بستن

محدوده جغرافیایی ایراهستان تا کجاست؟

هفت‌برکه: در پی انتشار مقاله‌ی غلامحسین محسنی با عنوان «ذره‌بین تاریخ ۵۹ – دوره‌ی جدید: ایراهستان کجاست؟» (اینجا) مهندس منوچهر عابدی راد، پژوهشگر تاریخ از لار، مقاله‌ی زیر را در پاسخ برای انتشار در هفت‌برکه ارسال کرده است.

 

منوچهر عابدی راد – اردیبهشت ماه ١۴٠٢ خورشیدی:

محدوده جغرافیایی ایراهستان بر مبنای منابع تاریخیِ قرون چهارم و پنجم و هشتم هجری قمری به شرح زیر است:

«تاریخ وصاف الحضره» نوشته شرف الدین عبدالله شیرازی (در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در حیات بوده‌اند): «امیر ابودلف جاتی دعوی انتماء و اعتزاه به اکاسره می‌کرد و حکومت او بر تمام گرمسیرات و ایراهستان و سواحل از صحرای کندران تا لار و جریس (گراش) و جویم و فال و کران و زم و سیراف نافذ و مطلق بود (وصاف الحضره، شرف‌الدین عبدالله شیرازی، صفحات ١٧٣-١٧۴).

ابن بلخی در «فارس‌نامه» (آخر قرن پنجم و اول قرن ششم هجری قمری) در شرح منطقه‌ی «کران و ایراهستان» آورده: «این اعمال ایراهستان و کران همه در بیابان است و کران از اعمال سیراف است و گرمسیر به غایت چنانک به تابستان جز مردم آن ولایت آنجا مقام نتوانند کردن از صعبی گرما و هیچ آب روان نباشد و….»

همچنین در «تاریخ شاهی» که در سال ۶٩٠ هجری قمری تالیف شده، در خصوص حمله نکودریان مغول به ایراهستان چنین گزارش گردیده و محدوده ایراهستان اینگونه ارائه شده که منطبق بر «لارستان و گرمسیر» است: «…و از آنجا به پای قلعه‌ی تازیان بیرون شدند و ‌به دیه‌ی کبرستان (کهورستان در شرق شهر لار) رفتند که سرحد ایراستان (ایراهستان) زیر است و نزدیک کنار دریای فارس و به ایلو و پتو که از ولایت جروم فارس و گرمسیرهای آن نواحی است تا حدود فال و کران و … حکایت کرده‌اند که در آن وقت از این ولایات مبلغ صد و بیست هزار شتر رم گله از آن ِملک شمس‌الدین تازیکو برانده بودند و او در این حال حاکم فارس بود. اکنون قیاس می‌باید کرد که چه چهارپایی از آنِ دیگر طوایف مسلمانان رانده باشند و با آن دو سه فوج اول جمع گشتند که متوجه خاون شده بودند روی به حدود هرمز دادند بر طریق ایراستان بالا (ایراهستان بالا).»

اما ایراستان بالا یعنی مرز شمال غربی ایراهستان کجاست؟

در همین «تاریخ شاهی» (به اهتمام دکتر باستانی پاریزی، صفحه ٢٨۶) در شرح غارت یکصد و بیست هزار نفر شتر مربوط به اموال ملک شمس‌الدین تازیکو آورده که این شتران در ناحیه هنگ (خنج) بوده که با نام ایراستان بالا (ایراهستان بالا ) معرفی شده بود. آمده: «و جماعتی معتمدان حکایت کردند که در شهور ششصد و هفتاد و شش که ده هزار سوار ملاعین لشکر نکودر که از کرمان گذر کردند و بر طریق این استان تاختند به ملک فارس بردن در ناحیت هنگ (خنج) صد و بیست هزار شتر رم گله از آنِ ملک شمس‌الدین رانده بردند.»

همچنین در صفحه ٢٠۶ «تاریخ شاهی» باز هم روایت شده: «به تنگ کرم و روی نیز و بوم پسا روانه کشید و تا حدود «هنگ» برفتند و آن ولایتی عظیم، فراخ‌عرصه و بسیارعلف باشد از جمله ایراستان (ایراهستان) و مرغزار و علفزار اصنام امم و ….» با این توصیف، مرز جغرافیایی ایراهستان در جنوب محدوده‌های ساحلی و در شرق کبرستان (کهورستان) و در غرب هنگ (خنج) معرفی شده است.

اما مرز شمالی ایراهستان در تواریخ چنین آورده‌اند: مقدسی در قرن چهارم گوید: «این شهر (جویم) در کنار رودخانه کوچکی است، اطراف آن نخلستان است و میان مسجد و بازار، کوچه‌ای دراز واقع است. ولایتی که در جنوب باختری آن قرار دارد ایراهستان نامیده می‌شود.» با این توصیف، مرز شمالی ایراهستان نیز شهر جویم توصیف شده است.

بنابراین، با اتکای به منابع قرن چهارم هجری قمری تا قرن هشتم هجری قمری، محدوده جغرافیایی ایراهستان شامل بر: مرز شمالی شهر جویم، مرز شرقی آبادی کهورستان، مرز غربی شهر خنج، مرز جنوبی سواحل دریای فارس است.

10 نظر

  1. بزرگوار! مامشکلی در سدهها و محدوده ایراهستان در منابع نداریم.موضوع نوشته من چیز دیگریست.نوشته ام ایراهستان ، لارستان نیست! چرا؟ چون وصاف در کنار ایراهستان از لار هم نام برده است!اگر ایراهستان همان لارستان بود، چرا هر دو درکنار هم بیاورد؟! اگر نام لارستان در گذشته ‌”روزگار وصاف” ایراهستان بوده، این”لار “پس منظورش کجاست؟ ببیان دیگر در یک زمان لار بوده، ایراهستان هم بوده!وقتی دو نام متفاوت “لار ، ایراهستان”در یک زمان در یک نوشته با هم بیاید، نشان از وجود دو مکان جغرافیایی جدا می باشد. از این روشنتر هم می شود استدلال کرد؟!

  2. واژه لاد در نوشته‌هاى کهن و قدیم فارسى به تکرار به معنى پارچه نرم و لطیف و حریرمانند، بکار رفته است :

    گاه کوشیدن تن سخت تو از پولاد کرد

    گاه بخشیدن دل نرم تو از لاد آفرید (دیوان قطران / ۶۶)

    دشمنانت مانده روز و شب میان خار خار

    دوستانت سال و مه با لاله و شمشاد، شاد

    باد! همچون لاد پیش تیغ تو پولاد، نرم

    پیش تیغ دشمنانت سخت چون پولاد، لاد (لباب الالباب، ج۲ / ۲۱۸)

    کى تواند یافت هرگز حشمت تو دیگرى؟

    کى تواند داشت هرگز قوت پولاد، لاد ؟(دیوان معزى / ۱۵۸)

    با دست تو دینار بود خوارتر از خاک

    با تیغ تو پولاد بود نرم‌تر از لاد (دیون قطران / ۶۲)

    پولادت، لاد شد و هستى تو از تو به فریاد آمد. (المختارات من الرسائل/ ۱۰۳)

    به رزم اندر ز سهم هیبت خویش

    همه فولاد دشمن لاد دارد (دیوان معزى / ۱۵۸)

    تا زرّ نباشد به قدر سرمه

    تا لاد نباشه به شبه لادن (دیوان فرّخى / ۲۵۴)

    تو پندارى که نسرین و گل زرد

    بباریده‌ست بر پیروزه‌گون لاد (دیوان ناصر خسرو / ۶۱)

    تن و اندام یاسمین و سمن

    بس لطیفست در غلاله لاد (دیوان کمال‌الدین اسماعیل / ۸۴)

  3. در مقاله کاملا روشن. است که لار جزیی از حوزه جغرافیایی ایراهستان است و نه اینکه منطقه وسیع ایراهستان همان لار باشد

  4. آنچه شما بزرگواران توجه نمی کنید، نفسه آمده در مقاله من است. آن نقشه لسترنخ با دقت از روی منابع دست اول و مورد پذیرش عموم تاریخ نگاران از گذشته تا کنون می باشد. و آن قرار گیری ایراهستان در کوره( شهرستان) اردشیرخره است.در حالیکه لار در قلمرو کوره( شهرستان) دارابگرد می باسد. آن خط نقطه چین مرز دو شهرستان است. اینکه دیگر در تمام متون به روشنی آمده است. چیزی نیست که من ساخته باسم. چگونه ممکن است ولایتی در یک شهرستان دیگری باشد.لیکن تابع شهرستان همسایه شمذده شود؟! همین حالا یکی بگوید سده در شهرستان خنج است ولی از نظر سیاسی تابع شهرستان قیرو کارزین می باشد. شما به گوینده آن نمی خندی؟!

  5. دیدگاه ونظر آقای محسنی مبتنی بر روشنگری علمی. به استناد به شواهد. وقرابن علمی. تحقیقاتی. و پژوهشی تاریخی. دارد اما جوابیه آقایان نشانه از تعصب و سلطه طلبی منطقه ای دارد که مخاطبان آنرا حس میکنند به نظر من هم شهر لار جزیی از منطقه جغرافیایی ایرانستان. در قدیم بوده است و نه خود ایراهستان

  6. البته لاد به معنی دیوار هم هست به نقل از فریدون جنیدی از کتاب داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی.چنانکه میدانیم از هوشنگ با پاژنام پیشداد نیز یاد میشود،که خود نشانگر پیدایی نخستین (داد)یا دادِ نخستین در میان مردمان است،اما میباید بر رسیدن که این داد، چگونه آغاز گردید؟و برای یافتن پاسخ ،نخست میباید کار را از پژوهش در واژه بیاغازیم:واژه فارسی داد در زبان پهلوی (دات)خوانده میشود، و (بنیاد)در فارسی نیز در آن زبان (بون دات =بندات)است.این واژه ،در زبان فارسی به دو گونه بز زبان میرود :۱-بادگرگون شدن (د)نخستین (بن داد):بنیاد ۲-با دگرگون شدن آن به (ل):بنلاد.
    اسدی توسی زیر واژه بنلاد می نویسد :
    لاد را بر بنای محکم نه که نگهدار لاد بنلاد است
    از این سخنان روشن می شود که دات و داد و لاد، نام دیوار است که بُن و پی آن را می توان بنیاد ،بِِ ُ ندات ،یا بنلاد خواندن !
    این واژه بگونه سیوم هنوز در خراسان روان است ،چنانکه دیوارهای چینه ای را که با انباشتنِ گل بر روی هم پدید می آورند ، باندازه ی شمار چینه ها دیوار (سه لاده)،یا (چهار لاده )می خوانند .

  7. برای نسل امروز منطقه مسایلی مانند ایراهستان افسانه ای بیش نیست دنیا دیگر تعویض شده است دنیا اینترنت وهوش مصنوعی. است در آینده ای نه چندان دور ما بقی تفکرات سلطه واقتدار طلبی که در لار برای منطقه تدارک دیده اند به تاریخ سپرده میشود خلاصه که دوران مرکزیت واقتدار لار گذشته است وبه اقتضای شرایط روزگار شهرستان های مستقل به وجود آمده اند واین شیوه اداره کشور بازهم. تداوم دارد و هیچ قوم و قبیله ای دیگر. در منطقه به اصطلاح ایراهستان دیگر نمی تواند بودجه واعتبارات ملی منطقه. را تنها بخود. اختصاص. دهد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 نظر
scroll to top