بستن

کمد ۱۵: «شوهر آهوخانم»، یک داستان زنانه در یک بستر مردانه

هفت‌برکه – سمیه کشوری: «شوهر آهوخانم» اولین رمانِ علی‌محمد افغانی است. علی‌محمد افغانی زاده‌ی کرمانشاه است. در واقع پدر و مادرش اهلِ اصفهان بودند که به کرمانشاه مهاجرت کرده بودند. علی‌محمد افغانی افسر سازمان نظامی حزب توده ایران بود. او در دادگاه پهلوی به اعدام محکوم شد و در نهایت با یک درجه تخفیف به حبس‌ ابد محکوم گشت؛ اما پس از چند سال که شاه موقعیتش را تحکیم شده یافت، گروه‌هایی از حبس‌ابدی‌ها را مشمول عفو کرد که علی‌محمد افغانی از آن جمله بود.

 انتشار رمان «شوهر آهوخانم»، حادثه‌ای مهم در ادبیات داستانی ایران بود. رمانی که در ابتدا هیچ ناشری به خاطرِ ناشناس بودنِ نویسنده‌اش حاضر به چاپش نمی‌شد، و نویسنده با هزینه‌ی شخصی رمانش را در سال ۱۳۴۰ چاپ کرد. کتابی که در نهایت جایزه‌ی بهترین رمان سال را از آن خود کرد.

نکته‌ای که در اولین مواجهه با رمان ذهن را درگیر می‌کند نامِ رمان است. نامِ رمان با اینکه در ظاهر به یک مرد اشاره دارد، یا به عبارتی در ظاهر نام کتاب یک نامِ مردانه دیده می‌شود، ولی این مرد هویتش را از یک زن می‌گیرد؛ شوهرِ آهوخانم. از طرف دیگر، نام رمان برایِ مرد به نقشش (یعنی شوهر) اشاره می‌کند، ولی برایِ زن به هویتش (اسمِ زن که آهو است). پس نام رمان به تنهایی بارِ داستان را به دوش می‌کشد و ما را در آغاز با روایتِ رمان آشنا می‌کند، گویا نام کتاب از همان ابتدا به خواننده تلنگر می‌زند که با یک داستان زنانه در یک بستر مردانه روبه‌رو است.

داستان که در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ می‌دهد، هشت سال از زندگیِ آقای سرابی، رئیس صنف نانوایان، و همسرش آهو خانم را روایت می‌کند. آهو زنی سنتی و باآبرو در کنار همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. آرامشِ این زندگی با ورود زنِ دیگری به نام هما به هم می‌ریزد. این وقایع در دوره‌ی رضاخان اتفاق می‌افتد و با حوادث تاریخی آن دوره گره می‌خورد.

«شوهر آهوخانم» یک تراژدی اجتماعی است که در تار و پودِ زندگی روزمره‌ی مردمِ جامعه اتفاق می‌افتد. رمان‌ِ اجتماعی برایِ اینکه توجه مردم را به کاستی‌ها و نقصان‌های جامعه جلب کند، باید جایِ پایش را سفت کند و بهترین کار گره زدنِ خود با تاریخ است.

تاریخ و رمان اجتماعی

کتاب «شوهر آهوخانم» در سال ۱۳۳۸ نوشته و در سال ۱۳۴۰ به چاپ رسیده است. علی‌محمد افغانی اولین رمانش را در زندان نوشت. بنابراین این رمان با اینکه به زندگی روزمره‌ی مردم عادی می‌پردازد، در بطن خود به حوادث مهم تاریخی بزرگی اشاره می‌کند، حوادثی که تاثیرِ عمیقی در همین زندگی روزمره‌ی شخصیت‌های داستان می‌گذارد. یکی از این وقایع تاریخی، اوج قدرت رضاخان و دوره‌ی کشف حجاب است. نویسنده می‌کوشد قصه‌های شخصیت‌ها و زندگی روزمره‌شان را در موقعیتی برآمده از همین جامعه نشان دهد.

بعضی رمان‌ها از لحاظ سیرِ تاریخی، مرجعِ مهمی هستند و رمان «شوهر آهوخانم» به عنوان حجیم‌ترین رمان اجتماعی نیز از این قاعده مستثنا نیست. این رمان به اوضاع اجتماعی و خانوادگی ایران می‌پردازد، و آن را با زبان مربوط به اجتماع خودش بیان می‌کند که به نوعی زبانِ آن دوره را هم نشان می‌دهد. تا جایی‌که این وضعیت اجتماعی در ادامه به آگاهی‌هایِ تاریخی می‌انجامد.

این رمان در دوره‌ای قد علم می‌کند که بیشتر آثار ادبی، ترجمه شده هستند و آن‌چنان اثر مستقلی از نویسندگان ایرانی به چشم نمی‌خورد، و در همین دوره است که محمدعلی افغانی به تولیدِ اثر به صورت مستقل می‌پردازد.

از نگاهِ دیگر که اهمیت رمان «شوهر آهوخانم» را به عنوان یک رمان اجتماعی شاخص می‌کند این است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد که نویسنده‌ها از داستان اجتماعی فاصله می‌گیرند و رویه‌ی خود را به داستان رمانتیک و عشقی تغییر می‌دهند، این کتاب به عنوان یک اثر اجتماعی بر خلاف جریان حاکم رشد می‌کند و می‌گوید با همه‌ی خفقان‌هایی که در جامعه وجود دارد باز هم می‌توان از رنج‌هایِ اجتماعیِ مردم سخن گفت.

روایت در رمان «شوهر آهوخانم» به گونه‌ای پیش می‌رود که شخصیت‌ها در مواجهه با سنت و مدرنیته قرار می‌گیرند و در کشاکش این انتخاب‌ها آگاهیِ نویی اتفاق می‌افتد که انگار هیچ‌گاه هم قرار نیست کهنه شود. به عبارت دیگر سنت و مدرنیته مقوله‌ای است که همچنان در جوامع به عنوان یک امر شناخته‌شده ولی حل‌نشده وجود دارد؛ البته جوامعی که در حال گذار از جامعه سنتی به مدرن هستند.

سنت و مدرنیته، رودررویِ هم یا دوشادوشِ هم

سید میران سرابی مردی مقید، متدین و آبرودار است، مردی که با ورود هما زنِ دومش در شکاف بینِ سنتِ برساخته‌ی خودش و مدرنیته‌ی مبتذلِ حاکم در جامعه اسیر می‌شود. مردی که در نهایت از خوشنامی به لذت دنیوی می‌رسد. هما یک زن بلهوس، سرکش و متجدد است که نوع زندگی‌اش مطلوبِ زندگی سنتی نیست. با این حال، هما که در دوره‌ی کشف حجاب قرار می‌گیرد، فقط لباسش عوض می‌شود نه ذهنیتش. او از مدرنیته فقط ظاهرِ آن را گرفته، بدونِ آنکه به فهمِ عمیقی از آگاهیِ مدرنیته رسیده باشد. به عبارتی تجددِ هما ساختگی است.

گذار از سنت به مدرنیته، وضعیتی دوگانه را به وجود می‌آورد که قابلِ فهم برایِ سید میران سرابی، شخصیتِ رمان «شوهر آهوخانم» نیست. جوامع در حال گذار از سنتی به مدرن، شکاف نسلی و آسیب‌های ناشی از آن را شدیدتر احساس خواهند کرد، زیرا در جوامع برزخ‌گونه، ارزش‌ها و الگوهای سنتی به سرعت رنگ باخته‌اند و از سوی دیگر هنجارهای مدرنیته نیز در جامعه نهادینه نشده‌اند. این معمای ناگشوده در جوامع و روابطِ خانواده بیشتر از هر نهاد دیگری خودنمایی می‌کند. قطعاً ارائه نکردن تعریفِ دقیقی از سنت‌ها، باعث ایجاد چالش‌هایی می‌شود که گاهی زندگیِ روزمره‌ی خیلی از مردم را به لرزه می‌اندازد. وقایع رمان به ما می‌گوید مدرن شدن دستوری نیست و یک شبه نمی‌تواند اتفاق بیفتد. مدرنیته یک جنبش فرهنگی و عقلانی است و برای ثباتِ خود نیاز به سیر تاریخی دارد، این اشتباه بشر است که می‌خواهد این کار را فردی انجام دهد.

آهو زن اولِ سید میران، زنی زحمتکش، بردبار، و نمونه‌ی واقعی زن ایرانی است. زنی بزرگوار که حق و حقوقی ندارد و همین سبب خواری اوست. از فصل دوم به بعد، آهوخانم محور داستان قرار می‌گیرد و طرح رمان به یاری او بسط می‌یابد، آدم‌ها و ماجراها گرد او شکل می‌گیرند. آرامش و قابل اعتماد بودن آهوخانم آن‌چنان بر تمامی داستان تأثیر می‌گذارد که حتی در صحنه‌هایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است. در عین حال پیوستگی متقابل او به آدم‌های دیگر، سبب استحکام ساختمان اثر می‌شود.

آهوخانم برآمده از همین جامعه است، ولی به نشانه‌های تجدد دل نباخته و اتفاقاً کسی است که تناقض‌ها اذیتش می‌کند. آهوخانم زنی است که آگاهی‌اش برآمده از سنتش است؛ او کسی است که ثابت می‌کند سنت می‌تواند زندگی را نجات دهد، او کسی است که می‌خواهد جریان حیات ادامه پیدا کند و نهادِ خانواده را دوباره سر پا نگه دارد. رمان با ارائه‌ی تصویر گذشته، خواننده را متوجه می‌کند که سید میران همیشه این‌گونه متمول نبوده است، بلکه این آهو بوده که به زندگی‌اش سر و سامان داده و باعث شده به این جایگاه برسد.

به عبارت دیگر رمان «شوهر آهوخانم» به تقابل سنت و مدرنیته در قالب شخصیت دو زن، یعنی آهو و هما، می‌پردازد. این رمان، ما را دائم در این دوگانه‌ها قرار می‌دهد و می‌گوید فاصله‌ای که بین این دوگانه‌ها وجود دارد، فاصله‌ای که در دو سویِ آن دو زن قرار دارند، آهو همسر اول مظهرِ سنت، و هما همسر دوم مظهرِ مدرنیته، معمولاً پر نمی‌شود یا اگر قرار است رهایی صورت گیرد آن رهایی به دست آهو است. رمان، آگاهی را به نفع آهو که همان سنت است تغییر می‌دهد؛ چون جریان سنت در دستان آهو است و اوست که شوهرش را به زندگی برمی‌گرداند، اوست که برای زندگی ارزش قائل است نه هما، همایی که حتی حامله هم نمی‌شود.

در خوانش تحلیلی رمان متوجه می‌شویم با اینکه این دو زن در موارد زیادی در تقابل هم قرار می‌گیرند ولی یک اشتراک بزرگ دارند و آن این است که هر دویشان قربانی‌اند. قربانیِ جامعه‌ای که سنتش برساخته‌ی نگاهی مردانه است و مدرنیته‌ی ناقص‌اش هم چیزی جز ابتذال به همراه ندارد، ابتذالی که باز دامنِ زن‌ها را می‌گیرد.

«شوهر آهوخانم» کتابی است که تعریف و تمجید زیادی از آن شد، از جمله کسانی که در سال ۱۳۴۰ به تعریف و تمجید این اثر پرداختند بزرگ علوی، جمال‌زاده، محمد اسلامی ندوشن و نجف دریابندری بودند. همین اسامی کافی است تا گواهی دهد این رمان قرار است ما را با دنیایی آشنا ولی غریب روبه‌رو کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top