هفت‌برکه: سیما و منظر شهر همواره یکی از مباحث اساسی در بین مهندسان و مدیران شهری است. مهندس مجید سلیمی، عضو کارگروه عمران شهرستان گراش، در این یادداشت به لزوم نگاه عادلانه‌ی مدیران شهری به تقابل میان سنت و مدرنیته پرداخته است و پیشنهاد ایجاد یک اتاق فکر در شهرداری برای سامان دادن به ساخت‌وسازها و المان‌های شهری را مطرح کرده است.

Majid Salimi

مهندس مجید سلیمی: برقراری ارتباط میان افراد جامعه و گذر از فردگرایی، نقطه‌ی آغاز شکل‌گیری مفهوم «فرهنگ» است. به تعبیری فرهنگ را می‌توان نظم‌دهنده‌ی کنش و واکنش‌های روابط اجتماعی دانست. فزونی «نیازها» و به تبع آن توسعه‌ی دانش بشری در راستای رفع این نیازها، نفوذ نگاه فرهنگی به لوازم زندگی اجتماعی را به همراه داشته است.

یکی از این لوازم که از تاثر فرهنگی بی‌نصیب نمانده، عرصه ساخت‌وساز و در یک نگاه وسیع‌تر، عرصه‌ی معماری و شهرسازی است. در یک جمع انسانی با عنوان «شهر» به تناسب تاریخ، اشتغال، آب و هوا، سبک زندگی، ضریب نفوذ تکنولوژی و… مجموعه‌ای از مؤلفه‌های فرهنگی و اجتماعی شکل می‌گیرد. از این رو، هر جمع انسانی با ویژگی‌های فرهنگی مختص به خود از سایر اجتماعات بازشناسی می‌گردد.

امروزه نگاه کلی در عرصه‌ی ساخت‌وساز نیز بر تطابق فرهنگ یک جامعه با سازه و ساختمان‌هاست. منتها معضل دیرینه‌ی تقابل سنت و مدرنیته در این عرصه نیز وجود دارد. برخی فرهنگ را صرفا به ریشه‌های تاریخی آن گره می‌زنند و بر ساخت سازه‌ها و المان‌های شهری با معماری سنتی تاکید می‌کنند؛ و عده‌ای دیگر مدرنیته و تغییرات روزافزون را ستایش می‌کنند و به سازه‌ها و معماری جدید و مدرن اشتیاق دارند.

اما به نظر می‌رسد فرهنگ یک جامعه را علاوه بر جوانب سنتی زندگی افراد، باید شامل اشتیاق و میل به مدرن‌سازی نیز دانست. چرا که حداقل بخشی از یک جامعه جوانب مدرن زندگی اجتماعی را ارج نهاده و همین بخش نیز جزئی از فرهنگ آن جامعه محسوب می‌شود. به اعتقاد نگارنده، در عرصه ساخت بنا و ساختمان در یک شهر نیز باید به تمایل این دو دسته از افراد جامعه احترام گذاشت و میان ساخت و معماری سنتی و مدرن آشتی برقرار کرد.

غالبا نسل‌های جدید المان‌ها و معماری شهری مدرن را ستایش می‌کنند و سنت‌گرایان بر پیشینه‌ی تاریخی شهر و دیار خویش از حیث ساخت و معماری تاکید دارند. حقیقتا هیچ یک از این دو گروه را نمی‌توان بر دیگری ترجیح داد و این امر نگاه عادلانه‌ی مسئولین شهری و شهرسازی را بایسته می‌نماید.

اگر چه گراش از حیث شهرسازی و مبلمان شهری با عنوان یک «شهر زنده» شناخته می‌شود، اما نوعی درهم‌ریختگی و تشویش در المان‌ها و روح حاکم بر معماری شهری قابل مشاهده است. در حقیقت از نگاه عمران شهری نمی‌توان آشتی و هماهنگی میان سنت و مدرنیته را در گراش احساس کرد. از یک سو المان‌های شهری «خرما» و «برکه» حکایت از تمایل مسئولین شهری بر رنگ سنتی بخشیدن به شهر دارد، و از سوی دیگر سازه‌های نوساخت و یا در حال ساخت نشان از تمایل سازندگان به معماری مدرن دارد. در حقیقت به رغم رواج هر دو نگاه سنتی و مدرن، در گراش مرز میان آن دو در پیکره‌ی شهر محسوس و قابل تفکیک نیست. این امر موجب نوعی درهم‌ریختگی و شاید بی‌نظمی در مبلمان و سیمای شهر شده است.

به نظر می‌رسد در یک طرح جامع شهری با پیوست فرهنگی و اجتماعی و اهتمام به نیاز روز و درک خواسته‌های نسل جدید در ساخت‌و‌سازهای آتی، این امر قابل رفع باشد. به واقع متولیان امور شهری و شهرسازی و به ویژه شهرداری گراش می‌بایست در پی اصلاح «فرهنگ ساخت‌وساز» و به تبع آن «ساخت‌وساز فرهنگی» باشند.

هنگامی خانه، محله و شهری زنده و قدرتمند خواهیم داشت که معماران و شهرسازان قوی سطح شهر کار را به دست بگیرند و با برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و با شناخت حکمت نظری و عملی در حوزه برنامه‌ریزی و طراحی محیطی اقدام نمایند. بدیهی است که سایر ارکان شهر یعنی قوانین، مدیران و شهروندان نیز می‌بایست از این مبانی تبعیت کنند.

در نخستین قدم، پیشنهاد می‌گردد همانند ابتکار نماینده پرتلاش شهرستان، شهرداری گراش نیز اتاق فکر و یا کارگروهی را با همراهی و دخالت دفتر نمایندگی نظام مهندسی شهرستان گراش ایجاد نماید و با هماهنگی با کارگروه مشورتی عمرانی نماینده محترم، روند ساخت‌وسازها را در سطح شهر سامان ببخشد و الگویی منطبق بر بافت اجتماعی و البته نیازهای شهر جهت خوش‌سیما و منظر شدن هر چه بهتر شهرمان ارائه نماید. به عنوان نمونه، می‌توان بخشی از شهر را به عنوان بافت تاریخی معرفی نمود و طراحی سازه‌ها در بخش مزبور را به شکل معماری سنتی موجود در گراش هدایت نمود.

Yaddasht