شهروندی تصویر این سابات را در ذهن ماندگار میکند. با تخریب خانه مجاور سابات، این بنا وارد مرحله جدیدی از بلاتکلیفی شد.
مالک، شهرداری و میراث فرهنگی سه ضلعی هستند که میتوانند برای ماندگاری یا ویرانی این بنای قدیمی تصمیمگیری کنند. ساباطی که حالا به کمک شمعهای فلزی سرپا ایستاده است و شاید با باران بعدی، دیگر رمقی برای ایستادگی نداشته باشد. سید عفیف زندوی، رییس میراث فرهنگی گراش، در زمان تهیهی این گزارش در راه شیراز بود تا نظر کارشناسی این بنا را پیگیری کند. هر چه این بنا هنوز ثبت ملی نشده است اما به عنوان یک اثر واجد ارزش تاریخی به نظر میآید اداره میراث فرهنگی تصمیمگیرندهی نهایی در این موضوع است. هر چند نداشتن بودجه مرمتی و درخواستهای مالک و شهرداری برای تعریض معبر، کار میراث را برای حفظ این بنا سخت کرده است.
میراث: منتظر نظر کارشناسی هستیم
مسئلهی اصلی این بنا ثبت نبودن آن در لیست آثار تاریخی گراش از سوی میراث فرهنگی است و برای این موضوع به سراغ سید عفیف زندوی، رئیس میراث فرهنگی گراش رفتیم. زندوی میگوید مالک، مرمت بنا را قبول کرده است اما میراث با ساخت یک ساباط جدید به جای ساباط قدیمی مخالف است. او در این مورد میگوید: «خانهی بغل ساباط تخریب شده و خود بنا هنوز تخریب نشده. قبلا به مالک نامه زدیم و گفتیم در صورتی ساخت و ساز ملک خودش را شروع کند که ساباط حفظ شود. خود مالک هم قبول کرده است که بنا را مرمت کند ولی خواستهی همسایهها و خود مالک و شهرداری این است که کمی معبر عریضتر شود تا برای رفت و آمد راحتتر باشد. فکر خیلیها این است که مثلا بنا را از نو بسازند اما اصل هر بنای تاریخی حفظ اصالت آن است و باید مرمت شود نه تخریب یا نوسازی. همین بنا بالاخره فرسوده است و شاید نیاز باشد دیوارها یا سقف آن برداشته شود اما نهایتا مرمت نیاز دارد.»
اما تاکید او بر نظر کارشناس و سپس تصمیمگیری برای ساباط است و ادامه میدهد: «هر چه نظر کارشناس باشد و تا روشن شدن آن همین وضع موجود برقرار است. ما منتظریم نهایتا یک هفته تا ده روز دیگر از ادارهی کل استان یا با نامه یا تلفنی و فرستادن کارشناس نظرشان را به ما اعلام کنند.»
زندوی معتقد است شرایط بنا آنقدرها هم حاد نیست و فعلا میتوان با همین وصله پینهها و داربستها سرپا نگهش داشت. از او میپرسیم در صورت رای کارشناس به ماندن بنا آیا میراث برنامهای برای مرمت آن دارد و او میگوید: «واقعا دست ما بسته است و بودجهی سالیانه دویست تا سیصد میلیونی میراث فرهنگی جوابگوی هزینهها نیست. خرید ملک هم از توان بودجهی میراث خارج است.»
مالک: در بلاتکلیفی
همین مسئله مالک را بر سر دو راهی قرار داده است. مهندس پوسانه، مالک زمین، میگوید که سه سال است که درگیر وضعیت این سابات است: «شهرداری آمد و نقشهبرداری کردند و گفتند کامل عقبنشینی دارد. یک سال معطل بودیم تا اینکه شهردار حلیمی آمد و خیلی همراهی کرد و گفت از شما میخریم. قیمت معبر را یک سوم حساب کرد و راضی بودیم. شهرداری گفت این پول را بگیر و خراب کردنش هم با خودمان. یک هفتهای بیشتر نگذشته بود که زنگ زدند، گفتند بیا میراث. میراث به شهرداری گیر داد و شهرداری هم تفاهمنامه ننوشت و این سه سال ما درگیر بودهایم و چند بار نامهنگاری کردهایم. ساباط ثبت نیست و در حریم ثبتی هم نیست اما میراث یا شفاها یا نامه از خودش میزند که اینجا حق تخریب ندارید، ولی مجوز ندارند.»
پوسانه میگوید به میراث چند پیشنهاد مختلف هم داده است و ادامه میدهد: «به میراث گفتم اجازه بده ما ساباط را برداریم و ناظر هم بیاورید و مثل خودش دوباره میسازیم از نو. گفتیم اجازه بده تا دو متر عریض کنیم برای مسجد، بقیه را هم دست نمیزنیم و فقط محکمکاری میکنیم اما باز میراث اجازه نداد. هرکاری کردیم از میراث نامه میزدند که یک سانت اجازه ندارید دست به آن بزنید. شهرداری هم دو سه سال با میراث مکاتبه کرد تا سرانجام توانست مجوز بگیرد که اتاقهای پشت، ربطی به ساباط ندارد و اجازهی تخریب را از شهرداری گرفتیم. گفتند میتوانی همین تکه را تخریب کنی به شرطی که خود بنا بماند.»
مالک زمین برای مقاومت ساباط به هزینهی خودش ستونهایی زده است اما ظاهرا تا تعیین تکلیف بنا از سوی میراث این داستان ادامه دارد. او اضافه میکند: «ستونها را خودمان زدهایم و مراعات آن را میکنیم ولی میراث هیچ جوره با ما راه نمیآید و الان شهرداری اخطار داده که اگر فرو بریزد… گفتم اجازه تخریب به من بدهید. از فرمانداری شفاهی استعلام گرفتند و به میراث فرهنگی استان یا تهران زنگ زدند و گفتند در دو صورت ادارهی میراث شهرستان میتواند به شما گیر بدهد: یا ثبت باشد یا در حریم ثبتی باشد. به آقای زندوی گفتم مستنداتتان را نشانمان بدهید ببینیم کجا ثبت شده.» پوستانه میگوید اگر ثبت است میراث بیاید دست به کار مرمتش بشود.
شهرداری: هر چه میراث بگوید
هفتبرکه در تماس با سجاد غلامی، معاون شهردار گراش، هم دربارهی شرایط این ساباط پرسید. غلامی با تاکید بر اینکه شهرداری در خصوص حفظ آثار تاریخی در هر شرایطی با نظر میراث فرهنگی تصمیمگیری میکند، گفت: «ما در مواردی مثل این بنا که ثبت نیست اما دارای ارزش تاریخی است به خود میراث رجوع میکنیم و در صورتی که خطری از قِبَل بنا وجود داشته باشد به مالک برای رفع خطر نامه میزنیم تا با استعلام و هماهنگی با میراث فرهنگی نسبت به رفع خطر اقدام کند. در این بنا هم ملکی که کنار آن قرار دارد و مالک قصد تخریب آن را دارد، ما گفتیم مرجع نهایی میراث است. به آقای پوسانه نامه زدیم و رونوشت هم برای میراث کردیم که باید با هماهنگی با میراث دست به هر کاری بزند. آقای زندوی هم گفت که با حفظ ساباط میتوانند اقدام کنند.»
غلامی درخواست اهالی و شهرداری دربارهی عریض کردن کوچه را هم تکرار و اضافه کرد: «درخواست اهالی، مالک و شهرداری این بود که عرض معبر بیشتر شود اما خود ساباط به خاطر ارزش تاریخی حفظ شود.»
او در پایان گفت نظر قطعی بعد از بررسی کارشناسی و از سوی میراث فرهنگی اعلام میشود.
باید منتظر ماند و دید این ساباط قدیمی به موقع احیا میشود یا نوشدارو بعد از مرگ سهراب سرنوشت آن است. از یک طرف اهالی محله قدیمی گراش منتظر تعیین تکلیف این بنا هستند و از طرف دیگر از گروههای مردمی ایکوموس دیگر حضور موثری برای حفظ این بناها ندارند. حفرهی بزرگ برکهی حاج اسدالله و ستونهای لرزان ساباط میرعبدالحسین در انتظار اقدام موثر و تصمیم میراث است.