هفت‌برکه: بعد از سه ماه کش‌وقوس، دکتر مهدی محسن‌زاده به عنوان سرپرست ریاست دانشکده علوم پزشکی گراش معرفی شد تا دوره‌ی ریاست هفت‌ساله‌ی دکتر احمد عبدالهی در علوم پزشکی گراش به پایان برسد.
امروز ۸ اسفند ۱۴۰۱ وبدا گراش خبر داد با حکم رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز، دکتر مهدی محسن‌زاده به عنوان سرپرست دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گراش منصوب شده است.
محسن‌زاده از ابتدای راه‌اندازی دانشکده گراش، به جز مقطعی که برای تحصیلات دوره دکترای به یزد رفت، همیشه در سمت‌های مختلف مدیریتی مجموعه علوم پزشکی حضور داشته است. ریاست دانشکده پیراپزشکی و پرستاری گراش، ریاست مرکز درمان ناباروری الزهرا(س)، معاونت آموزش تحقیقات و دانشجویی فرهنگی و نیز معاونت توسعه مدیریت و منابع علوم پزشکی، مسئولیت کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بخشی از این سمت‌های مدیریتی است. دکتر محسن‌زاده از مهرماه ۱۴۰۱ رییس بیمارستان گراش بود. او همچنین عضو هیات علمی دانشکده علوم پزشکی گراش است.
دکتر احمد عبدالهی، فوق تخصص جراحی سرطان، از خرداد ماه ١٣٩۵ تا اسفند ۱۴۰۱، طولانی‌ترین دوره ریاست دانشکده علوم پزشکی گراش را داشت. البته در طی این دوره دکتر عبدالهی حداقل دو بار استعفا داد که مورد پذیرش قرار نگرفت. اما این بار خبری از استعفای دکتر عبدالهی منتشر نشده است.
تنش‌های مدیریتی در دانشکده علوم پزشکی از ۲۸ آبان ۱۴۰۱ با برکناری هادی هادی‌پور، مدیر بیمارستان امیرالمومنین(ع) گراش، آغاز شد. دو هفته پیش، دکتر خالقی معاونت درمان دانشکده در یک نشست خبری، دلیل برکناری مهندس هادی‌پور را اصرار بازرسی وزارت بهداشت اعلام کرد. بازرسی اعلام کرده بود به دلیل مدرک غیر مرتبط و همچنین نداشتن رابطه استخدامی رسمی با دانشکده، هادی‌پور نمی‌تواند مدیر بیمارستان باشد.
برکناری هادی‌پور دلخوری شدید هیات امنا به ویژه فرزندان شیخ احمد انصاری به عنوان بانیان خیر بیمارستان را در پی داشت. بر اساس وقف‌نامه موجود، انتصاب مدیر بیمارستان از طرف وزارتخانه باید با هماهنگی هیات امنای بیمارستان باشد. برکناری هادی‌پور باعث شد که هیات امنا بیمارستان کمک به بیمارستان را مشروط به برکناری دکتر عبدالهی کنند و در این مورد رایزنی‌هایی با دکتر ایمانیه، استاندار فارس، و دکتر سید وحید حسینی، رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز، و دکتر ملک حسینی، از چهره‌های بانفوذ پزشکی فارس داشته باشند.
دکتر احمد عبدالهی نیز که در سال‌های گذشته برای تمرکز بر کار درمان در بیمارستان و همچنین مدیریت دانشکده، مطب خصوصی خود را تعطیل کرده بود، دوباره این مطب را راه‌اندازی کرد تا به نوعی دلخوری خود را نشان دهد.
در سه‌ماهه‌ی گذشته، گزینه‌های مختلفی به عنوان رییس دانشکده علوم پزشکی گراش مطرح شده بود و گروه‌های مختلف اجتماعی و خیرین با مسئولان سیاسی و بهداشتی در حال چانه‌زنی بودند تا سرانجام دکتر مهدی حسن‌زاده به عنوان یک نیروی بومی سکان بزرگترین نهاد دولتی شهرستان گراش را بر عهده بگیرد.
مرکز ناباروری الزهرا گراش به هیچ دردی نمیخوره.فقط روو مردم سوادآموزی می‌کنند.
بهتره بگین مرکز ناباروری زکریا.بیشتر ناباروریها تقصیر مرده از هر نوعیش چون خیلی از خانمها میتونن بچه بیارن ولی شوهراشون دوس ندارن بیشتر از یه بچه داشته باشن و خانم در حسرت داشتن دو یا سه می‌مونه.بر پدر و مادر چنین شوهری لعنت.
آیا هیأت علمی تمام وقت جغرافیایی می تواند مطب خصوصی داشته باشد؟
جای نگرانی واسه فرزندان شیخ احمد انصاری نبوده که بخوان ناراحت بشن خدا بیامرز کار خیری انجام داده دیگه بازماندگان که نمیتونن واسه ریاست مرکز درمانی تصمیم بگیرن خدا پدر و مادر دکتر عبداللهی بیامرزه که داره با نازلترین قیمت به مردم خدمات میده هنوز مشکلات رفتن به شیراز و هزینه هاش لمس نکردین نه…….
در جواب همشهری
خدماتی که بیمارستان و مرکز پیشگیری از سرطان میده بیشتر دستگاهاش توسط خیرین خریداری شده و اگر هزینه ها پایین هست ربطی به دکتر عبدالهی و دکتر دیگه ای نداره بیمارستان و تعرفه هاش دولتی هست و اینم در جریانید که دکتر الان برای هر عمل باید به مطبشون مراجعه کنید و دستمزد اقای دکتر عبدالهی رو جداگانه پرداخت کنید که معمولا هم مبالغ بالای هست و تا زمانی که مبلغ دستمزد جداگانه پرداخت نشه بیمار ترخیص نمیشه
اتفاق خاصی در مدیریت گراش رخ نداده است فقظ جابجایی افراد اتفاق افتاده است .
مدیونید فکر کنید که عزیزان فکر منافعشان باشند. و اما بعد ………………….
به گراشی
این حرفی که شما میفرمایید که بعضی مردها بچه دوست ندارن ارتباطی به ناباروری نداره اون یک عقیده و نظر هست و این یک مشکل فیزیولوژی
دقیقا حرف غیربومی درسته
من الان رییس بیمارستان روحدس میزنم کی بشه،حتی بعداز رییس جدیدبیمارستان هم میدونم کی میشه
کلا ریاست دانشکده وبیمارستان حول چندنفر میچرخه
حیف دکتر عبدالهی که بخاطر یک مهندس که از درمان هیچی نمی‌دونست عوض شد
به ابوجاسم یا بابای جاسم!
خودم میدونم فیزیولوژی بدن و تخمک و تخمدان و اسپرم و از این چیزا و صدالبته سن بخصوص باروری. اَمکَدَه گلاو مُ‌له دس شما کِردن ، لازم و یاد دده شماء مِرد اُش‌نیسن خوم درسُشم امخدن.
ولی پدر جاسم! شما متوجه ربطش نمیشی!
وقتی توء شوهر نوعیِ یه خانم ، وقتی بنابه گفته‌ی خودت “عقیده‌ت” این باشه که بیشتر از یه دونه بچه نخوای و این فکر و عقیده‌ت رو به خانمت تحمیل کنی و اونو از داشتن چند بچه محروم کنی یعنی توء شوهر نوعی یک دیکتاتور هستی و عقیده‌تو تحمیل کردی به خانمت و اونو از حق مسلّم خودش محروم کردی همیشه و فقط که انرژی هسته‌ای حق مسلّم نیست و چون سن باروری مطلوب هم یه بازه زمانی خاصّی داره و بعد از دهها سال پشیمون بشی و از عقیده‌ت برگردی و بخوای خانمت رو بطور طبیعی و خدایی باردار کنی ، دیگه نمیشه و این پشیمونیت هم به درد عمّه‌ت میخوره چون زمان مطلوب ، از دست رفته و اونوقت میری خانمت رو میبری مرکز ناباروری و لپ و له زیر دست دکترا و داروهای مختلف و سوزن و آمپولای مختلف میکنی و درد و بیهوشی قبل از عمل و حین عمل تخمک‌کِشی و عوارض بیهوشی بعد از عمل بر او تحمیل میکنی و خانمت رو زجر همه نمونه جسمی و روحی میدی که چی؟! و توء مِرد چی می‌دونی که خانمت هر دفه که میره زیر دس اون دکترا واسه معاینه چقدر شرم میکنه و خجالت میشکه؟
“وَ ما اَدراکَ ؟”
حالا چرا ؟ چون زمان مطلوب باروری خانمت، دلت خواسته دیکتاتور باشی و نظر و عقیده‌ت رو تحمیل کنی به خانمت که بیشتر از یه بچه نمیخوای.حالا فهمیدی ربطشو؟!!
و این نوع از دیکتاتوری هم حق‌الناسیه که دیگه نمیتونی درستش بکنی و یه روزی به نام روز حساب‌کتاب باید جواب پس بدی و صدالبته تاوان و مجازاتش.
“و ما ادراکَ”؟!