هفتبرکه – گریشنا: یک سال پیش، جامعه علمی کشور در غم از دست دادن اندیشمندی فرهیخته عزادار شد. استاد دکتر احمد اقتداری در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ پس از ۹۴ سال عمر با برکت، به دیار باقی شتافت و بنا به وصیتش در زادگاهش گراش به خاک سپرده شد. به همین مناسبت، دکتر امیرحمزه مهرابی یادداشت زیر را برای گریشنا ارسال کرده است. همزمان با درگذشت این مرحوم نیز شاعران شهر -از جمله دکتر مهرابی- اشعاری را در رثای دکتر اقتداری سرودند که در رسانه های محلی منتشر گردید (در گریشنا بخوانید).
دکتر امیرحمزه مهرابی:
یادکردی از دکتر احمد اقتداری، به مناسبت اولین سالگرد وفات ایشان
اولین آشنایی من با دکتر احمد اقتداری
به علت نبودن دبیرستان در گراش، پس از اتمام دوره راهنمایی (کلاس هشتم) برای ادامه تحصیل مجبور بودیم به لار برویم. چهار سال دبیرستان را در شهر جدید گذراندیم. دو سال آن قبل از انقلاب بود و دو سال دیگر بعد از انقلاب . خانه ای که در شهر جدید لار اجاره کرده بودیم شلوغ بود. نه همخانهایها اهل درس و مطالعه بودند و نه فضای خانه و توب بازی و شلوغ کاری بچه ها، اجازه مطالعه می داد و چون من به مطالعه علاقه داشتم به ناچار بخشی از اوقات فراغتم را در کتابخانه می گذراندم. در یکی از روزها کتاب تازه چاپ شده ای در کتابخانه شهر جدید توجه ام را بخود جلب کرد. کتاب «کِشته خویش» نوشته «احمد اقتداری» مشتمل بر ۵۰ مقاله تحقیقی ایشان. مطالعه این مجموعه پراکنده و کشکول مانند، برایم جذاب بود هرچند از نظر صفحه آرایی و حروف چینی توی ذوق می زد. چون با نویسنده اش احساس همذاتپنداری کردم، کتاب را از کتابفروشی شهر قدیم خریدم اما می خواستم با این نویسنده بیشتر آشنا بشوم.
از قضا یکی از معلمین دوره راهنمایی ما به نام «اقتداری» بود که از لار به گراش می آمد. او نقش زیادی در تشویق ما به فعالیت های انقلابی و آوردن اعلامیه های امام خمینی به گراش داشت. فکر کردم این کتاب، نوشته ایشان است. به هر زحمتی بود ایشان را در لار پیدا کردم و رفتم سراغش تا از کتاب و نوشته هایش بیشتر برایم بگوید. معلوم شد نویسنده کتاب کس دیگری است و از اینجا با مرحوم استاد احمد اقتداری آشنا شدم.
مرحوم احمد اقتداری در سال ۱۳۰۴ در شهر «گراشِ» فارس به دنیا آمد و تحصیلاتش را در شهر لار سپری کرد و در ۲۷ فروردین سال ۱۳۹۸ در تهران و در سن 94 سالگی به دیار باقی شتافت و بنا به وصیت خودش در زادگاهش گراش، در قبرستان خانوادگیش به خاک سپرده شد.
اقتداری اهل علم و عمل
پدر و مادر دکتر احمد اقتداری از نوادگان فتحعلیخان بیگلربیگی گراشی، حاکم لارستان و بنادر خلیج فارس در دوره قاجار بودند. اقتداری دوره دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذراند و برای تصدی ریاست فرهنگ (اداره آموزش و پرورش) لارستان و بنادر خلیجفارس، به لار برگشت.
دکتر اقتداری در دوره کوتاهی (۲ سال) که ریاست آموزش و پرورش لار و بنادر جنوب را برعهده داشت، نخستین دبیرستان لار را بنا نهاد و ۲۳۶ مدرسه را در جنوب کشور راهاندازی کرد. گراشیها نشان داده اند که هرجا فرصت پیدا کرده اند بدون تنگنظری، به توسعه و رفاه منطقه کمک نموده اند. چنان که بازار قیصریه لار، آب انبارهای بزرگ منطقه، مراکز بهداشتی، رفاهی، آموزشی، اداری و عام المنفعه از جمله آثار و خدمات مردم نیکاندیش گراش است.
ایشان در کنار فعالیت های اجرایی و وکالت، حدود چهل کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله علمی نیز به رشته تحریر درآورده است. از آثار چاپ شده ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ کشته خویش – پنجاه مقاله- (۱۳۵۷).
ـ لارستان کهن و فرهنگ لارستانی (۱۳۴۳)
ـ کاروان عمر (خاطرات سیاسی فرهنگی) (۱۳۷۲).
ـ آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان (۱۳۷۵).
ـ باغستان (دیوان شیدای گراشی و منتخبی از باغستان حاجرستمخان گراشی) ۱۳۷۶.
ـ درد، دارو و درمان در باورهای مردم جنوب ایران.
ـ بندرعباس و خلیج فارس (۱۳۴۲).
ـ خلیج فارس (۱۳۴۵)
ـ دیار شهریاران، آثار و بناهای تاریخی خوزستان (۱۳۵۳)
ـ خوزستان و کهگیلویه و ممسنی، جغرافیای تاریخی و آثار باستانی (۱۳۵۹).
ـ سفرنامه سدیدالسلطنه (۱۳۶۳)
ـ از دریای پارسی تا دریای چین (۱۳۶۴)
ـ بشنو از نی (قصههای مثنوی معنوی در سه جلد) (۱۳۶۷)
– گل و برگ (تفسیر سوره مائده).
و….
کملطفی در حق دکتر اقتداری
مرحوم اقتداری در گراش به «احمد خان» معروف بود ولی در محافل علمی و دانشگاهی به «دکتر احمد اقتداری» مشهوراست و به عنوان یک اندیشمند، محقق ، پژوهشگر و استاد دانشگاه شناخته می شود. از استاد عظیم الشان، آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نقل شده است که: «خلیج فارس قلب ایران است و دکتر احمد اقتداری، قلب خلیج فارس» و همین کافی است در معرفی بزرگمردی که به «پدر مطالعات خلیج فارس» مشهور است.
شاید اندک افرادی باشند که حتی نام یکی از کتاب ها یا مقالات دکتر را بدانند چه برسد به اینکه خوانده باشند. ایشان وقتی تصمیم گرفت مجموعه کتاب های نفیسش را به کتابخانه گراش اهداء نمایند و در قبالش برخورداری از یک مسکن کوچک را طلب کرد، با بیمهری مواجه شد، در حالی که هر شهر و کشوری حاضر بودند، بهترین امکانات را در اختیار ایشان قرار دهند تا افتخار سکونت در آن منطقه نصیبشان شود. از این رو مجبورشد کتابهایش را به مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی هدیه کند.
اما ایشان با بزرگمنشی، این کملطفی همشهریانش را نادیده گرفت و وصیت کرد پیکرش را به گراش منتقل کرده و در گراش به خاک بسپارند.
دکتر اقتداری انسانی متواضع و زنگی ساده و بی آلایشی داشت چنان که در یکی از نوشته هایش می گوید: «بجز خانه بی پیرایه ای در تهران که در آن زندگی می کنم و حقوق بازنشستگی مختصر، هیچگونه مایملکی ندارم».
اینکه عده ای دانسته یا نادانسته سعی در پررنگ کردن وجههی «خان بودن» و «اشرافیگری» ایشان داشته و دارند، جای تامل و تاسف دارد. به عقیده من ایشان هرچند «خانزاده» بود ولی «خان» نبود و مرام و مسلک خوانین را نداشت. ولی متاسفانه برخی از نویسندگان، رسانه ها و حتی بعضی از شعرای گراشی، اصرار بر استفاده از واژه «خان» برای ایشان دارند. در حالی که خود ایشان هرگز و در هیچ آثاری به خان بودن خویش افتخار نکرده و خود را خان معرفی نمی کند. شاید به خاطر القاء این ذهنیت ها و مخفی ماندن بُعد علمی ایشان بود که تشییع جنازه این دانشمند بزرگ، غریبانه و با حضور اندک مردم گراش برگزارشد.
جا دارد که رسانهها و موسسات فرهنگی و علمی، همهساله یاد و خاطره این استاد و محقق گراشی را گرامی بدارند و به نحو مقتضی خدمات علمی ایشان را به نسل جوان معرفی کنند.
💠 مجموعه مطالب گریشنا دربارهی دکتر احمد اقتداری را نیز در این صفحه بخوانید:
💠 yun.ir/ger-Eghtedari
جواد خدادادی از کیش
۳۱ فروردین ۱۳۹۹
راستی جناب مطلع یادم رفت
اون دادگاه صالحه که شما می فرمایید من جواد خدادادی رااز تمام اتهامات مد نظر شما مبرا دانست
یعنی اون قاضی و سیستم قضایی به ما گفت شما نیز کلاه سرتان رفته
حالا شما مطلع نمی دانم یا علمتان از بازپرس بیشتر هستش یا دارید اتهام به سیستم قضایی می زنید که این کلاهبردار چرا آزاده! در هر صورت شما من شما را نمی توانم قانع کنم چون نیت اتهام دارید بزنید
باز هم شرمنده اگر کمی به درازا کشید
سرت سلامت و نیت پاک و صادق باشد بدان خدای متعال از همه چیز می گذرد جز تهمت ناروا
ولی من از اون هم میگذرم یعنی نادیده می گویم
همیشه اولا سالم و شاد و در کنار خانواده محترمتان آرامش
ثانیاً دوستت داریم
جواد خدادادی از کیش
۳۰ فروردین ۱۳۹۹
با عرض سلام خدمت مطلع عالم غیب
شما درست می فرمایید!!!
من که شما را نمی شناسم چون اسم مستعار نوشتید ، خیلی برای من جالبه بیشتر افراد که می خواهند در وب به این و اون راست و دروغ بچسپونند با نام مستعار می نویسند
من جواد خدادادی هستم و اگر شماره من ندارید لطفاً یه سرچی بفرمایید و یا به همین دوستان گریشنا بگید تا شماره من را به شما بدهند
اینقدر ادای قاضی و پیگیری برای ما د ر نیارید
اتفاقاً همان مسول کشوری الان زندان هستش و داره جواب پس می دهد.
حالا ما اشتباه کردیم بر منکرش لعنت ، گناه که نکردم اشتباه کردیم
تا هشتاد درصد مردم اشتباه کردن.
از مسولین گراشی بگیر تا همه دکتر و مهندس و همه
ولی این را بدان شما و اقوام شما زیر مجموعه من نبودید و گرنه اینقدر حرص نمی خوردید.باز هم اگر سوالی در باره زنده کردن طلب خود و دوستانتان باشه بدون منت در خدمتم
راستی یادم رفت از دوستان داستان رفتن گراشی ها جهت احقاق حقوق خود به تهران در آن سالها بپرسید تا خنده کنید ، من که هر موقع بازگو می کنم یه دل سیر می خندیم
شما نیز همیشه لبانت خندان باشد
یک مطلع دیگر
۳۰ فروردین ۱۳۹۹
جناب خدادادی
یک تخلف و جرم را با یک تهمت و دروغ نمیشه ماست مالی کرد
برگ سبز یک فاجعه و آتشی بود که از سوی دنیا پرستان به جان مردم گراش انداخته شد
شهرستان شدن گراش نیز در یک فرایند قانونی و به دلیل برخورداری گراش از شرایط لازم اتفاق افتاد
و این ادعای شما مبنی بر پرداخت وجوهات پشت پرده، یک تهمت به مسئولین وزارت کشور و نظام و پیگیری کنند گان است که قابل پیگیری قضایی است.
لطفا برای توجیه عملکرد اشتباه خودتان به دیگران تهمت نزنید
جواد خدادادی از کیش
۳۰ فروردین ۱۳۹۹
در جواب کامنت گذار (مطلع)
امروز دقیقا دو کامنت از شما در گریشنا خواندم یکی در باره مهندس یوسفی بود یکی هم در رابطه با موضعی که هیچ اطلاع جامعی ندارید یعنی شرکت برگ سبز و داستان پشت پرده آن.
بگذار خیلی شفاف بگویم تمام مردم گراش در رابطه با شهریتان شدن گراش باید و باید و باید در مقابل تمام سرمایه گذاران برگ سبر ادای احترام کنند
چون هزینه و زدو بند های پشت پرده شهرستان شدن از حساب برگ سبز برداشت شد و این در دادگاه با اقرار (ع . ا .ح) موجود می باشد
و چون شما مطلع نا مطلع هستید و احتمالا یه جایی در بهشت کنار حوران بهشتی ملک خود را پیش خرید نموده اید ، نمی توان قانع نمود
(حدث می زنم پولتان دست دیگران بوده که داری بد جوری حرص می خورید و دعا می کردید کاش تحویل جواد خدادادی داده بودم..لبخند وسیع!! چون من تمام زیر مجموعه هایم از ۷۰ درصد الی ۱۰۰ درصد برگشت دادم.)
اگر شماره من لازم داشتید یه سرچی بفرمایید ، در خدمتیم
هر کجا هستید ان شالله پول شما نیز رابطه ها و دادگاه هر چی زودتر قبل از بی ارزش شدنش پرداخت نمایید
سرت خیلی خیلی سلامت باد
مطلع
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
درود آقا جواد خدا دادی
شما همیشه موضوعات رو نصف و نیما میگیری، یعنی دوست داری اینجوری بگیری.
اگه زحمتی نیست راجع به نقش خودتون ودوستتون آقای (ع، ع) که امروز پرچم خیریه در دست گرفته، در شرکت برگ سبز و بلایی که سر سایر همشهریان اوردین و خودتون قصر در درفتین هم یه نصف و نیمه ای بگین.
جواد خدادادی از کیش
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
وقت همگی به شادی و سلامتی
در پاسخ کامنت گذار “یک معلم”
همگونه که در کامنت بالا ذکر کردیم ایشان خان انسانیت بودند
حالا خیلی نسبت به کلمه خان حساسیت نداریم
آنهایی که خیلی سعی می کنند کلمه خان را ازش بندازند باید بازنگری کنند و یا ایشان را در حد معامله کتابهایش با یه مسکن «مهر»!!!!
والله ما کی خط و مسیرمان مشخص و عیان هستش
دعا میکنم در این دنیا بی نهایت لذت ببری
و همیشه سرت سلامت باشد
یک معلم
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
فقط یک سوال از همشهری دارم دوست دارم ایشان جواب بدهند
بزرگی و حرمت دکتر افتخاری به خاطر خان بودن ایشون است یا بخاطر زحمات و سواد و علم وی ؟
چرا اساتیدی مثل شفیعی کدکنی و افشار و باستانی پاریزی و …از سایر نوادگان خوانین تعریف و تمجید نمی کنند ؟
فرزند خان و استاندار و فرماندار و کد خدا بودن از نظر همشهری و خدادادی و…با ارزش است یا همت و تلاش و خدمت و تحقیق و تدریس؟
آنچه دکتر احمد اقتداری از سایرین ممتاز کرده چیست؟ نواده خان بودن یا پژوهشگر و استاددانشگاه بودن ؟
بله شاید پیرمردها زمانی وابستگی نسبی به خوانین براشون مهم بوده باشد ولی نسل جوان تحصیل کرده گراش دکتر اقتداری را به خاطر علم و کوشش عالمانه اش دوست دارند وگرنه نوه و نبیره خوانین در گراش و فیروزآباد و منطقه زیاد هستند
همشهری همشهری
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
آقا یا خانم همشهری
دکتر مهرابی با نام و مشخصات نظرات خودشان اعلام کرده اند.
مردم می خواهند نام شما را هم که پشت دیوار «همشهری»! قایم شده ای و سنگ پراکنی می کنی بدانند و از میزان اطلاع و سواد و مطالعه شما باخبر بشوند
همشهری
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
جناب دکتر مهرابی
احمد خان اقتداری خان بود و از اینکه او را احمد خان بخوانند هیچ ابایی نداشت. و دوستان فرهیخته ایشان از قبیل اساتید: دکتر باستانی پاریزی، دکتر ایرج افشار، دکتر منوچهر ستوده و دکتر شفیعی کد کنی و … هم او را احمد خان صدا میکردند. او بزرگ بود و فرزند به حق ایران و پدر خلیج همیشه فارس بود. و هیچ وقت برای اینکه بزرگ شود به قبای کسی آویزان نشد. عشق به ایران و خلیج فارس، او را بزرگ کرد. و اما شما جناب دکتر مهرابی چند جلد از کتاب ها و مقالات ایشان را مطالعه نموده اید؟ که حالا دایه مهربان تر از مادر شده اید!
اما در مورد انتقال کتاب های ایشان به گراش، گیرم کتاب های ایشان به گراش منتقل میشد و در گوشه ای خاک میخورد. چند نفر امثال ما و شما در سال از این کتاب ها که به ادعای مرحوم، تماماً کتاب های مرجع بود، استفاده میکردیم؟ همان بهتر که به مرکزی معتبر《دائره المعارف بزرگ اسلامی ایران》 در شهری بزرگ واگذار شد که هم مورد استفاده روزمره دانشجویان دوره های تکمیلی قرار میگیرد و هم محققین دنیا به آنجا دسترسی دارند.
اما در مورد بی مهری همشهریان و تقاضای ایشان برای مسکنی کوچک در گراش، شما با چه مدرک و دلیلی این را ادعا کرده اید؟ مناعت طبع ایشان گویای باطل بودن ادعای شماست و دلیلی است که شما شناخت دقیقی از ایشان ندارید. پس بهتر است برای مطرح کردن نام خودتان آسمان و ریسمان نبافته و راه دیگری را انتخاب کنید و دیگران را هم مورد سرزنش قرار ندهید.
دنیا و مردم شریف ایران و مردم بزرگوار گراش تا تاریخ زنده است نام این بزرگ مرد را از یاد نخواهند برد و او را 《احمد خان اقتداری》می نامند و به او افتخار میکنند.
یادش گرامی باد
پورشمسی
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
چقدر بعضی ها دوست دارند […] فقط تیکه بندازند
شما که بلدی عالمانه و خوب بنوبسی . پس چرا معطلی؟!
به قول قدیمی ها :
گر تو بهتر می زنی بستان بزن
گریشنا هم براش فرقی نمی کنه از کانادا باشی یا بندر یا …
علی _ع
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
سلام به سایت وزین گریشنا
مدتی است که فکر کنم کامنت های شما خیلی پربارتر از خود مقاله شده
پیشنهاد می کنم مثلا نظرات جواد خدادادی و یا ح.د از کانادا به عنوان یه مقاله ازش استفاده کنید.
هر چی گشتیم توی سایت گریشنا مقاله ای از اینها توی سایت نبود ، خیلی مایل بودیم حداقل چند نوشته از ایشان باشد.
من الله توفیق
جواد خدادادی از کیش
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
درود بی کران و بی منت!
انسانیت هیچ ارتباطی به خان بودن ، آخوند بودن ،گدا و فقیر بودن ندارد.
اینکه احمد خان اقتداری انسانی« ایرانی دوست» بر همه صفاتش غالب بود برکسی پوشیده نیست
این که ایران دوستی اش همراه با دغدغه ،درد درون و رنج دوران بود خود گواه بر «خان»انسانیتش بود نه بر خان غرور و گمراهی و ظلم.
آری ایشان احمد خان اقتداری بودند.
بدون هیچ واهمهای از خان بودن چه در دوران مصدق و یا بعد از آنها
یادش افتخار آفرین و سرتان سلامت باد
جواد خدادادی …کیش
امیر علی
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
با شناختی که از مسلک سیاسی و شخصیت احمد خان هست، باید گفت که همین آقایان اور در زمان حیات ایشان دستشان میرسید به او حمله میکردند. احمد اقتداری یک انسان ایران دوست بود که هم فکران شما برای ایران دوستی اش ارزشی قائل نیستند. شما هم فقط چون گراشی هستی و روی گراش تعصب داری دربارش نوشتی.
باران
۲۷ فروردین ۱۳۹۹
به نام حضرت دوست.
عرض کنم، دکتر احمد اقتداری چه بپذیریم و چه نپذیریم، خانی بود که در عرصه تحقیق و فرهنگ گام برداشت و رنگ فرهنگ دوستی اش بر خان بودنش می چربید. گویا به نظر نویسنده هر کسی خان باشد، بد است؛ البته که این کلی گویی اشتباه است و بر یک نگاه کینه توزانه بنا نهاده شده است. او برای کسانی که آزاد فکر میکنند ارزشمند است ونه برای کسانی که در زمان حیاتش از او دلخور بودند و حالا دایه مهربانتر از مادر شده اند!!!
در این نوشته گویا کل گراش در حق احمدخان بد کرده اند، مردم گراش نیز ناسپاس و … هستند؛ فقط یک نفر خیلی هوای ایشان را دارد و آن نیز، نویسنده مقاله است. خیلی عجیب است این نگاه!!!
جناب دکتر! خان از این نظر که خان است، بد نیست؛ بلکه از آن نظر که ظلم کند، بد خواهد بود، حال اگر کسی خان نباشد ولی ظلم کند، باز بد است. ملاک، کار افراد است و نه عنوان.
این مسایل برای یک فرد عادی روشن است، چطور برای یک دکتر مملکت روشن نیست؟!! نمیدانم والله
احساس میکنم وزن مقاله کم است و در آن به جای علمی تر کردن مطالب، به چند گروه که احتمالا رقیب نویسنده هستند، حمله شده است. گویا نوشتن، میدانِ خالی کردنِ کینه و عقده شده برای بعضیها!!
میتوان نوشت ولی خوب نوشت.
بنویسید ولی بی کینه و پر محتوا.
یاد احمدخان اقتداری زتده باد!
ح.د از کانادا
دانشجو
۲۷ فروردین ۱۳۹۹
خداوند ایشان را رحمت کند.
ای کاش قدر اندیشمندان و نخبگان فعلی خودمان را بدانیم و تا زنده هستند تکریمشان کنیم