هفتبرکه – ابراهیم مهرابی:
انوار مُعَلَّقَهُ بَینَ الارضِ و السَّماءِ
به دعوت مهندس حسینزاده با چند تن از دوستان برای بازدید از دکل حفاری چاه نفت و گاز و صنایع انرژیبر وابسته به آن در روز جمعه ۲ شهریور ۱۳۹۸ به دره هایقِر فیروزآباد عازم شدیم. درهای زیبا و دومین درهی صخرهای دنیا که توریستهای خارجی با آن آشنا و مانوسند ولی اکثر ما ایرانیها از جمله خودم از عظمت و زیبایی آن، هیچ اطلاع مناسبی نداریم!
جاده خاکی و پرپیچوخمی را طی کردیم تا به قله کوه رسیدیم. بر قله مُشرِف بر این درهی زیبا، غول آهنی هزار دست و پایی بسیار بزرگ مستقر و در حال تکاپو بود؛ غولی که از یک طرف سر به آسمان میسایید و از طرف دیگر، پنجهی الماسهی کاوشگرش را در عمق ۵۰۰۰ متری زمین به دنبال گاز و نفت، این نعمت و سرمایه الهی، بر سنگهای خارا، چنگِ تقاضا میزد. تیغهی الماسه کوچک ولی چند صد میلیونی ساخت فرانسه، اینک به مرز ۵۰۰۰ متری رسیده بود و مجموعه تیم حفّاری را در حالت آماده باش کامل قرار داده بود، چرا که هر لحظه امکان فوران گاز و بُروز حادثهای تلخ را قریبالوقوع میکرد.
مجموعه عوامل، دور از خانه و خانواده، در کوههای وحشتزا و در متن خطر، در شرایط سخت و طاقتفرسا که نیاز به تمرکز و تجربه کامل فنی-تجربی دارد، در پی خدمت به کشور و مردم خود بودند. افسران بی نام و نشانی که هر لحظه ممکن بود به دام حادثهای مبتلا شوند و مصدوم یا مقتول گردند. وقتی فیلم حوادث دکلها را که منجر به جرح و مرگ مهندسین شده بود، دیدم، از سر تعظیم، به حرمتشان، اشک ریختم و بر داشتن چنین پیشقراولانِ ریسک و خطر بر خود بالیدم؛ مخصوصا وقتی فهمیدم که فرزند برومند شهرم، یکی از مدیران پروژه و دو جوان دیگر همشهریام، از افسر مهندسانِ فعال در این لشکرِ خدمتِ طاقتفرسا بودند.
آنجا جوانانی خوشدل و متخصص از جای جای کشور عزیزم ایران دور هم جمع شده بودند، ترک، لر، گیلکی، عرب، فارس و… . اما با همهی این تنوع، در ایرانی بودن به وحدت میرسیدند. آنان بی امر و نهی اجنبی، این غول حیرتانگیز را نیک مدیریت میکردند. نمیدانم مدیریت دکل آسانتر است یا سرقت آن!!؟
گپوگفتی خودمانی با اکثر آنان داشتیم. چیزی جز خنده و امید به ما القا نمیکردند! این جماعت سختکوش، سختی را شکست داده و بر مشکلات پوزخند میزدند. اینجا بود که یاد شبهای عملیات و شور و هلهله همرزمانم افتادم. اینان، همچون آنان امیدوار به موفقیت و آینده بودند! نگاهی کاملا معطوفِ به توفیق! به وجهی که آشکارا، یاس از حضور در بین آنان شرم داشت.
جوانانی که همچون فرشته در بین زمین و آسمان معلق و از هر سو در محاصره حادثه بودند، اما با طمانینه و دقت، ماموریت خود را انجام میدادند. خطر جدی بود و دوش به دوش آنان خودنمایی میکرد، گویا خطر همچون صیادی بیرحم، پاورچین پاورچین به سمت آنان میرفت و کمین زده بود تا در فرصت مناسب، فَریسِهی خود (صید) را شکار کند. کافی بود قطعهای سنگین از بالا رها شود تا جوانی کشته شود و هرگز به خانه برنگردد؛ و یا انفجاری از دهانه چاه رخ دهد و جوانی دیگر در آتش خشم زمین، بسوزد و جان سپارد.
قصه این افسران ناشناخته، قصه شوقآور و در عین حال، درد و دلهرهآوری است که از یک سو باید بر همتشان بالید و از دیگر سو، بر غربتشان نالید. من در آن صحنه، مردانگی را بالعیان مشاهده کردم. آنجا، جوانانِ ما، درختِ غیرتشان گُل میکرد و پیکرهی یاس را گِل میگرفتند!
وقتی آن غول هزار دست و سیستم کنترل دستگاهها را دیدم، بر پدیدآورندگان آن دو غبطه خوردم. کاش گاهی دانشآموزانمان را برای دیدن آن همه عظمت و آن همه همت فرزندان وطن را درکنار اردوهای دیگر به اردوی بازدید از دکلها و بازدید صنعتی نیز میبردیم!
در این سفر، اهمیت حفظ جان آدمی در تعبیه ابزارهای متعلق به این غول آهنی را دیدم. سازندگان دکل، در تمامِ ابعاد، در حفظ جان مهندسین و کارگران اهتمام ویژهای اعمال کرده بودند. گویا این ابزار بیجان با زبان بیزبانی دارند به شما میگویند که ما قدسی نیستیم و در بستر اندیشهی انسانمدارانه ساخته شدهایم.
وزرات نفت بخشی از تجهیزات را به صورت اجارهای در اختیار گرفته بودند. صاحبان آن تجهیزات در حالی که خود زیر کولر به استراحت میپردازند، از درآمد بسیار هنگفتی برخوردارند. چرا مردم ما با داشتن سرمایه لازم از چنین سودی برخوردار نباشند؟!
به نظر میرسد اگر همشهریان خوب من از این امکان مفید و کارآمد در راستای سرمایهگذاری، اشتغال، توسعه و در یک کلمه دگرگونی صنعتی منطقه (انقلاب صنعتی منطقه ای) باخبر شوند و در سودآور بودن آن توجیه شوند، بالقطع و الیقین با تاسیس یک یا چند شرکت صنعتی محلی، میتوانند به این مهم دست پیدا کنند، این صنعت، یک سرمایهگذاری مطمئن و سودآور است. اگر مسئولین محترم در این راه گام اول را در توجیه طرح بردارند، مسلما مرضی خداوند و باعث سرازیر شدن بخشی از سرمایهگذاریهای ملی به منطقه خواهد شد. دیگران از جمله لامرد با هوشمندی مسئولان شهرستان و لابیهای قدرتمند، در این زمینه پیش افتادهاند و افقی روشن را پیش چشم مردم شهرستان شان گشودهاند. مطمئنا قد و قواره شهرستان گراش در آینده، به قد و قواره و بلندی چهار چیز بستگی دارد: یک) بلندی جادهها؛ دو) بلندی لولههای گاز؛ سه) بلندی لولههای نفت؛ چهار) بلندی برجهای تاسیسات پتروشیمی و.. بشتابیم تا در منطقه در زمره کوتولهها قرار نگیریم!! ما دیر بجنبیم، دیگران زود میجنبند، همچنان که تاکنون جنبیدهاند!
دکتر ابراهیم مهرابی
۳ شهریور ۹۸
محمد فتحی
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
احسنت دکتر جان یادداشت بسیار زیباییست.
خیلی خوشحال شدم وقتی که همشهریان عزیزم رو سردکل نفتی دیدم واقعا جای افتخار داره
امیدوارم از این پتانسیل استفاده بشه و شاهد ورود سرمایه گذاری در این بخش باشیم .
و زمانی که حتی نمی شود سایه نمایندگان مجلس رو دید مهندس حسین زاده عزیز دلسوزانه پیگیر امور فارغ التحصیلان رشته های مرتبط هستند دستمریزاد
ناساگ
۹ شهریور ۱۳۹۸
اصلا نباید خدمت را ربط به انتخابات داد .توی این همه سال یکبار از گراش نماینده رفته و تکرار آن دیگر شبیه به رویا هست و ان هم به خاطر اختلاف بین کاندیدهای لاری بود.آقای مهندس هرکس باهاش بوده می دونه که فرد دلسوز و درستی هست.
امیر دلخوش
۸ شهریور ۱۳۹۸
جهت اطلاع دکتر حسین حسین زاده من همیشه ازش حمایت میکنم نه برای انتخابات بلکه بخاطر خوبی هایی که برای مردمش کرده . هم دکترای نفت داره و هم دارای سابقه ۱۸ ساله مدیریتی در شرکت نفت داره و هم بعنوان تنها ایرانی در دوره مدیریت در ژاپن انتخاب شده به دلیل تست های مدیریتی و زبان و هم افرادی چون مهندس فتحی و غلامی و ابراهیمی و محمودی و انصاری و همچنین خودم امیر دلخوش بدون چشم داشت کمک کرد که شاغل در شرکت نفت بشیم . این آقا هم دارای هوش و استعداده و هم صاحب نظر و هم با نفوذ و هم آدم سالم در سیستم . چون باهاش کار کردم میدونم این چیزارو . اگه قرار بود دکتر حسین زاده به هر قیمتی خودشو به نماینده مجلس بکنه نمیومد سخنرانی بکنه من بخاطر مردمم گراش از دوره انتخابات قبلی میکشم کنار . دوست عزیز خواهشا بصیرت داشته باش . در مورد یک نفر زود تصمیم نگیر
محمد امین رحیمی
۸ شهریور ۱۳۹۸
با تشکر از مهندس حسین زاده که الحق والانصاف همیشه در هر کجا بوده اند برای جنوب و مخصوصا جوانان جنوبی و گراشی ها سنگ تمام گذاشته اند و افتخار جنوب کشور است مدیری لایق و باعلم و تخصص کاری که بدون هیچ چشم داشتی تلاش می کنند و ای کاش مدیران شهرستان گراش همانند دیگر مناطق از ایشان بهره می بردند و درود بر قلم دکتر مهرابی که با تیزبینی و خلاقیت سعی دارند که سرمایه گذاری در حوزه نفت و گاز را معرفی کنند و جوانان ما را لایق نشان دهند و با این روش بتوانند سرمایه های سرگردان در منطقه را از سرمایه گذاری در زمین و افزایش قیمت بی رویه زمین ها در شهر گراش جلوگیری کنند و به سمت سرمایه گذاری در نفت و گاز بکشانند درود بر بزرگانی که هدف آنها خالص است و هیچ نیتی به جز رضای خداوند متعال را ندارند پس سپاسگزار داشته هایمان هستیم و آنها را قابل تقدیر می دانیم
گراش من
۸ شهریور ۱۳۹۸
این دلسوزی دقیقا ۶ ماه قبل از انتخابات رخ نمایان میکند و این کامنتها که کار یک نفر است
امیر دلخوش
۸ شهریور ۱۳۹۸
با سلام خدمت برادریا خواهر عزیزم . من به نظر شما احترام میزارم ولی برادر یا خواهر عزیزم . من به عنوان یک جوان نظرمو نسبت به کسی که دلسوزانه بدون چشم داشت داره کار میکنه برای دیگران برای رضای خدا گفتم . چرا همیشه باید فکرمون انقدر بسته باشه اگه امکانش بود دست مبارکتت رو میگرفتم و میبردمت سر دکل های نفتی که جوون های تحصیل کرده گراشی بخاطر اول خدا و بعدش دکتر حسین زاده مشغول به کار شدن . متاسفانه همیشه ما دنبال تخریب آدم های خوب هستیم تا بدی های خودمونو توجیح کنیم
امیر دلخوش
۷ شهریور ۱۳۹۸
درود خدا بر همه ی زحمتکشان این مرز و بوم از جمله دکتر حسین حسین زاده که مخلصانه در جهت اقتدار و سر بلندی کشور و شهرش تلاش های فراوان انجام میدهند . مردی سخت کوش و متواضح الحق والانصاف . امیدوارم مردم گراش قدر همچون گوهر با ارزش یا همچون گوهر های با ارزشی بدانند . ان شا الله در همه ی مراحل زندگی موفق و پیروز باشی دکتر جان .
بینام
۷ شهریور ۱۳۹۸
امیدوارم این دوره هم مهندس حسین زاده کاندید شن واسه مجلس
واقعا مهره پر نفوذین در وزارت نفت
ناساگ
۷ شهریور ۱۳۹۸
درود بر مهندس حسین زاده که واقعا فرد دلسوز هستند و همیشه خدایی کار می کنند .ان شاالله در تمام زندگی موفق و پیروز باشند .