هفتبرکه – سمیه کشوری: معرفی فیلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار (۱۳۹۷) و آلبوم «کماکان» به خوانندگی مهدی ساکی.
فیلم: به زیبایی یک ماه کامل
«شبی که ماه کامل شد» فیلمی به کارگردانی نرگس آبیار، نویسندگی آبیار و مرتضی اصفهانی و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در سیزده رشته توانست شش سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را به خود اختصاص دهد.
«شبی که ماه کامل شد» را میتوان جدا از پرداختن به بحثِ تروریسم و نمایشِ خشونت آن، با نگاهی مادرانه دید. فیلم، روایتگرِ قصهی سه مادر است: مادر فائزه، مادر عبدالحمید و خود فائزه. مادرانی قوی که وقتی پایِ فرزندانشان وسط میآید به راحتی آسیبپذیر میشوند. مادرِ فائزه در واهمهی خوشبخت شدن یا نشدنِ دخترش، بالاخره به ازدواجِ دخترش رضایت میدهد. این مادر روزها در رنج بیخبری و دوری از دخترش روزگار میگذارند و وقتی پسرش را هم راهی میکند در بالاترین سطح آسیبپذیریِ خود قرار میگیرد. از طرفی این مادر صحنهی سر بریدن پسرش را میبیند، داغی که قرار است بقیهی زندگیاش را با آن بگذراند و تا ابد با خود حمل کند.
مادرِ عبدالحمید در فضایِ مردسالارانهی اطرافش، تنها کسی است که درکِ بالایی از ناحقیِ فرزندانش دارد، در واقع تنها کسی است که به گناه بودن کارِ پسرانش ایمان دارد؛ اما چه کند که گناهکار، فرزندانش هستند. این مادر با چهرهای آفتابسوخته و چشمانی مصیبتزده، حتی سعی میکند مادرانه به عروسش هشدار دهد، اما انگار این امرِ محتوم را برایِ او هم میپذیرد. این مادر در جایی به این امر اعتراف میکند اما وقتی که دیگر برای بازگشتِ فرزندانش دیر شده است.
و در آخر فائزه، هنگاهی که ماوایی برای رهایی از چنگالِ قصابان مییابد، حاضر نمیشود با مأموران از بیمارستان فرار کند، چرا؟ چون فرزندش در آغوشش نیست؛ چون فرزندش در آغوش قصابی است که آدمها را هم مانند حیوانات ذبح میکند.
مادرانِ این فیلم در دو لبهی تیغ قرار میگیرند؛ یعنی به همان میزان که قوی و محکم هستند به همان میزان آسیبپذیر و درمانده میشوند؛ مادرانِ این فیلم محکوم به رنج کشیدند، همانطور که محکوم به قوی بودن. ایثار و فداکاری مادرانِ «شبی که ماه کامل شد» به عریانیترین شکلِ ممکن نشان داده میشوند، مادرانِ این فیلم زنانی هستند که در میانِ تاریکیِ دهشتناکِ دنیا، ناگزیرند کامل شوند؛ کامل به زیباییِ یک ماه.
جنسِ زنانهی فیلم که قطعاً زن بودن کارگردان فیلم هم در آن بیثاثیر نبوده، در بستر خشونتی از نوع گروه جندالله، میتواند نقطهی تلاقی و به همان میزان پارادوکس فیلم به نظر آید. اما این نگارش یا این نگاه ضربهای به فیلم وارد نکرده است.
جریانِ زندگیِ فیلم در بستر خانواده شکل میگیرد، خانوادهای که نقطهی قوتش مادرانِ آن هستند؛ روابط با قدرت و به روشنی نشان داده میشوند، روابطی که در بازی نور و آینه در سکانسِ ابتدایی فیلم در خنده و نگاهِ عاشقانهی فائزه تکثیر میشود.
صحنهای که فائزه در بازارِ قصابها دنبالِ تلفن میگردد، سکانسِ استخوانداری است. فائزه مادری است که خود را در معرض فضایی به شدت خشونتآمیز و به همان میزان مردانه قرار میدهد، تنها به قصدِ نجاتِ فرزندانش؛ اما فائزه راهِ گریزی از این فضا ندارد، تا جایی که وقتی مادر شوهرش برای کمک حاضر میشود هم زور نجات از آن فضا را نمییابد. این سکانس به تنهایی نمایشِ تقابل مادرانگی در بستری به شدت خشن را به تصویر میکشد.
این سه مادر در سه بسترِ اجتماعی متفاوت چه از لحاظ مکانی چه از جهات زمانی نمایش داده میشوند، اما همچنان مادرند؛ ما در فیلم با مادرانی روبرو هستیم که تا ابد چشم انتظارِ فرزندانشان خواهند ماند، و این به نوعی نقطه اشتراک هر سه مادر است.
موسیقی: صدای زمین تفتیده و نخلهای سوخته و موج
گروه کماکان در سال ۱۳۹۴ با آلبوم «کماکان» به خوانندگی مهدی ساکی آغاز به کار کرد. آلبوم کماکان بهعنوان اثری در ژانر موسیقی تلفیقی موفق عمل کرد. درونمایه آثار گروه کماکان موسیقی فولکلور جنوب ایران و اشعار مولانا، ابراهیم منصفی، حسین منزوی، ترانههای کودکانه عربی و لالاییهای محلی است. پیانو، گیتار باس و پرکاشن از جمله سازهای این گروه هستند.
مهدی ساکی هنرپیشه، آهنگساز و خواننده خوزستانی است. از او منظومهی شعر «محبوبهی من» انتشارات امیرخانی، تهران منتشر شده است. مهدی ساکی با خواندن قطعه پرطرفدار «مثلث» در آلبوم «آقای بنفش» گروه پالت سبک و استعداد خاص خود را به همگان معرفی نمود و سپس با تشکیل دادن گروه تلفیقی و تماماً جنوبی «کماکان» پایهگذار سبک و اسلوب خاص خود در خوانندگی و اجرای کنسرتها شد. قطعات تنها آلبوم منتشر شده از این گروه با نام کماکان با 12 قطعه به شرح زیر است: شوفی، شکَر، یوما، یعنی مادر، گم اندر گم، دعوت، نیست دگر، دست زنان، دیب دیب، کماکان، حلقه به حلقه، لبخند.
«کماکان» روی مرز بین پاپ، موسیقی بومی جنوب ایران و موزیک تجربی حرکت میکند. قطعه همنام با آلبوم که به «۴:۳۳»، اثر مشهور جان کِیج بی شباهت نیست، شنونده را دعوت میکند به صداهای محیط به عنوان یک قطعه موسیقی گوش بدهد. سازهای کوبهای مثل تومبا، کُنگا، تنبورین و کاخُن نقشی کلیدی در «کماکان» بازی میکنند. علاوه بر این، ابراهیم علوی، پالتیها و داریوش آذر، مهدی ساکی را در این آلبوم همراهی کردهاند.
از اشعار مولوی گرفته تا ابراهیم منصفی و حسین منزوی و حتی لالاییهای محلی و ترانه بازیهای کودکان به زبان عربی، همه جور شعری در «کماکان» استفاده شده: یک جا نوای «من غلام قمرم» شنیده میشود، و جایی دیگر «بدو پیشُم بدو پیشُم»، و گاهی هم تنها «دو دو دو دو دو، دی دی دی دی دی»؛ اصواتی نامفهوم که مهدی ساکی تولید میکند.
نوآوری مهدی ساکی در خواندن به همین جا ختم نمیشود: او یک بیت از شعری را در ترانه ای دیگر میخواند، پس و پیش میخواند، اشتباه میخواند و بعد آن را اصلاح میکند و ادراک شنونده از یک آلبوم موسیقی را چنان دگرگون میکند که در نهایت نمیداند آنچه شنیده چیست: «خیالی، وعدهای، وهمی، امیدی، مژدهای، یادی»…
در آلبوم نوشته شده است: کماکان با شعرهای مولوی، ابراهیم منصفی، حسین منزوی و گمنامان موسیقی بومی جنوب غرب ایران آغاز میشود و با آوازهای مَهود؛ از دلِ زمینهای تَفیده نوا میآورد، از نخلستانهای سوخته جان میگیرد، با ریتمِ موجِ دریا میآمیزد، ما را به موسیقی وا میدارد، صدا میشود و «کماکان» میماند.
ستون کمد را از این صفحه دنبال کنید.