با آغاز ساخت بازار طلا در مرکز شهر گراش، نظرات مختلفی مطرح شد. گریشنا مجموعه‌ای از این نظرات را در گزارشی با عنوان « گرد خاک بازار طلا: موافق‌ها و مخالف‌ها» منتشر کرد. خلاصه این گزارش در افسانه گراش نیز منتشر شد.
حسینعلی آذربادگان از اعضای صنف طلافروشان و کارفرمای بازار طلا توضیحاتی در مورد نگرانی‌های مطرح شده در زمان آغاز ساخت بازار ارسال کرده است. به دلیل تغییرات در سایت گریشنا این گزارش چند روزی با تاخیر منتشر می‌شود.
به‌روز رسانی: با انتشار یادداشت حسینعلی آذربادگان، حامد عبداللهی مدیر عامل انجمن ایکوموس گراش توضیحاتی در سایت گراش‌اینفو (+) منتشر کرده است که به ادامه این مطلب اضافه شد.
 
13940303 Bazar Tala (3)

شش توضیح کارفرمای بازار طلا

۱. وقتی سخن از طلا و جواهرات در میان بیاید خود نوعی حساسیت ایجاد می‌کند تا چه رسد به اینکه عده‌ای از اهالی و صنف طلافروش که کمی تا قسمتی به دلایلی روشن و ناروشن مورد بی‌مهری برخی از خلق‌الناس هم هستند دست و آستین بالا بزنند و با هدف جذب سرمایه و رونق بخشیدن به بازار کسب و کار و توسعه تجارت در شهر آباء و اجدادی خود بخواهند یک مجتمع تخصصی مدرن و شیک که شاید دومین یا سومین مجتمع از این نوع در کشور باشد بسازند آن موقع این حساسیت‌ها بالا گرفته و نگرانی‌هایی برای عده‌ای ایجاد شده و دلواپسان ساخت این مجتمع سخت به تکاپو افتاده تا جایی که حتی خواستار توقف ساخت آن می‌شوند. این مساله خیلی هم جای تعجب ندارد.

۲. نفس این که عده‌ای جوان و دوستدار حفظ میراث فرهنگی نگران تخریب ابنیه تاریخی شهرمان باشند نه تنها مطلوب بلکه امر میمون و مبارکی می‌تواند باشد و اگر این دوستان ما را هم قابل بدانند و ما را هم در جمع خود راه دهند کاری بس شایسته انجام داده‌اند اما جهت این عزیزان یادآوری این نکته لازم است که این دوستان قبل از اقدام عملی جهت تخریب آنچه آثار فرهنگی می‌دانند باید جهت حفظ این آثار تلاشی عملی و برنامه‌ای مشخص داشته باشند نه اینکه بعد از اجرای طرح یا در آستانه اجرای طرحی که تمام مراحل قانونی و اداری خود را گذرانده با نوشته‌ای کلی در فضای رسانه‌ای و بدون ارایه راهکار عملی به ذکر کلیاتی بسنده کنند و تنها راه کار عملی هم توقف طرح پیشنهاد گردد این به نظر اینجانب نمی‌تواند سازنده و به نفع اهداف کلی شهر باشد.

۳. دو واحد تخریب شده درست است که از منازل قدیمی شهر محسوب می‌شدند اما دوستان عزیز بهتر از من می‌د‌انند که هر بنای قدیمی بالمآل نمی‌تواند جزو آثار و میراث فرهنگی قرار داشته باشد واقعیت این است این دو واحد مسکونی (منازل سلیمی و پاکزاد) فاقد هر گونه ارزش تاریخی و فرهنگی بوده است این خانه‌ها سالیان سال به حال خود رها شده و به حالت مخروبه درآمده و مسکن و ماوای حیواناتی مثل موش و گربه و سوسک و غیره شده بود بخشی از اتاق‌های این منازل محل پرورش کبوتر شده بود، بسیاری از درها و پنجره های قدیمی آن با درهای آهنی تعویض شده بود و در یک کلام حقیقتا به یک زباله‌دانی تبدیل شده بود هیچ متولی نداشت هیچ کس برای حفظ این خانه‌های به اصطلاح با ارزش قدمی برنداشت حتی کسی حاضر نبوده زباله‌های انباشته شده را به بیرون انتقال دهد وقتی ما برای خرید وارد این منازل شدیم آنجا به معنای واقعی کلمه یک مزبله بیشتر نبود منازلی که به حال خود رها شده و عملا تخریب شده بودند.

۴. این هم بخشی از عادت مالوف و مانوس ما ایرانیان لابد برتر از ملل دیگر هست که زیاد حرف می‌زنیم و کم عمل می‌کنیم خود از انجام عملی معمولا عاجز هستیم ولی دایم نگاه‌مان به کار دیگران است به مجردی که کسی در صدد انجام کاری برآید زبان‌مان خوب و سریع و سخت بکار می‌افتد و خوب می‌گوییم و خوب می‌نویسیم خوب نقد می‌کنیم ولی راهکاری هم البته ارایه نمی‌کنیم فقط مخالفت می‌کنیم و عریضه می‌نویسیم و متولی می‌تراشیم و کارشناس تولید می‌کنیم ،و نظریه می‌بافیم وقتی هم گفته شود راه حل عملی ارایه کنید سکوت می‌کنیم و خیلی هنر کنیم خواستار توقف اجرای طرح می‌شویم.

۵. در مورد ساخت این مجتمع نیز چنان است که طرح اولیه آن با وجود این که از حدود دو سال پیش تصویب شده و حتی رسانه‌ای هم شده بود محل ساخت مجتمع هم معلوم و مشخص بود غیر از دوستان و مسئولان انجمن دوستداران فرهنگ گراش هیچ شخص و نهاد دیگری  پیرامون اجرای این طرح و دغدغه‌های موجود حتی به خود زحمت درخواست توضیح از دست‌اندرکاران این طرح را نداده بود اما همین که کلنگ احداث آن به زمین می‌خورد دغدغه‌ها مطرح شده و نگرانی‌ها از اجرای طرح مطرح می‌گردد این در حالی است که مجریان طرح بلافاصله بس از خرید واحدها با تماس مسئول محترم این انجمن جناب آقای صلاحی جهت حفظ باقی مانده آثار فرهنگی اقدام نموده و هر چه قابل انتقال و مصون از حوادث مانده بود بلافاصله به محل مورد نظر این انجن منتقل گردید. و پس از اطلاع از مجاورت این مکان با منزل قهرمان‌خانی با کارشناسان خبره حفظ ابنیه تاریخی شیراز تماس گرفته شد که مراحل تخریب نیز زیر نظر آنان صورت گیرد تا خدای نکرده هیچ گونه صدمه‌ای به این بنا تاریخی مذهبی صورت نگیرد. به پیمانکار طرح تاکید شد نهایت دقت اعمال شود تا آسیبی به این منزل تاریخی وارد نگردد و هم اکنون نیز کلیه مراحل تخریب زیر نظر و با مشورت مهندسین متخصص تخریب ابنیه باستانی صورت می‌گیرد.

تخریب ضلع شمالی مجتمع به صورت دستی و با نهایت دقت و نظارت انجام می‌شود.

۶. شهر گراش اگر بخواهد توسعه بیدا کند با همت مردم و مسولین آن و جذب سرمایه‌های  راکد می‌تواند تبدیل به قطب تجاری منطقه جنوب فارس شود و من معتقدم این شهر چه از جهت وجود سرمایه و چه نیروی کار ماهر و فعال ظرفیت این ارتقا را دارد مهم این است که ما قبل از دیگران شروع کنیم و طی یک برنامه چند ساله با الگوبرداری از ساخت این مجتمع که برای اولین بار به صورت مالکیت شراکتی صورت گرفته است با ساخت مجتمع‌های مشابه همانند مجتمع بزرگ موبایل و وسایل الکترونیکی، بازار بزرگ لوازم خانگی، مجتمع بزرگ بنگاههای اتومبیل و دیگر اصناف و مشاغل در آینده‌ای نه چندان دور به این هدف مهم نایل شویم یادمان باشد ساخت کشورهای توسعه یافته، شهرهای پیشرفته و مدرن از کارهای کوچک و عملی آغاز شده است مهم این است که اراده و صداقت وجود داشته باشد.

13940303 Bazar Tala (10)

دو توضیح بر شش توضیح

اکنون پس از انتشار نامه سرگشاده جنابعالی در سایت گریشنا، برحسب وظیفه و به عنوان نماینده از جمع جوانانی که دغدغه حفظ آثار میراث فرهنگی شهرشان را دارند خود را مکلف می‌دانم نسبت به ابهامات مطرح شده در مورد عملکرد انجمن معرفی و حفظ آثار و بناهای تاریخی فرهنگی شهرستان گراش در خصوص پروژه بازار طلا با کمال احترام نکاتی در دو موضوع خدمت شما و دیگر عزیزان عرض نمایم.

جوانانی که در راستای حفظ میراث فرهنگی شهرشان گام بر می‌دارند به یقین تنها به دنبال حفظ هویت و اصالت تاریخی شهرشان نیستند؛ بلکه تلاش می‌کنند تا با مورد اهمیت قرار دادن آثار و بناهای تاریخی گذشتگان‌شان و تلاش بر تبلور آن در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و … در جهت شکوفایی و پیشرفت شهرستان گراش با همت و غیرت خود و بدون هیچ سرمایه مادی حتی‌المقدور مفید واقع شوند.

نفس هدف پیشرفت و تعالی شهرستان گراش چه در منطقه و چه در کشور توسط صنف طلافروشان و افرادی همچون شما بی‌تردید امری پسندیده و قابل توجه است و به نظر می‌رسد نقطه مشترک فعالان میراث فرهنگی با افرادی همچون شما و دیگر اصناف، همین موضوع باشد.

  • موضوع اول: قبل از شروع طرح «دلواپسان» کجا بودند؟

بارها تاکید شده، هدف انجمن از درخواست توقف موقت کار به معنی مخالفت با اصل هدف و موضوع ساخت پروژه طلافروشان گراش نیست؛ بلکه هدف، به وجود آمدن فرصتی جهت تجدیدنظر و پاسخ به ابهامات جمعی از جوانانی دغدغه‌مند در عرصه میراث فرهنگی است که جنابعالی زیرکانه و سیاست‌مدارانه عنوان «دلواپسان» را برای آن‌ها برگزیده‌اید. اصل ماجرا این است که هر بار در شهر خبر تخریب خانه‌ای تاریخی به گوش می‌رسد، نفس ما بند می‌آید و ما «دلواپسان» نمی‌دانیم در پاسخ به سوال نسل‌های آینده گراش که از هویت و تاریخ‌شان خواهند پرسید، چه باید بگوییم؟ ما با این روند در برابر کسانی که چیزی فراتر از نوشته‌های کتاب‌های تاریخی از ما می‌خواهند، جز شرمندگی پاسخی نخواهیم داشت؛ چرا که تخریب بناهای قدیمی برایمان امری عادی شده است.

این سوال به‌جایی است که در زمان تصویب طرح و در این چند ماه که طراحی و روند قانونی آن طی می‌شده، ما «دلواپسان» کجا بوده‌ایم؟! اما سوال دیگری که برای ما مطرح می‌باشد، این است که: هنگامی که شهرمان متولی میراث فرهنگی ندارد و تحت نظر ادارات شهر دیگری هستیم، چه کسی می‌توانسته موضوعات میراث فرهنگی شهر را زیر ذره‌بین قرار دهد و با نگاه کارشناسانه مسائل را بررسی کند؟ در قسمتی از صحبت‌های شما آمده است: «دوستان عزیز بهتر از من می‌د‌انند که هر بنای قدیمی بالمآل نمی‌تواند جزو آثار و میراث فرهنگی قرار داشته باشد. واقعیت این است که این دو واحد مسکونی (منازل سلیمی و پاکزاد) فاقد هر گونه ارزش تاریخی و فرهنگی بوده است.» راست‌اش را بخواهید، ما دلواپسان میراث و فرهنگ هم جرات این‌گونه اظهار نظر صریح درباره مسائل تخصصی تاریخی نداریم و این‌که چگونه فعالان یک صنف شهر می‌توانند این‌گونه مهر باطل بر یک بنای تاریخی شهر بزنند، خود جای مناقشه است. اگر این بناها ارزشمند نبودند، شخص استاد صلاحی هیچگاه رسیدی مبنی بر انتقال درها و وسایل با ارزش این دو خانه قدیمی و انتقال آن به خانه شهیدان عظیمی خدمت شما تقدیم نمی‌کرد. همان رسیدی که شما تنها با داشتن آن، مدعی هستید همه فعالیت‌ها زیر نظر کارشناسان میراث فرهنگی صورت گرفته است و ما هنوز منتظر ارائه اسناد و مدارکی که موید نظر کارشناسان میراث فرهنگی در انجام طرح باشد هستیم. قطعا اگر فعالان حوزه میراث فرهنگی حمایت می‌شدند و یا تمکن مالی داشتند با خرید خانه‌ها پیش از همه جلوی تخریب بی‌رویه را می‌گرفتند. مسئله اینجا است که وقتی مسئول و متخصصی از مسند قانون در شهرمان تعریف نشده است چه زمانی و در کدام جلسه باید این سوالات مطرح می‌شده است؟

حق با شما است؛ ما «دلواپسان» در این ساختار جایی نداریم و تنها از منظر قانون می‌توانیم نام سازمانی «مردم نهاد» را یدک بکشیم که شاید از این طریق صدایمان را به گوش مردم برسانیم. متاسفانه از نظر مالی نیز آن‌قدر قدرتمند نیستیم که قبل از بروز مسائل، از آن‌ها پیشگیری کنیم. ما با پشتوانه امیدمان به خدا  و با تکیه بر آموزه‌هایی که در این دوره جوانی در دانشگاه فرا می‌گیریم، کمر همت برای خدمت و رشد و تعالی شهرمان بسته‌ایم. ما سعی می‌کنیم تقوا و تخصص را در کنار هم ببینیم و با آن‌ها فعالیت کنیم. آن‌جایی که شما می‌فرمایید: «به مجردی که کسی در صدد کاری برآید زبان‌مان خوب و سریع سخت به کار می‌افتد و خوب می‌گوییم و خوب می‌نویسیم و خوب نقد می‌کنیم ولی راهکاری هم البته ارائه نمی‌کنیم…» ما چگونه و کجا می‌توانستیم قبل از شروع طرح اشکالات را مطرح کنیم؟

  •  موضوع دوم : آیا تنها راهکار عملی پیشنهادی از طرف انجمن توقف موقت طرح بود؟

هدف از انتشار خبر در سایت گراش‌اینفو، در وهله اول: ابراز نگرانی از بی‌ارزش نامیدن و عادی جلوه دادن تخریب خانه‌های قدیمی بود که متاسفانه هنوز تعداد افراد دغدغه‌مندی که نسبت به  حفاظت از بناها و آثار تاریخی شهرمان پیگیر باشند، در میان مردم و مسئولین بسیار اندک است. در وهله بعد، با ساخت این بنا خطر آسیب به بنای تاریخی خانه قهرمان‌خان احساس می‌شود که از این طریق توانستیم تا حدودی هشدارهای لازم را به گوش متولیان امر برسانیم. طی درخواستی که از طرف انجمن به فرماندار محترم شهرستان گراش تقدیم گردید (عکس نامه به پیوست آمده است) این نکته قابل تامل است که: پیشنهاد دستور توقف موقت کار به چه منظور بوده است؟

پیش از نگارش نامه با تماسی که با جناب حاج محمدعلی فانی، متولی خانه قهرمان‌خان داشتیم از ایشان خواسته شد جهت حفاظت خانه تاریخی و همچنین دریافت نظرات تخصصی کارشناس امر، ترتیب سفری فوری برای استاد خاکسار به گراش داده شود. لازم به توضیح است که استاد خاکسار، مسئول طرح مرمت خانه تاریخی قهرمان‌خان و یکی از پیشکسوتان میراث فرهنگی استان و اداره میراث فرهنگی فارس هستند. همین‌جا لازم است از همکاری بسیار صمیمانه مجری طرح با انجمن قدردانی نماییم. در طی شروع عملیات تخریب نیز مسئول کارگاه با بنده در تماس بودند و از حضور استاد خاکسار به عنوان مشاور حفظ و مرمت ابنیه و ارائه نظرات تخصصی‌شان به مجریان طرح، تشکر و قدردانی نمودند.

با نگاه به مطالب گفته شده، این مسئله همچنان مطرح است که جنابعالی چگونه ادعا می‌کنید تنها راهکار انجمن توقف طرح بوده است؟

شما در گوشه‌ای از متن خود اشاره کرده‌اید که «نفس این که عده‌ای جوان و دوستدار حفظ میراث فرهنگی نگران تخریب ابنیه تاریخی شهرمان باشند نه تنها مطلوب بلکه امر میمون و مبارکی می‌تواند باشد و اگر این دوستان ما را هم قابل بدانند و ما را هم در جمع خود راه دهند کاری بس شایسته انجام داده‌اند.» از نقطه نظر شما بسیار سپاسگزارم و همانطور که در متن اشاره شد مسیرهای همکاری از قبل شکل گرفته است و بنده به عنوان دبیر انجمن خواستار همدلی و همکاری هر چه بیشتر با متولیان این طرح اقتصادی در شهرستان گراش با رعایت همه موازین و اصول نظارتی و اجرایی هستم.