هفت برکه – شیدا شرقی: عصر جمعه است و مردم در حال جمع شدن در جاده هستند. موتورها و ماشینها کنار جاده پارک شدهاند و پیر و جوان و حتی کودکان چشم به جاده دوختهاند. یکی از موتورها تکچرخزنان نزدیک میشود و با صدای خاصی که تولید میکند، همه را به وجد میآورد. موتورها یکی بعد از دیگری با سرعت بالا رد میشوند و بعضیهایشان حرکات نمایشی هم انجام میدهند. اینجا وعدهگاه عشق موتورهای گراش در عصرهای جمعه است.
یک رویداد اجتماعی یا ورزشی؟
اگر عصر جمعه مسیرتان به بزرگراه دکتر دادمان بین گراش و لار خورده باشد، مطمئنا شما هم تجمع موتورسوران با موتورهای رِیس (مسابقهای) و کِراس (صحرایی) را دیدهاید که بعد از پلیس راه سابق، در حال انجام حرکات نمایشی هستند و جمعیت زیادی هم به تماشای آنها ایستادهاند. اینجا وعدهگاه عشق موتورهاست، چه آنها که موتورسیکلتهای گرانقیمت رِیس و کراس دارند و چه آنها که دیدن این موتورها نیز به وجدشان میآورد در این بین تعداد بانوان تماشاگر و ترکنشین موتور هم کم نیستند.
تجمع عشقِ موتورها و انجام حرکات نمایشی در جاده گراش-لار از سالها قبل به دلیل نبود پیست موتورسواری رواج داشته است و این روزها با افزایش تعداد موتورسوارها، رونق بیشتری هم گرفته است. سالها پیش از این، این محل وعدهگاه ماشینسواران منطقه بود تا به انجام حرکات نمایشی بپردازند. عشق ماشینها با اتوموبیلها تونینگشدهی خودشان در قالب گروههای بوکسوات و تیکآف در این بزرگراه جمع میشدند و به انجام حرکات نمایشی میپرداختند. اما با از رونق افتادن این گروهها، موتورسوارها جایشان را گرفتند.
موتورسواران از تمام منطقه به اینجا میآیند، اما تعداد گراشیها، لاریها و خوریها بیشتر به چشم میآید. کسی کاری به کار دیگری ندارد، و فضا دوستانه و معمولا بدون تنش است. خبری از رقابت و مسابقه هم نیست. گویی بیشتر یک گردهمآیی اجتماعی است تا یک رویداد ورزشی.
تماشاگرها: هیجان شنیدن صدای موتورها
افراد زیادی از گراش و تمام شهرهای منطقه برای شرکت در این گردهمآیی به بزرگراه دکتر دادمان میآیند. گروهها بیشتر دوستانه است، اما شرکت خانوادهها هم چشمگیر است. از بیشتر این افراد که بپرسید چرا به اینجا آمدهاند، جوابشان این است: اول این که پس کجا برویم؟ و دوم این که چه هیجانی بالاتر از دیدن موتورهای سنگین و گرانقیمت و شنیدن صدای آنها!
مجید که با دوستانش در کنار ماشین ایستاده و در حال تماشاست، میگوید: «برای خیلی از مردم، صدای این موتورها آزاردهنده است. مثلا اگر یکی از این موتورها در محله حرکت کند و گاز بدهد، شاکی میشوند. اما برای ما عشق موتورها، این صدا بسیار لذتبخش است. بخشی از هیجان اینجا، مربوط به صدای خاصی است که هر کدام از موتورها تولید میکنند.»
سارا نیز همراه با چند تن از افراد خانوادهاش برای تماشا آمده است. او میگوید: «من خودم به موتورسواری علاقهی زیادی ندارم و اطلاعات زیادی هم در مورد موتورها ندارم. اما بعضی از دوستانم شدیدا علاقهمند هستند و چون خودشان نمیتوانند موتورسواری کنند، از این فرصت برای دیدن موتورسواری استفاده میکنند. گاهی نیز ترک موتورها مینشینند تا هیجان سرعت را تجربه کنند.»
موتورسوارها: کاش جای دیگری داشتیم
چندی پیش با سختگیری نیروی انتظامی، موتورسوارها از این محل پراکنده شدند. موتورسواران لاری به جادهی کمربندی جدید لار رفتند و گراشیها نیز بلوار شهدا را به عنوان وعدهگاه خودشان انتخاب کردند. اما پس از مدتی، دوباره به همین محل برگشتند. موتورسوارها بیشترین تلاششان را میکنند تا حساسیت نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی را برنیانگیزانند. هیات اتوموبیلرانی و موتورسواری شهرستان گراش نیز در این زمینه کمککننده است، اما تاکنون موفق نشده است که در کنار پیست موتور کراس، پیستی برای موتورهای ریس نیز فراهم کند.
تقریبا همهی موتورسواران گراش عضو هیات هستند. اما آنها را میتوان به طور کلی به دو کلوپ تقسیم کرد. گروهی از آنها که معمولا موتورهای کراس دارند، به باشگاه مهاجر وابستگی بیشتری دارند؛ و گروهی دیگر که با موتورهای ریس به وابستگی به فداییموتور شناخته میشوند.
علیرضا خورشیدی یکی از موتورسواران جوان است که از علاقهی خود به موتور از کودکی صحبت میکند: «من از کودکی به موتورسواری علاقه داشتم و موتور هم داشتم. الآن چون پیست مناسبی نداریم، هر هفته برای انجام حرکات نمایشی به این جاده میآییم. بالاخره بعد از این همه سال، باید به موتور ریس هم توجه شود. الآن کل هیات شده موتور کراس. من جمعه تا جمعه با موتورم از خانه بیرون میآیم و کلاه ایمنی هم دارم. اما لباس مخصوص و ایمنی الان شده ۸۰ میلیون تومان. موتور من ۴۰۰ میلیون تومان قیمت دارد و وقتی در مکان غیر استاندارد بخواهیم جمع شویم و حرکات نمایشی انجام دهیم، هم به خودمان صدمه میزنیم و هم به موتورمان.»
مجتبی پورشمسی نیز یکی دیگر از موتورسوران است که اکنون کنار جاده با دوستانش ایستاده و در حال تماشای حرکات نمایشی دیگران است. او نیز از نبود پیست مناسب برای انجام ورزش موتورسواری میگوید: «این یک فقر ورزشی است که موتورسواران برای تفریح به جاده میآیند و مردم زیادی هم برای تماشا جمع میشوند. حتی احتمال دارد این کار منجر به یک حادثه شود. مسئولین باید با هیات و ورزشکاران همکاری داشته باشند و یک مکان را مشخص کنند. قطعا ما خودمان هم برای این کار پیگیر هستیم و کم نخواهیم گذاشت. هزینهها را ما خودمان تقبل میکنیم و قطعا وقتی پیست مناسب وجود داشته باشد، ایمنی هم رعایت میشود و برای کسی اتفاقی هم نمیافتد. اما حالا تنها چیزی که از هیات نصیب ما موتورسواران میشود این است که بتوانیم برای موتورهایمان سند تهیه کنیم، یا وقتی موتوری بیقانون و سند وارد میشود، هیات در این زمینه بتواند همکاری کند.»
میثم نظری از دیگر جوانانی است که سابقهی ۱۵ ساله در موتورسواری دارد. او میگوید: «شور و انگیزه در جوانان زیاد است. وقتی جای مناسب و تفریح مناسبی نباشد، مجبوریم بیایم به این جاده و عشق به موتورسواری را دنبال کنیم. ما پیست موتور سنگین نداریم؛ تماشاگر هم جایی برای تفریح و سرگرمی ندارد، مجبور است کنار جاده بایستد و تماشا کند. اگر پیست موتور سنگین داشتیم مردم هم برای تماشا اینگونه خطر نمیکردند که کنار جاده به تماشا بایستند.»
فدایی: برای ساخت پیست موتور ریس اعلام آمادگی میکنم
مجید فدایی، مالک فداییموتور، خودش از ورزشکاران قدیمی در رشته موتورسواری است. او که معمولا برای تماشای موتورسواران به اینجا میآید، از لزوم حمایت از این جوانان میگوید: «من خودم از موتورسواران قدیمی هستم و جمعهها فقط برای حمایت از بقیه جوانها به اینجا میآیم. مهمترین اصل برای موتورسواری و انجام حرکات نمایشی، داشتن یک پیست استاندارد و رعایت نکات ایمنی و پوشیدن کلاه و لباس ایمنی مخصوص است. متاسفانه ما در گراش پیست مخصوص موتور ریس نداریم و مجبوریم به این جاده که عرض بیشتری دارد رجوع کنیم. به دوستان همیشه توصیه میکنم که حتما از لباس ایمنی و مخصوص استفاده کنند، اما متاسفانه اکثرا میبینیم که توجهی ندارند. ما دوستان زیادی داشتیم که دیگر در جمع ما نیستند و آنها را در حوادث از دست دادهایم. امیدوارم مسئولین به این ورزش که علاقهمندان زیادی هم در گراش دارد توجه داشته باشند و یک پیست مناسب را مهیا کنند.»
مجید فدایی به این نکته اشاره میکند که پیست مهاجر گراش مخصوص موتور کراس است، و اضافه میکند: «در هیات اتوموبیلرانی و موتورسواری گراش، ما چیزی به نام موتور ریس نداریم. اگر با هیات همکاری شود، قطعا هیات هم میتواند این موتور را زیرمجموعهی خودش قرار دهد و پیستی مثل مهاجر برای موتور ریس هم داشته باشیم. در همان پیست مهاجر، ظرفیت احداث پیست برای ریس هم وجود دارد، اما برای این مسئله همکاری و پیگیری نمیشود. امروز صبح سایت هفتبرکه خبری منتشر کرد که یک موتور سنگین توسط نیروی انتظامی توقیف شده بود. این به خاطر عدم رعایت خود موتورسواران است. موتور سنگین جایش وسط شهر و خیابانهای سطح شهر نیست، این را هیچ جای دنیا قبول نمیکند. صدای موتور کراس و ریس واقعا برای عدهای آزاردهنده است. باید در خارج از شهر از آن استفاده شود تا نیروی انتظامی هم همکاری کند در زمینههای دیگر. وقتی خودمان رعایت نمیکنیم، توقع هم داریم به ما گیر ندهند.»
فدایی میگوید حاضر است خودش هزینهی احداث پیست موتور ریس را پرداخت کند: «امیدوارم وزارت ورزش همکاری کند و من هم شخصا برای تقبل هزینه ساخت یک پیست مناسب برای موتور ریس اعلام آمادگی میکنم. یک زمین در اختیار ما بگذارید و ما برای ساخت پیشرو هستیم. کمکاری فقط از طرف اداره و هیات نیست، همه در نداشتن پیست موتور ریس و شلوغ شدن این جاده دخیل هستند. جاده لار به عنوان پاتوق موتور سواران در کل استان فارس معروف است. در این جاده کسی زخمی نمیشود، اگر خدایی نکرده اتفاقی در این جاده بیفتد، مساوی با مرگ است.»
بیضایی: گراش قطب موتورداری در فارس است
علی بیضایی، رئیس هیات اتومبیلرانی و موتورسواری شهرستان گراش، سابقهای از انجام حرکات نمایشی در این محور ترافیکی ارائه میکند: «از سال ۹۲ گروهی به نام بوکسوات (به معنی در جا زدن) استارت این کار را در جاده لار زد. در آن سالها اکثرا ماشینسوارها برای انجام حرکات نمایشی میرفتند. بعد از آن، گروه دیگری به نام تیکآف شکل گرفت و دیگر اینجا به یک محل تجمع تبدیل شد. اما در هر صورت، تجمع و انجام حرکات نمایشی در محورهای ترافیکی خلاف قانون است. در خصوص موتورهای سنگین، بحث قانونی و غیر قانونی بودن خود موتور را هم باید مد نظر داشت. موتورهای سنگین حق تردد در محورهای ترافیکی را ندارند، حتی اگر موتورهایشان قانونی و دارای مجوز باشد.»
بیضایی که خود مدیر باشگاه موتورسواری مهاجر در گراش است افزود: «انجام حرکات نمایشی و حضور موتورسواران باید در مکان ورزشی و کنترل شده باشد. اما ما متاسفانه پیستی برای موتورهای سنگین در گراش نداریم و باشگاه مهاجر یک پیست خاکی مناسب موتور کراس است. تفاهمنامههایی با شورای تامین و نیروی انتظامی و بقیه ارگانهای مرتبط داشتیم که قرار شد با ما همکاری لازم را داشته باشند، چون ما پیست خاکی را داریم که شامل موتور کراس و تریل میشود و میتوانند در پیست تمرین کنند و از رفتن به محدوده ترافیکی منع میکنم. باشگاه مهاجر بیشتر در زمینه موتور کراس فعالیت دارد و در حال پیگیر مسابقات جنوب کشور هم هستیم. اگر بتوانیم برای موتور ریس مکان و پیستی را راهاندازی کنیم، از تجمع موتورسواران در این جاده کاسته میشود. اما هر بار که برای کارهای موتورسواری به ادارات مراجعه میکنیم، با این طعنه روبهرو میشویم که موتورسواران هیات در جاده تجمع میکنند!»
رئیس هیات موتورسواری شهرستان گراش میگوید موتورسوران جاده لار ورزشکار نیستند ولی به عنوان اعضای هیات از آنها حمایت میکند: «به شخصه این موتورسواران جاده لار را ورزشکار نمیبینم، چون ورزشکار جای انجام ورزش خود را بلد است. نیروی انتظامی بارها برای این کار اقدام کرده است. افرادی که موتور کراس دارند، برنامه مشخصی دارند و حتی اگر برای تمرین به پیست هم مراجعه نکنند، ما کمپهایی را در خارج از محدوده شهری راهاندازی میکنیم که میتوانند به موتورسواری و حرکات آفرودی خود بپردازند. برای موتورهای ریس هم ما از طرف هیات حمایت میکنیم و پیگیریهایی انجام شده است که حداقل بتوانند موتورهای خود را در منزل نگهداری کنند، اما خوب قبول داریم که ما نه مکان و پیستی برای موتور ریس داریم و نه ماشینسواری؛ و همیشه هم برای این موضوع پیگیر بودیم و هستیم که ان شاالله بتوانیم با کمک نماینده محترم شهرستان در مجلس و جذب سرمایهگذار به زودی این آرزوی دیرینه موتورسوارها محقق شود.»
رئیس هیات اتومبیلرانی و موتورسواری شهرستان گراش میگوید پیست برای موتور ریس نه تنها در گراش، که در استان فارس هم وجود ندارد: «هنوز هیچ پیستی برای موتور ریس در استان فارس نداریم. موتور ریس زیر مجموعه هیات اتومبیلرانی و موتورسواری است ولی قوانین سختی دارد، از جمله این که باید این موتورها در منزل نگهداری شود و لیست موتورسواران به هیات فارس ارسال شود و با مجوز فدراسیون فقط میتوانند در پیستهای مخصوص استفاده کنند و تردد در محدوده ترافیکی و بین جادهای و فروش موتور به مدت دو سال ممنوع است.»
بیضایی در خصوص شرایط راهاندازی پیست موتور ریس در شهرستان گراش گفت: «برای داشتن پیست موتور ریس در گراش سرمایه بالایی نیاز است و دولت به خاطر این که پروژه سنگین است، آن را انجام نمیدهد. ای کاش خود دولت به موضوع ورود میکرد و پیست را برای ورزشکاران و علاقهمندان که در سطح شهرستان کم هم نیستند آماده میکرد. اما اگر در بخش خصوصی هم سرمایهگذاری پیدا شود، ما آمادگی لازم را برای پیگیری و همکاری اعلام میکنیم. البته چند نفر هم مراجعه کردند و پیگیری انجام شد، ولی در بخش واگذاری زمین و تامین بودجه به مشکل خوردند، چون این ورزش آنچنان درآمدزا نیست و باید عاشق این رشته باشی تا بتوانی برای آن هزینه کنی.»
علی بیضایی میگوید موتورسواری در پیست برای بانوان نیز بلامانع است: «هیات موتورسواری همانند اتومبیلرانی شامل بانوان هم میشود، مثل همه شهرهای دیگر، و گراش از این مسئله مستثنی نیست. چون موتورسواری لباس مخصوص و کاملا پوشیدهای دارد، بانوان میتوانند در کمیته بانوان در پیست فعالیت کنند.»
رییس هیات اتوموبیلرانی و موتورسواری گراش در انتها میگوید: «موتورسواری در شهرستان گراش وضعیت خوبی دارد و البته از نظر موتورداری، گراش قطب موتورداری در استان فارس و به جرات در کشور هستیم. اما باید از این ظرفیت در راه درست و قانونی استفاده شود.»
کارمند
۱۹ دی ۱۳۹۹
من و همکاران بعضا شیفتمان در عصر جمعه می افتند و ناچار به رفت و آمد در این جاده هستیم، بارها پیش آمده تا فهمیدن که سرنشین یا راننده خانم هست بیشتر به اذیت کردن و ایجاد سر و صدا در اطراف ماشین می پردازند، متاسفانه با توجه به این همه ی این موتور ها غیرقانونی هستند و پلاک ندارند هر بار که برای پیگیری مراجعه کردیم نتیجه ای نگرفتیم حتی بارها فیلم را ضمینه ی پرونده کردیم و باز هم شکایتمان رد شد. تنها چیزی که به ما گفتند این بود هر وقت از پشت به شما نزدیک شدند رو ترمز بزند تا هم آنها ادب شوند و هم بتوانید شکایت کنید!
تعجب دیگر از پلیس راهنمایی و رانندگی است که در ابتدا و انتهای مسیر ایستاده و به راحتس این موتورها که کلاه ایمنی ندارند از روبروشان رد می شوند و آنها فقط نظاره گر هستند
تمدّنِ نوین
۱۷ آذر ۱۳۹۹
چ خوب که این معضل رو مطرح کردین و تا حدودی بررسی شد؛ اما یه موضوع رو از کنارش گذشتین
که ای کاش بیشتر بهش می پرداختین
آنچه در این گزارش بلند بالا دیدیم بررسی معضل اجتماعی ماجرا و نکته خوبِ نیاز به تهیه پیست برای این جوانان هست که خیلی هم خوب و بجا و مفصّل پرداختین
انتظار میرفت با توجه به فرهنگ بومی منطقه و شهرمون به معضل فرهنگی این قضیه و حضور نه چندان جالب خانمهای بعضاً با پوشش نامناسب که اکثراً از اطراف برای تماشا لبِ جاده ایستاده اند، نیز می پرداختید.
ناشناس
۱۵ آذر ۱۳۹۹
در حال حاضر انجام چنین کارهایی غیر از بازی کردن با جان مردم عبوری و خود اشخاص چیز دیگری نمیتونه باشه.درضمننیروی انتظامی هم به غیر از شرایط کرونا و سایر مسایل بخش زیادی از انرژی خودش رو باید معطوف هنجارشکنیهای اون یه عده بکنه.متاسفانه تعریف جامعه ما از یک جوان موفق و قهرمان داره به سمت مسایل کم ارزش سوق پیدا میکنه،جوان بیشتر از ان که نیاز داشته باشه هیجان رو تخلیه کنه نیاز داره که دیده بشه و زوایای مثبت وجودیش مورد تایید واقع بشه.حالا چه میدانی باعث میشه این اتفاق رقم بخوره بستگی به جامعه داره که بخواد نبوغ علمی یا معنوی یا ورزشی یا هرچیز دیگری رو ملاک بزاره.و موضوع به عصر جمعه هم ختم نمیشه در طول شبانه روز شاهد تقلای نوجوان ها برای رسیدن به جایگاه موتورسوارن عصر جمعه هستیمچرا اونها قهرمانان درونشون شدن و باید برای رسیدن بهش از هر چیز مایه بزارن.البته کتمان نمیکنم این هم خودش یک استعداد و نبوغ هست ،ولی جامعه داره از لحاظ فرهنگی دچار خلاء میشه که مسائل خطرآفرین این چنینی داره خلاء رو پر میکنه.
کاربر
۱۵ آذر ۱۳۹۹
شمایی که اینو میگی خودت میتونی با وسیله ای که دو تا چرخ داره این کار هارو انجام بدی؟ میدونی چقدر تمرین میخواد این کار ها؟
گراشی
۱۴ آذر ۱۳۹۹
کاربر عزیز
آخیییی امان از دست هیجان این آغایون.حالا بگو این یه نوع هیجانو تخلیه نکنن چی میشه مثلا؟!!
چقد آغایون دوس دارن هیچی توی دلشون نمونه و حتما به تمام خواستههای دلشون برسن و خودشونو تخلیه کنن!!!
یعنی مردم هیچ مشکلی ندارن حالا فقط مونده که خیرین به فکر محلی برای شکوفا شدن استعداد این آغایون باشن! آخیییی آدم دلش میسوزه واسه این آغایون آخه محدودیت برا آغایون تا کی و تا کجا؟!😇😐
آخیییی آخه این هیجانو کجای دلشون بذارن!!پس مجبورن با این کار ، خودشونو به کشتن بدن چون بلد نیستن هیجانشونو کنترل و مدیریت کنن.
کاربر
۱۴ آذر ۱۳۹۹
یکی از بهترین راه های تخلیه هیجان هستش
ولی اگه خدایی نکرده اتفاقی براشون بیفته چی؟؟
خیرین باید یه کاری بکنن
این ها استعداد محسوب میشن
باید حمایت کرد
اما کی حمایت کنه؟؟!
گراشی
۱۴ آذر ۱۳۹۹
اگه ضربه مغزی بشین هم چوب نادانی خودتونو خوردین.
میگن:خود کرده را تدبیر نیست.
یا
شاعر میگه:
آنکو چراغ دارد و بیراهه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
.
.
بدبخت و مضطرب و بیچاره مادراتون😟