واکاوی آیین چهارشنبه آخر ماه صفر و رابطه آن با چهارشنبه‌سوری (بخش دوم)

Hamzeh Mehrabi دکتر امیرحمزه مهرابی

اشاره: بخش اول این مقاله که به معرفی و چگونگی برگزاری آیین چهارشنبه آخر ماه صفر در گراش و سایر مناطق ایران پرداخته بود، هم‌زمان با شب چهارشنبه آخر ماه صفر تقدیم خوانندگان گرامی گردید. اینک با فرا رسیدن ماه ربیع الاول که ماه شادی و سرور مسلمین است،  بخش بعدی مقاله که اتقاقا متناسب و مرتبط با این ایام است را از نظر شما می‌گذرانیم.

 در بخش اول مقاله، شش پرسش زیر مطرح شده بودند:

۱. آیین چهارشنبه آخر ماه صفر در گراش چگونه است؟

۲. آیین چهارشنبه آخر ماه صفر در سایر مناطق ایران نیز یافت می شود؟

۳. آیا چهارشنبه سوری از آیین های ایران باستان است؟

۴. چه ارتباطی بین چهارشنبه سوری و چهارشنبه آخر ماه صفر وجود دارد؟

۵. منشاء پیدایش چهارشنبه سوری «کی»  و«کجا » ست؟

۶. آیا چهارشنبه روز نحسی است؟

پاسخ سوال اول و دوم در بخش اول مقاله داده شد. در این بخش سعی می‌کنیم به سه پرسش دیگر به اختصار پاسخ دهیم. نتیجه‌گیری و پاسخ به سوال ششم را در بخش بعدی و پایانی مقاله خواهید خواند.

برای پاسخ به این پرسش‌ها، ترجیح دادم مباحث مختلف و پراکنده‌ی موجود پیرامون جشن‌های چهارشنبه را در قالب سه دیدگاه ساماندهی و معرفی نمایم:

 

۱- دیدگاه باستان‌گرایانه

عده‌ای معتقدند چهارشنبه‌سوری و مراسم آتش‌افروزی، یک آیین اصیل ایرانی است که ریشه و اصل آن به وقایع و پندارهای ایرانیان عصر باستان برمی‌گردد و برای این ادعا، شواهد و مستنداتی نیز ارائه می‌دهند:

– هرودوت می‌گوید: مطابق مستندات و شواهد تاریخی، «آب» و «آتش» در نزد ایرانیان باستان، جایگاه والایی داشته است. پارس‌ها معتقدند که آتش از جوهر الهی است.

– یعقوبی نیز در قرن سوم هجری نوشته است: ایرانیانِ کیش زردشت بر این باور بودند که روشنی، قدیم و ازلی است و آن را «زردان» می‌نامند؛ از این رو آتش را بزرگ می‌داشتند.

– مسعودی (متوفی ۲۴۶) می‌نویسد: نخستین کسی که آتشکده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است.

– اسدی طوسی نیز از آیین و مراسم افروختن آتش در روز پیروزی فریدون بر ضحاک سخن گفته است.

– محمد بن جعفر نرشخی می‌نویسد: مراسم «شب سوری» به هنگام «فروردگان» در بخارا رسم است که بوته آتش زنند و این از بقیه (باقیمانده) آثار گبرهاست. به پنج روز آخر آبان ماه هر سال، فروردگان گویند.

– ابوریحان بیرونی در شرح «مهرگان» می‌گوید: مهرگان شانزدهم روز است از ماه مهر و نام‌اش مهرورز و اندرین روز «افریدون» بر «بیوراسب» جادو (ضحاک) ظفر یافت. به گرامی‌داشت این روز فرخنده، به فرمان افریدون آتش افروختند.

– فردوسی نیز در ضمن وصف مهرگان (اواخر آبان و ابتدای مهرماه)  به برپایی آتش اشاره کرده است.

به روز خجسته سر مهرماه                        به سر بر نهاد آن کیانی‌کلاه

بفرمود تا آتش افروختند              مه عنبر و زعفران سوختند

– فره ‌وشی در کتاب «بخش از فرهنگ ایران کهن» می‌نویسد: در زمان ساسانیان مردمان آتش می‌افروختند و به دور این آتش، شادی و پایکوبی می‌کردند ولی هیچ‌گاه از روی آتش نمی‌جَستند، زیرا جَستن از روی آن بی‌حرمتی به آتش مقدس بود.

– هاشم رضی در کتاب «جشن‌های آتش» از قول ذبیح بهروز نوشته است: جشن چهارشنبه‌سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاوش از آتش است. سیاوش برای اثبات بی‌گناهی خویش داخل آتش شد و بدون این که آسیبی ببیند از آن خارج شد. ایرانیان برای پاس‌داشت یاد سیاوش همه‌ساله هیزم می‌افروزند و از روی آن می‌پرند تا صحنه گذر سیاوش از آتش را تداعی کند، که این خود تداعی‌گر داستان حضرت ابراهیم در درون آتش است.

 

نتیجه: چنان که مشاهده می‌شود، در این نوشته‌ها و سایر منابع تاریخی موجود، اشاره‌ای به «چهارشنبه» یا «آخر سال شمسی» نشده است.

البته وجود مراسم آتش افروختن در نزد ایرانیان باستان به ویژه هنگام شادی و ظفر، مسلم است. در برخی از متون، به زمان برگزاری این آیین هم اشاره‌ای شده است که اغلب، آن را اواخر آبان ماه دانسته‌اند. ولی سندی مبنی بر وجود آیین آتش‌افروزی در پایان سال و آن هم در شب یا روز چهارشنبه در بین ایرانیان قبل از اسلام، وجود ندارد.

کسانی که این دیدگاه را پذیرفته و معتقدند چهارشنبه‌سوری صرفا یک آیین ملی و باستانی است، در برخورد با این رسم، دو رویکرد افراطی و تفریطی را در پیش گرفته‌اند.

الف: عده‌ای متاثر از تعصب ناسیونالیستی در صدد گسترش و ترویج بیشتر این مراسم هستند و از موقعیت‌ها و رسانه‌های در اختیار، برای توسعه این آیین سنتی بهره‌برداری می‌کنند. تلاش حکام رژیم پهلوی (قبل از انقلاب) و ملی‌گرایان (بعد از انقلاب) برای دامن زدن به این نوع آیین‌ها، به ویژه بخش‌های خرافاتی آن در این راستا قابل تفسیر است.

ب: گروه دیگر بر خلاف عده نخست، مراسم چهارشنبه‌سوری را نماد آتش‌پرستی و تدوام آداب و رسوم ایرانیان زرتشتی‌مسلک می‌دانند و انجام آن را نوعی خرافات ضد دینی و بازگشت به فرهنگ جاهلیت تلقی می‌کنند. لذا سعی دارند آن را مغایر با آموزه‌های اسلام معرفی کنند و دیگران را از انجام آن بر حذر دارند.

 

۲- دیدگاه تاریخ‌گرایانه

بر اساس این دیدگاه، به جای پافشاری بر دلایل یا مستندات غیر علمی و دامن زدن به تعصبات ناسیونالیستی و یا احساسات مذهبی، بهتر است ریشه‌یابی تاریخی وقایع با مطالعه دقیق منابع و تجزیه و تحلیل منطقی آن حوادث صورت گیرد.

این گروه از مورخین و مردم‌شناسان با ذکر مستندات تاریخی و دلایل عقلی بیان می‌دارند که «آیین چهارشنبه» در میان ایرانیان باستان و قبل از اسلام رایج نبوده است، بلکه این مراسم پس از اسلام در بین ایرانیان مرسوم شده و منشاء اصلی آن آتش افروختن یاران مختار برای آمادگی قیام در روز چهارشنبه آخر ماه صفر است. برای اثبات این دیدگاه می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد:

دلیل اول: نبودن سند تاریخی برای چهارشنبه‌سوری قبل از اسلام

– به عقیده عده زیادی از مورخین و فرهنگ‌پژوهان، در هیچ یک از منابع تاریخی ایران قبل از اسلام، ذکری از چهارشنبه‌سوری به میان نیامده است.

– چنان که دکتر محمد حسن ابریشمی در مقدمه مقاله خود به نام «چهارشنبه‌سوری منشاء از شبانگاه قتل متوکل دارد» می‌نویسد: ده سال پیش مقاله‌ای پژوهشی پیرامون آیین‌های ایران باستان نوشته بودم تا در مجله‌ای چاپ شود. مرحوم مهرداد بهار به عنوان داور این مقاله نوشته بود: «مقاله جالبی است ولی واقعیت این است که ما از جشن و مراسم چهارشنبه‌سوری در قبل از اسلام خبر نداریم و …»

– دادخواه به نقل از جهانگیر اوشیدری در این زمینه می‌گوید: «اطلاق مراسمی همچون چهارشنبه‌سوری، کوچک‌ترین ارتباطی با ایرانیان باستان و باورهای دین زرتشت پیامبر ندارد و طی قرون و اعصار به صورت سنت در آمده است.»

– دکتر غلامی بادی می‌نویسد: با این توضیحات می‌توان چنین استنتاج کرد که واژه‌ی چهارشنبه در ایران باستان وجود نداشته است؛ ولی می‌توان آتش‌افروزی‌های آن را برگرفته از آیین کهن دانست که تحت تأثیر و نفوذ اعراب در آن روزگار به صورت چهارشنبه‌سوری امروزی در آمده است.

دلیل دوم: مرسوم نبودن نام‌گذاری ایام هفته بین ایرانیان

تقسیم هر ماه به چهار هفته و نامگذاری ایام هفته به شنبه، یک‌شنبه و … در میان ایرانیان قبل از اسلام مرسوم نبوده و این شیوه در بین اعراب رایج بوده است. ایرانیان یک سال را به دوازده ماه تقسیم کرده و برای سی روزِ یک ماه، نام‌هایی را قرار داده بودند.

– دادخواه در کتاب «نوروز و فلسفه هفت‌سین» به نقل از استاد پورداوود می‌نویسد: بی‌گمان چهارشنبه‌سوری از رسم‌های کهن پیش از اسلام نیست. زیرا در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. هر چند آتش‌افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین‌های دیرین است … شک نیست که افتادن این آتش‌افروزی به شب آخرین چهارشنبه سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند.

– دکتر اسماعیل‌پور در کتاب «اسطوره بیان نمادین» می‌نویسد: ایرانیان باستان و دوره ساسانی روزهای هفته را با نام و عنوان امروزی یعنی شنبه، یک‌شنبه و … نمی‌شناختند. بلکه هر روزی از ماه نامی داشت و متعلق به یک ایزد ویژه بود. مثلا نخستین روز هر ماه را «اورمزد» و شانزدهم هر ماه «مهرروز» نام داشت. پس تقسیم ماه به چهار هفته و هفته به هفت روز در ایران باستان جایگاهی نداشته است. احتمالاً نامیدن روزهای هفته به شنبه، یکشنبه و … پس از ظهور اسلام رواج یافته است.

دلیل سوم: برگزاری زمان مراسم چهارشنبه‌سوری مطابق گاه‌شمار اعراب نه مطابق گاه‌شمار ایرانیان باستان

– دکتر ابریشمی بیان می‌دارد: یکی از دلیل‌ها و سندهای دیگری که نشان می‌دهد چهارشنبه‌سوری از آیین‌های پیش از اسلام نیست، می‌تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه‌شنبه برگزار می‌شود نه در روز چهارشنبه. در گاه‌شماری قمری، آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه‌روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ چنان که پنجشنبه شب را عامه «شب جمعه» می‌گویند.

– همگان می‌دانندکه چهارشنبه‌سوری، مانند بسیاری از آیین‌ها، جشن‌ها و سوگواری‌های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر (ص) که بر اساس گاه‌شماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می‌شود.

– در صورتی که آیین‌های کهن مثل نوروز و مهرگان و … که بر اساس گاه‌شماری خورشیدی است، در صبح همان روز شروع می‌شود. چرا که آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه‌شب آن است. پس ایرانیان باستان آغاز هر روز را از نیمه‌شب و صبحگاهان آن روز می‌دانستند.

پس می‌توان گفت: این که از میان همه مراسم ایرانی، فقط چهارشنبه‌سوری است که به سبک مسلمین، شب قبل آن روز گرفته می‌شود، معلوم می‌شود این آیین، ریشه در فرهنگ دینی مردم دارد نه در سنت باستانی آنان.

دلیل چهارم: وجود اسناد و متون تاریخی فراوان مبنی بر ارتباط این آیین با قیام مختار ثقفی

– چنان که شکورزاده می‌نویسد: مختار سردار معروف عرب، وقتی از زندان رها شد و به خون‌خواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمییز دهد و بر کافران بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه‌های خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال ایرانیان بود و از آن به بعد مرسوم شد.

– هانری ماسه در کتاب خود به نام «معتقدات و آداب ایرانی» در این زمینه  نوشته است: مختار شورشی معروف (!) که به انتقام خون حسین ابن علی برخاست، در آن شب برای آگاهی یاران خود، دستور داد که آتش بر بام خانه‌های خود روشن کنند، این اقدام مصادف بود با چهارشنبه آخر ماه صفر اعراب که در آن سال چهارشنبه آخر سال ایرانیان هم بوده.

 

نتیجه: بر اساس این دیدگاه، درست است که آیین آتش‌افروزی در ایران باستان نیز مرسوم بوده است؛ ولی این مراسم در اواخر آبا‌ن‌ماه برگزار می‌شده است. از این جهت و بنا به دلایل فوق، برگزاری این آیین در شب چهارشنبه قطعاً ریشه در قیام مختار دارد.

لذا بهتر است به جای تبلیغِ از روی آتش پریدن و استفاده از ابزارهای پرمخاطره‌ای مثل فشفشه و ترقه در چهارشنبه آخر سال، آداب و رسوم اصیل، پرمعنا و پررمز و راز آخرین چهارشنبه ماه صفر تبلیغ و توسعه یابد.

چنان که در اغلب شهرهای جنوبی کشور و بسیاری از شهرهای کوچک مناطق دیگر ایران (که در دهه‌های قبل کمتر تحت تاثیر تبلیغات باستان‌گرایی‌های خاندان پهلوی قرار گرفته بودند)، مراسم چهارشنبه‌سوری، نوروز و سیزده‌به‌در مرسوم نبوده است.

۳- دیدگاه فرهنگ‌شناسانه (ترکیبی)

به عقیده نگارنده‌ی این سطور، پدیده‌های فرهنگی در طول سالیان دراز و به تدریج شکل می‌گیرند. به این فرایند، فرایند «گلوله برفی» هم گفته می‌شود. یعنی همان‌طور که یک گلوله برف به تدریج که از کوه سرازیر می‌شود، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود تا به یک توده بزرگ بهمن تبدیل شود، پدیده‌های فرهنگی نیز چنین‌اند. به تعبیر دیگر، این پدیده در آغاز پیدایش اندک و بی‌پیرایه است، ولی به مرور زمان، پیوست‌های تاریخی، فرهنگی، اعتقادی، ملی، جفرافیایی و خرافی … به آن اضافه می‌شود؛ به طوری که اصل و فرع آن به آسانی قابل شناسایی و تمیز نیست.

از سوی دیگر، به زعم مردم‌شناسان و فرهنگ‌شناسان، هر مجموعه فرهنگی متشکل از خرده‌فرهنگ‌هایی است که هر یک از این اجزاء ریشه در یک حادثه تاریخی، مبانی اعتقادی و زمینه فرهنگی هر قوم دارد.

بر این اساس، مراسم چهارشنبه‌سوری نیز یک پدیده فولکلوریک است که در طول تاریخ پرماجرا و طولانیِ ملت ایران دست‌خوش تحول و دگرگونی شده و روز به روز فربه‌تر گشته است. بر اساس دیدگاه فرهنگ‌شناسانه:

طبیعی است که برخی از اجزاء و عناصر تشکیل‌دهنده‌ی چهارشنبه‌سوری، ریشه در فرهنگ باستانی ایرانیان داشته باشد. اجزای دیگر این آیین، از اعتقادات مذهبی و دینی و حوادث تاریخی نشات گرفته و چه بسا با خرافه و پیرایه‌های دیگر نیز عجین شده باشد. از این رو اصرار بر خلوص چنین پدیده‌های فرهنگی و انتساب و محدود انگاشتن آن به یک حادثه تاریخی یا یک برهه زمانی و زمینه فرهنگی خاص، غیرِ واقعی و غیر ممکن است.

بیایید با هم یک بارِ دیگر برخی از باورها و حوادث مرتبط با چهارشنبه‌سوری را مرور کنیم:

– «آب» و «آتش» در نزد ایرانیان باستان، جایگاه والایی داشته است. پارس‌ها معتقدند که آتش از جوهر الهی است.

– ایرانیان کیش زردشت بر این باور بودند که روشنی قدیم و ازلی است و آن را «زردان» می‌نامند از این رو آتش را بزرگ می‌داشتند.

– نخستین کسی که آتشکده ساخت، فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است.

– در زمان ساسانیان مردمان آتش می‌افروختند و به دور این آتش، شادی و پایکوبی می‌کردند ولی هیچ‌گاه از روی آتش نمی‌جَستند، زیرا جَستن از روی آن بی‌حرمتی به آتش مقدس بود.

– مردمان در ایام فروردگان به میمنت غلبه و پیروزی افریدون (فریدون) بر آژی‌دهاک (ضحاک ماردوش)، آتشی انبوه  افروختند.

– جشن چهارشنبه‌سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاوش از آتش است. سیاوش برای اثبات بی‌گناهی خویش داخل آتش شد و بدون این که آسیبی ببیند از آن خارج گردید. ایرانیان برای پاس‌داشت یاد سیاوش همه‌ساله هیزم می‌افروزند و از روی آن می‌پرند تا صحنه گذر سیاوش از آتش را به نمایش بگذارند، که این خود یادآور داستان حضرت ابراهیم (ع) در درون آتش است.

– سیاوش به دستور افراسیاب در روز چهارشنبه ناجوانمردانه کشته شد و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی از آتش می‌گذشتند تا خاطره‌ی سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاک‌دامنی جاودانه باقی بماند.

– ایرانیان مراسم آتش‌افروزی عمومی و سراسری خود را پس از قتل متوکل عباسی (خلیفه ظالم و خون‌ریزی که قبور ائمه را تخریب و شیعیان زیادی را کشت) در شب چهارشنبه بر پا ساختند.

– مختار سردار معروف عرب، وقتی از زندان رها شد و به خون‌خواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمییز دهد و بر کافران بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه‌های خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال ایرانیان بود و از آن به بعد مرسوم شد.

– چهارشنبه در بین اعراب و برخی از اقوام دیگر از جمله ایرانیان روز نحس و نامبارکی بوده است.

– بنا بر نوشته تذکره صفویه کرمان، چهارشنبه‌سوری در ماه صفر بوده است.

– در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام، تویسرکان، کاشان، زاهدان و … مراسم چهارشنبه‌سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می‌کنند.

– در منطقه خور و بیابانک، برگزاری این آیین (چهارشنبه‌سوری) در چهارشنبه آخر ماه صفر است.

– در لرستان دو آیین چهارشنبه‌سوری برگزار می‌شد. یکی چهارشنبه‌ی آخر ماه صفر و دیگری چهارشنبه آخر سال شمسی.

– رسم برافروزی آتش در شب چهارشنبه آخر هر سال خورشیدی تا نیم‌سده‌ی پیش نزد مردم بوشهر ناشناخته بود اما این بدان معنا نیست که آنان پیش‌آگاهی فرهنگی درباره چهارشنبه‌سوری نداشته باشند، بلکه آن را درست در آخرین شب چهارشنبه ماه صفر هر سال برگزار می‌کردند.

از این که به ناچار برخی از عبارت‌ها تکرار شده‌اند، پوزش می‌طلبم. حال بیاییم این اجزاء پراکنده را در هم ادغام کنیم. این دقیقاً همان اتفاقی است که در طول هزاران سال برای شکل‌گیری مراسم چهارشنبه‌سوری در فرهنگ مردم ایران رخ داده است. یعنی تقدس آتش، حوادث افسانه‌ای و اسطوره‌ای ایرانیان، اتفاقات تاریخی مذهبی، باورها و خرافات قومی و نژادی، همه و همه با یکدیگر عجین می‌شوند تا این پدیده‌ی فرهنگی شکل بگیرد … و چهارشنبه‌سوری نیز این مسیر پر فراز و نشیب را پیموده است.

لذا منحصر کردن این رسم دیرین به یک عامل یا یک حادثه و منتسب کردن آن به یک باور خاص، عالمانه و مطابق واقع نیست. می‌توان گفت: چهارشنبه‌سوری به عنوان یک آیین، معجون و ملغمه‌ای از اجزاء زیر است:

۱. بر پا کردن آتش در این مراسم، ریشه در مراسم آتش‌افروزی زرتشتیان، شب اول قیام مختار، هنگامه پیروزی بر ضحاک و متوکل و … دارد.

۲. پریدن از روی آتش، یادآور افسانه سیاوش و داستان حضرت ابراهیم (ع) است.

۳. زمان برگزاری (غروب سه‌شنبه و شب چهارشنبه) برگرفته از قیام مختار و گاه‌شمار مسلمین است.

۴. شادی و شعرخوانی در این شب و حاجت خواستن از آتش، ریشه در آیین باستان و زرتشتی ایرانیان دارد.

۵. اجرای آن در آخرین چهارشنبه سال، مرتبط با آخرین چهارشنبه ماه صفر است.

۶. نحس شمردن چهارشنبه، ریشه در باورهای عامیانه و خرافی اعراب و حوادث مهم و ناگوار تاریخی در این روز دارد.

۷. اضافه شدن آدابی مثل دود کردن اسفند، کشیدن چهاردال با نیل، فال کوزه، پختن آش نذری، قاشق‌زنی، شکستن کوزه، خود را به آب زدن و … به این مراسم، ناشی از خرده‌فرهنگ‌های بومی هر قوم است که تقریبا بین همه اقوام و برای تمامی مناسک و آیین‌ها امری مرسوم و عادی است. به طوری که حتی در ناب‌ترین و بی‌ابهام‌ترین مراسم شیعیان، یعنی مراسم عزاداری امام حسین (ع) جلوه‌هایی ‌از نفوذ فرهنگ بومی، ملی و جغرافیایی اقوام ِگوناگون را شاهدیم: گروهی سنج می‌زنند؛ برخی طبل می‌کوبند؛ قومی نخل بر دوش می‌گیرند؛ عده‌ای سینه، برخی زنجیر و گروهی بر سر می‌زنند؛ مردمی قمه می‌زنند؛ برخی صورت بر زمین می‌سایند؛ به همراه افزودنی‌های دیگری مثل: علم، کتل، گهواره، اسب و … قاعدتاً اضافه شدن این نوع خرده‌فرهنگ‌های بومی، امری عادی است و در صورتی که موجب وهن اسلام نباشد و با اصل فلسفه عزاداری منافات نداشته باشد، اشکالی بر آن وارد نیست.

 بخش سوم و پایانی مقاله شامل پاسخ به سوال ششم و نتیجه‌گیری به زودی منتشر خواهد شد.

این یادداشت در سه بخش منتشر شده است:

بخش اول: واکاوی آیین چهارشنبه آخر ماه صفر و رابطه آن با چهارشنبه‌سوری

بخش دوم: «جشن چهارشنبه» در فرهنگ عامه

بخش سوم: چهارشنبه‌سوری و بررسی جنبه‌های جامعه‌شناختی نحوست ایام

گریشنا پیش از این نیز دو مطلب در مورد چهارشنبه آخر ماه صفر منتشر شده است.