هفتبرکه – فرشته صدیقی: در مورد شیرینی زبان مادری بارها و بارها گفتهاند و شنیدهایم. حتی یونسکو یک روز سال را به همین عنوان نامگذاری کرده است. من همیشه شناخت و آشنایی با واژههای جدید را دوست داشتم. از همان بچگی، زنگ انشا و رقص و چینش کلمات در نظرم هزاران بار دلنشینتر از زنگ ریاضی و رژهی اعداد و ارقام بود. اما گویش بومی یا همان زبان گراشی به مراتب بیشتر ذهنم را جذب و درگیر میکرد، گویشی شیرین و دوست داشتنی.
قشنگ به یاد دارم کتاب «انار و بادگیر» صادق رحمانی را با چه سختی و لذتی میخواندم. آنقدر خواندم و خواندم که دیگر سختیاش را از دست داد. برایم زیبا و دلنشین بود خواندن اشعاری به زبان خودم. خیلی از ابیاتش را حفظ شده بودم و فکر میکنم قلم و هنر ایشان مرا مشتاقتر ساخت.
به گفتگوی بزرگترها دقت میکردم، همان زمان که با بعضی کلمات برای اولین بار رخبهرخ میشدم. بابابزرگ را باباجی صدا میزنیم. باباجی عین خیلی از پدربزرگهای ما، اکثر روزهای نوجوانی، جوانی و حتی میانسالیاش را آن سوی آبها گذرانده است. او فرهنگ لغت مختص به خودش را دارد. خیلی پیشتر، همان زمان کودکی، برایم سوال بود چرا بعضی چیزها را به نام اصلیشان نمیخواند. برای باباجی «گِئلاس» همان لیوان و «تُوال» همان حوله!
بزرگتر که شدم فهمیدم اینها تاثیر مراوده با دیگر زبانها و نفوذ زبان بیگانه است. این نفوذ و حلول را «وامواژه» یا «واژهی دخیل» میگویند و در میان بسیاری از زبانها و گویشها رایج و متداول است. وامگیری یا Borrowing توسط واسطههایی از دیگر زبانها صورت میگیرد و در طی مسیر، یا به اندکی تغییر دچار گشته و یا به همان شکل اصلی باقی میماند. این یک فرآیند طبیعی است و معمولا زمانی رخ میدهد که دو زبان به علت نزدیکی جغرافیایی یا مرواده تجاری با هم تعامل دارند.
و من فکر میکنم واسطهی غالب در گویش ما، اجدادِ همیشهدرسفرمان بودهاند که بیشتر در کشورهای حوزهی خلیج فارس گذران زندگی یا امرار معاش میکردهاند. زمانی که آبادان نیز به خاطر حضور انگلیسیها در شرکت نفت آباد بود، بسیاری از گراشیها برای کار به آنجا میرفتند و با زبانهای دیگر دنیا آشنا میشدند. بدین ترتیب، اجداد ما بسیاری از این واژهها را از بین زبانهایی مثل انگلیسی، عربی، اردو و… خواسته یا ناخواسته لابهلای سوغاتیهای رنگبهرنگ برایمان از آن سوی مرزها تحفه آوردهاند. اکثر ما هنوز میانسالهایی را اطرافمان میشناسیم که دمپایی را «نعلئن» (نعلین) و شکلات را «چُکلت» صدا میزنند.
با یک بررسی خیلی ساده، میتوان دید که بیشتر این واژهها در واقع اسم اشیا یا خوردنیهایی است که در منطقهی ما وجود نداشته است و واردکنندگان واژه، زحمت پیدا کردن معادل فارسی آن را به خودشان ندادهاند، مثلا واژههایی که حولوحوش مغازهداری و وسایل جدیدتر آشپزخانه و وسایل نقلیه میگردند، از لِئسَن (پروانه کسب) گرفته تا آرَنجوش (آب پرتقال!) و سِئکَل (موتورسیکلت).
اما در کنار اسمها، گاهی صفتهای پرکاربرد زبانهای دیگر نیز به زبان ما وارد شده است، مثلا به اتوموبیلی که خیلی آرام پیش میرود میگوییم «خیلی سِلاو چزای»، که همان کلمه slow یا آرام در زبان انگلیسی است؛ یا کلمهی «کُمپِلِئت» که همان complete یا کامل در زبان انگلیسی است
بعضی از این کلمات، با خود فرهنگ و رنگ و طعمی را هم وارد کردهاند. مثلا «بلالیت» که غذای لذیذ اصالتاً عربی است، بیش از یک قرن است وارد منوی غذای ما شده و کماکان جایگاهش راحفظ کرده و صبحانهی ویژهای محسوب میشود، مثلا در صبح عید فطر.
بعضی از این وامواژهها نیز اسامی برند خاصیاند که جامعیت پذیرفتهاند؛ مثلا تاید tide یک نام تجاری برای پودر رختشویی است که ۷۷ سال پیش معرفی و عرضه شد و اکنون در بسیاری از نقاط کشور ما، تمام پودرهای رختشویی همان تاید است. برای ما، مثال پودر نوشیدنی تانگ tang خاصتر است. این محصول ۶۶ سال پیش عرضه شد و پس از انتخاب ناسا در لیست نوشیدنیهای فضانوردان به معروفیت جهانی رسید. برای خیلی از ما، تمام پودرهای نوشیدنی، شربت تانگ است.
در گویش ما فرآیند وامگیری غالبا از زبان انگلیسی و عربی صورت گرفته است اما گاه به واژگانی برمیخوریم که از سایر زبانها به گویشمان وارد شده است. شاید جالب باشد که بدانیم واژهی «طیفون» وامگرفته از زبان چینی است و ما دقیقا به شکل اصلیاش آن را تلفظ میکنیم:typhoon و طوفان شکل تغییریافتهی آن است. یا کلمه «پِئسَه» که به معنی پول است و از هند و پاکستان وارد زبان ما (یعنی در واقع بزرگترهای ما) شده است.
با هم تعدادی از این وامواژهها را مرور میکنیم. شما نیز اگر این دست واژگان را میشناسید یا به کار میبرید، میتوانید در تکمیل این مجموعه به ما کمک کنید.
مبدا:دسته:وامواژه:معنی:واژه در مبدا
وامواژههای انگلیسی:
ابزار، وسایل و مفاهیم:
وِئل: پارچهی نازک و لطیف: veil
تُوال: حوله: towel
گِئلاس: لیوان: glass
کِتْل: کتری: kettle
جِک یا جِکِه: پارچ آب: jug
دِرِئل: مته: drill
لِئتَر: فندک: lighter
وائِر: سیم: wire
مَکینَه: ماشین: machine
سِئکَل: موتورسیکلت: motor cycle
پِلِئت: پلاک خودرو: plate
گِئج: عقربه، نشانگر: gauge
گاراج: گاراژ: garage
بُرُوش: برس: brush
بوت: چکمه: boot
هاف: شلوارک: half
لِئسَن: لیسانس، گواهی: license
نِئت: اسکناس: note
کِشِر: صندوق: cashier
شِلف: طبقه: shelf
لِئن: خط، مسیر: line
تِئم: وقت، زمان: time
خوردنیها و میوهها:
تَماتِه و تَماتا: گوجه فرنگی: tomato
چُکلِت: شکلات: chocolate
آرَنجوش: آب پرتقال: orange juice
صفات:
پَتی:خالی، لخت :empty
دِلِئوَر: حمال، رساننده: deliverer
سِلاو: آرام و آهسته: slow
کُمپِلِئت: کامل: complete
وامواژههای عربی:
صَحن: بشقاب
مَجمیه، مَجمعه: سینی
نَعلِئن: دمپایی: نعلین
ثَلاجه: یخچال
کَمیص: پیراهن مردانه: قمیص
مَکسَم: تقسیمکننده: مقسّم