هفتبرکه: زیبایی نمایش «هنر» اثر یاسمینا رضا، نویسنده فرانسوی، آنجاست که همان بحثی را که روی صحنه در میان بازیگران ایجاد میکند، به میان تماشاگران نیز میکشاند: آیا یک تابلوی کاملا سفید با ابعاد ۱۶۰ سانتیمتر در ۱۲۰ سانتیمتر را هم میتوان یک اثر هنری نامید و ۲۰۰هزار فرانک بابتش پول داد؟
این همان جدلی بود که در میان حاضران در جلسه سی و هشتم تماشا (پخش و نقد و بررسی فیلمتئاتر) در روز چهارشنبه ۱۰ آبانماه ۱۴۰۲ در موسسه هفتبرکه نیز شکل گرفت. داریوش آرمانمهر، هنرمند نقاش، به عنوان مهمان جلسه، سعی کرد این بحث را با نشان دادن آثار بزرگ تاریخ هنر نقاشی روشنتر کند.
تلهتئاتر «هنر» نوشتهی یاسمینا رضا را مرحوم داود رشیدی برای شبکه چهارم سیما کارگردانی کرده و خودش به همراه سعید پورصمیمی و فرهاد آییش در آن نقشآفرینی کرده بود. ریتم کند و داستان سرراست این نمایش گولزننده است چون در واقع بحثی که در آن مطرح میشود یکی از مباحث زیربنایی در هنر مدرن و پستمدرن است. سرژ، یک پزشک نسبتا متمول، یک تابلوی نقاشی از یک هنرمند معروف به قیمت نجومیِ ۲۰۰هزار فرانک خریده است که درون دو دوست دیگرش تشویش ایجاد کرده است: تابلو کاملا سفید است. وقتی دوستانش سعی میکنند از معنای این تابلو و دلیل این خرید سر در بیاورند، جدالی عجیب بینشان اتفاق میافتد.
آرمانمهر که یکی از هنرمندان شناختهشدهی گراش است، در شروع بحثش گفت: «من بعد از عمری کار کردن میبینم که هنر در جامعهی ما جایگاهی ندارد. نگاهها به نقاشی اصلا جدی نیست.» او با اشاره به انواع هنر کلاسیک و مدرن نیز توضیح داد: «شاید هر کسی یکی از اینها را انتخاب کند، اما چه بهتر که یک نفر هر دو فضا را درک کند. اما شرط این است که در اجرا، درست کار شود. خیلیها درک درست یا توانایی اجرای رئالیسم را ندارند و از مدرنیسم هم سر در نمیآورند، اما مستقیما سراغ اکسپرسیونیسم میروند.»
آرمانمهر با نشان دادن عکسهایی از آثار هنرمندان ایرانی و غربی، در مورد علاقهمندی خودش اظهار کرد: «علاقهمندی من بسیار گسترده است، از رئالیسم تا آبستره. البته این یک مشکل است واقعا!»
طالبی، معمار علاقهمند به فلسفه، اعتقاد داشت درونمایهی نمایش «هنر»، ارتباط زبان و واقعیت است: «موضوع این نیست که تابلو سفید است یا نه، موضوع این است که ارتباط زبان و واقعیت چیست. ما اینجا شاهد یک روند تصاعدی در شفافیت و صداقت هستیم که به خاطر وجود این تابلو به وجود میآید.»
مهران امیدی، دانشآموخته سینما، نیز به داستان جالبی اشاره کرد: «چند سال پیش یک هنرمند انگلیسی یک نمایشگاه برگزار کرد و در آن چند تابلوی سفید را به معرض دید گذاشت. بعد که اعتراض بازدیدکنندگان بالا گرفت، ادعا کرد که اجنه نقاشیها را پاک کردهاند.»
اسماعیل انصاری، کارشناس ادبیات انگلیسی، هم در مورد زبان نقاشی صحبت کرد: «زبان نقاشی خود نقاشی است. آیا اصلا میتوان این زبان را به زبان واژه برگرداند و نقاشی را با کلمات توصیف کرد؟ چقدر درست است که نقاش یا مولف با زبان واژه، اثرش را ترجمه کند؟»
مسعود غفوری نیز به ضعفهای اجرای نمایش اشاره کرد و در دفاع از نمایشنامه گفت: «نمایشنامه درخشان یاسمینا رضا را میتوان مروری بر بحثهای دوران پستمدرن در مورد چیستی هنر به طور عام دانست. حتی بالاتر از آن، میتوان این نمایشنامه را به عنوان نمونهای از گذار از پستمدرنیسم به پستپستمدرنیسم در نظر گرفت.» او سعی کرد تعریفی سرراست از پستپستمدرنیسم نیز ارائه دهد: «اگر در پستمدرنیسم دهههای ۶۰ تا ۹۰ قرن بیستم، شاهد شکسته شدن تمام کلانروایتها و از دست رفتن قطعیت در همهی زمینهها هستیم، در پستپستمدرنیسم که از آغاز قرن بیست و یکم شروع میشود، نوعی توافق بر کارکرد ضروریِ برخی ارزشهای انسانی به وجود میآید. یعنی با این که هنوز همان وضعیت پستمدرنیستی حاکم است، انسانها دریافتهاند که چارهای ندارند جز این که به همدیگر بچسبند و به همدیگر اعتماد و کمک کنند. این چیزی است که ایهاب حسن آن را «زیباییشناسی اعتماد» مینامد. و این بحثی است که به اعتقاد من درونمایهی اصلی نمایش هنر را شکل میدهد.»
این پنجمین جلسه از دورهی هفتجلسهای پستمدرنیسم در تئاتر است که از طرف انجمن نمایش گراش برگزار میشود. اسپانسر این برنامه هایپر گلستان، حامی هنر و هنرمندان است.