هفت‌برکه – نوریه بلبل: ۲۹ آبان روز جهانی آرایشگر را در اینستاگرام پشت سر نگذاشته بودیم که توی تقویم دوباره به روز ملی آرایشگر رسیدیم. از امسال شورای عالی انقلاب فرهنگی به پیشنهاد اتحادیه صنف آرایشگران زنانه‌ی تهران، یکم دی‌ماه را به عنوان روز آرایشگر در تقویم ایران ثبت کرده است تا یک روز دیگر نیز در تقویم به تسخیر خانم‌ها در بیاید.

۲۹ آبان ۱۴۰۳ در هفت‌برکه یک گزارش تصویری از آرایشگاه‌های مردانه منتشر کردیم. تعدادی از خانم‌های آرایشگر در نظرات پست منتشر شده اعتراض کردند که چرا به این مناسبت با ما صحبتی نشده و گزارشی تصویری از ما کار نشده است. گزارش تصویری از آرایشگاه‌های زنانه را از ما نخواهید چون به دردسرش نمی‌ارزد. ولی برای شنیدن حرف آرایشگرها، ما هم مثل مشتریان آرایشگاه، یا آن طور که خودشان می‌گویند «کلاینت‌ها» می‌توانیم گوش شنوایی باشیم.

آرایشگری و عبافروشی دو گزینه اول زنان گراش برای اشتغال است که روزانه هم تعدادشان در حال افزایش است. مانند یک عروس دم بخت باید بین این همه آرایشگر، گزینه‌های مناسب برای گفتگو را انتخاب می‌کردیم. اما دانشگاه آزاد کار را کمی راحت‌ کرد.

از سال ۱۴۰۲ رشته کاردانی پوست و مو در دانشگاه آزاد گراش راه‌اندازی شده است. هم تعداد آرایشگران و هم تعداد دانشجویان آرایشگری خیلی بیشتر از این ۶ نفر هستند، اما بین دانشجویان این رشته عده‌ای هستند که سال‌های سابقه آرایشگری دارند ولی علاقه‌مند هستند که کار تجربی را با یک مدرک دانشگاهی تکمیل کنند. در روز آرایشگر بعد از ساعت کلاسی، با آن‌ها به گفتگو نشستیم.

اگر مشتریان آرایشگاه‌ها را مثل صفحه‌های اینستاگرامی «زیباجویان عزیز» بنامیم، رشته دانشگاهی مراقبت پست و مو را هم می‌توان رشته «زیباسازی» نامید.

Arayeshgar1

از باشگاه بدنسازی تا سالن آرایشی

فاطمه خاکی‌نهاد اولین چراغ صحبت و گفتگوی خودمانی را روشن می‌کند. او تقریبا ۸ سال است که وارد این حرفه شده است و به‌گفته‌ی خودش فعالیتش را از سال ۱۳۹۶ آغاز کرده است. البته فاطمه نامی تقریبا آشناست برای بچه‌هایی که در گذشته به باشگاه بدنسازی آبشار اندیشه می‌رفتند. او ۱۰ سال هم مربی تخصصی تی‌.آر.ایکس، بدن‌سازی و ایروبیک بوده و برحسب یک اتفاقی که در ظاهرش رخ می‌دهد، وارد این حوزه می‌شود.

خودش می‌گوید: «یکبار پزشکی پوستم صورتم را برای انجام یک کار زیبایی خراب کرد. خیلی استرس داشتم به خاطر اینکه صورتم خراب شده بود و هر کی من رو می‌دید می‌گفت چه مکملی استفاده کردی که این بلا سر صورتت آمده است.

«و اینکه یک شب اتفاقی در اینترنت کارهای تخصصی پوست و مو را سرچ کردم که چه شهری از ایران را برای کار پوستی انتخاب کنم که بهترین باشد؛ رشت، تهران، بندرعباس و شیراز را پیشنهاد داد که در شیراز هنوز اجرا نمی‌شد و من چون رفت و آمدم به تهران به واسطه‌ی شغل همسرم بیشتر بود تهران را انتخاب کردم.

‌«یک مدت خیلی سخت و فشرده به مدت چهار ماه در تهران ماندم و کلاس‌های تخصصی و جهاد دانشگاهی شرکت کردم. وقتی خدا بخواهد مسیرت را عوض کند این کار می‌شود و راهم به اینجا و حرفه کشیده شد.»

‌فاطمه در ابتدا هیچ علاقه‌ای به آرایشگری و کارهای درمانی پوست و مو نداشته است اما می‌گوید: «الان به شدت علاقه دارم و وقتی که کارم را شروع کردم از همان اول اوکی بود و شاگردهای قبلی باشگاه شدند مشتری‌هایم.»

‌او مدیریت کافه زیبایی آیلین را بر عهده دارد و در آن کارهای مراقبتی پوست مثل فیشال صورت را انجام می‌دهد، اما همکاران دیگری هم دارد که به اصطلاح در لاین‌های دیگر زیبایی در کنار او فعالیت دارند. در مجتمع پزشکی طالب و در کلینیک زیبایی، با دکتر محمد فیروزی هم همکاری دارد و کارهای مراقبتی پوست و فیشال انجام می‌دهد، اما کارهای تزریقی زیبایی فقط بر عهده‌ی پزشک است.

خانم خاکی‌نهاد می‌گوید از قبل قصد کسب مدرک دانشگاهی آرایشگری را داشته است: «من می‌خواستم این رشته را در تهران ادامه بدهم ولی خدا را شکر در گراش راه افتاد و این موقعیت پیش آمد که همینجا ادامه بدم.»

خواهران آرایشگر

شدریه رستگار دومین نفری است که به گفتگو می‌نشیند. او لیسانس حسابداری دارد و بعد از فارغ‌التحصیلی از دوران کارشناسی هم مشغول به کارهای خدمات فنی کامپیوتر می‌شود. بعد از ازدواج به دلیل اینکه همسرش مخالف کار کردن در جمع‌های مردانه بوده، کار خدمات فنی کامپیوتر را می‌بوسد و می‌گذارد کنار و یواش یواش وارد کار آرایشگری می‌شود که محیطی کاملا زنانه داشته است.

پیش‌زمینه آرایشگری او همکاری با خواهر بزرگترش بوده است که قبل از او آرایشگر بوده و مدیریت سالن خودش را بر عهده داشته است. می‌گوید: «شروع به کار آرایشگری و آموزش من از همان وقتی بود که در کنار خواهرم شروع کردم به کار کردن و سه تا چهار سال ور دست خواهرم بودم.» به‌گفته‌ی خودش الان ۵ سالی است که مستقل شده و مدیریت سالن دنیا را بر عهده دارد.

پنج دختر خانواده‌ی رستگار همگی هنرمند هستند و دستی در هنرهای مختلف دارند: سه تا از آنها در آرایشگری، یکی در عکاسی و دیگری در نقش حنا فعالیت می‌کنند. شدریه می‌گوید: «من و خواهر بزرگم و خواهر کوچک‌ترم در این حرفه هستیم و یک جورایی شغل خانوادگی‌مان است.»

‌زمانی که در کنار خواهرش به کار آرایشگری مشغول بوده است در تمام لاین‌های زیبایی مثل شینیون مو، میکاپ صورت، کوتاهی مو، رنگ مو و اصلاح صورت فعالیت داشته اما الان فقط کارهای تخصصی فیشال صورت، خدمات درمانی مو و خدمات ناخن را ارائه می‌دهد.

قدم در راه مادر

طاهره شعبان‌‌نژاد نام آشناتری در بین آرایشگران قدیمی گراش به واسطه‌ی کار و نام مادرش است. مادر او جزو اولین کسانی بوده که در گراش به کار آرایشگری و آموزش آن مشغول بوده و همه را حتی همسایه‌هایشان را به این کار و حرفه تشویق می‌کرده است. به‌گفته‌ی طاهره حتی یکی دو نفر از همسایه‌هایشان بعد از تشویق‌های مادرش به کار آرایشگری و آموزش آن می‌پردازند و آرایشگر می‌شوند.

‌طاهره اصلا به کار آرایشگری علاقه نداشته است اما پنج خواهر او همگی در این حرفه کمی وارد بودند و گاهی هم در کنار مادر مشغول به کار بودند اما او حتی یک بند انداختن ساده را بلد نبوده است.

بعد از ازدواج دانشگاه را رها می‌کند و از طریق جهاد دانشگاهی مدرک مربی کودک می‌گیرد و به عنوان مربی وارد مهد کودک می‌شود. چند سالی در مهدکودک فعالیت می‌کند اما بعد از مدتی آن را رها می‌کند. خودش می‌گوید: «تنها مشکلی که در مهدکودک داشتم این بود که همسرم می‌گفت کار سختی داری و دلم نمی‌خواهد کاری داشته باشی که برای رفتن به جایی و مسافرت بالادست داشته باشی که بخواهی اجازه بگیری. چون بعضی وقت‌ها همسرم دلش می‌خواست همگی به مسافرت برویم ولی من کار داشتم و می‌گفتم نه.

«به پیشنهاد همسرم که به من گفت شغلی را انتخاب کن که همه‌ی چی و اجازه‌ات دست خودت باشد و من هم وارد این شغلی خانوادگی شدم و آرایشگری را انتخاب کردم.»

‌طاهره از ۱۳ سال قبل زیر نظر افسانه قائدی در آموزشگاه یاقوت آموزش آرایشگری می‌بیند و مدرک‌های فنی‌ و حرفه‌ای را می‌گیرد و تا همین سال گذشته که در دانشگاه ثبت‌نام می‌کند به کار آرایشگری مشغول بوده است. او فعلا به خاطر درس و دانشگاه شاغل نیست. زمینه‌ی تخصصی او در احیا و صافی مو است.

خدا را شکر سراغ رشته‌های پزشکی نرفتم

شیرین زهراوی یکی از چند زهراوی‌های فعال در آرایشگری است. او کارشناسی بیولوژی خوانده و به خاطر علاقه‌ای که به کار در آزمایشگاه داشته است، تصمیم می‌گیرد برای ارشد رشته‌ی هماتولوژی بخواند. کنکور ارشد هم شرکت می‌کند اما خیلی اتفاقی سر از آرایشگری در می‌آورد. نزدیک به ۶ سال است که در کار آرایشگری فعالیت می‌کند و مدیریت سالن آرایشی شیرین شیک (واقع در خیابان شهدای گمنام) را بر عهده دارد. می‌گوید: «آرایشگری در خون ما زهروای‌ها است و اکثرمان آرایشگر هستیم. من استعداد آرایشگری را بدون اینکه کلاسی بروم داشتم و همیشه برای اقوام میکاپ انجام می‌دادم. همیشه به هر چیزی که علاقه داشته باشم قبل از اینکه برایش کلاس بروم می‌توانم آن حرفه را یاد بگیرم و یاد هم می‌گیرم ولی وقتی بروم کلاس تخصصی‌تر می‌شود.»

‌شیرین از تاثیر تشویق‌های همسرش می‌گوید: «همسرم همیشه علاقه داشت که بروم در کار آرایشگری چون می‌دانست که استعدادش دارم حتی زمانی که مدرسه‌ای بودم هم می‌گفت برو آموزش ببین.»

کار تخصصی که انجام می‌دهد میکاپ است ولی دیگر لاین‌های زیبایی مثل خدمات ناخن، کراتین، فیشال و شینیون هم در سالنش ارائه می‌دهد و از کار آرایشگری راضی است و می‌گوید: «خیلی به پزشکی و پیراپزشکی علاقه داشتم ولی الان که آرایشگری می‌کنم و بعضی مواقع پزشک‌ها و پرستارهایی که به سالن می‌آیند و با هم حرف می‌زنیم خدا را شکر می‌کنم از اینکه نرفتم به حرفه‌ی آنها چون واقعا سخت است. البته هر کاری سختی‌های خودش را دارد و من خیلی تلاش کردم تا به اینجاها برسم.»

خاله‌بازی در آرایشگری!

سلیمه زهراوی نام سلیمه اسکین‌بیوتی دومین نفر از خانواده‌ی زهراوی‌ است که با ما به گفتگو می‌نشیند. او هم مثل خانواده‌ی پدری‌اش دستی بر آرایشگری و کارهای زیبایی دارد. او علاوه بر ارث ژن آرایشگری از سمت خانواده‌ی پدری‌‌، خاله‌اش هم در آرایشگر شدنش نقش دارد، با پیشنهاد خاله‌اش عارفه پورشمسی که مدیریت سالن جانان را برعهده دارد، وارد این فضا و حوزه می‌شود. می‌گوید: «چون از بچگی با هم بزرگ شدیم و دلش نمی‌خواست از خودش جدا بشوم و به من می‌گفت برو آموزش شینون تا با هم کار کنیم.»

ابتدا یکبار در هفته کمک دست خاله‌اش در سالن می‌شود. می‌گوید:‌«چون که خاله‌ام در سالن دست تنها بود و خیلی هم مشتری میکاپ و شینیون داشت، برای اتوکشی موها می‌رفتم و وسایل دستش می‌دادم و به او کمک می‌کردم.»

سلیمه به مرور می‌فهمد که به کار آرایشگری علاقه ندارد و تمایل به کارهای مراقبتی و درمانی پوست دارد و چون خودش به شدت ریزش مو داشته و بعد از هر بار دکتر رفتن و دارو مصرف کردن ریزش مو قطع می‌شد اما با قطع دارو همه چی به حالت اول برمی‌گشته است که تصمیم می‌گیرد کارهای مراقبتی درمانی مو را شروع کند. با کلینیکی درمانی در شیراز آشنا می‌شود و از همان هفته‌ی اول آموزش درمان را موی خودش شروع می‌کند و چون نتیجه می‌گیرد تصمیم می‌گیرد در همین لاین ماندگار باشد و ادامه دهد.

‌سلیمه سالن جانان بنا به شرایطی که عارفه پورشمسی برایش پیش می‌آید تحویل می‌گیرد و بعد از دو سال به دلیل کوچک بودن سالن جانان الان سه ماهی می‌شود که طبقه‌ی دوم سالن زیبایی تبسم را تحویل گرفته است و کارهای خدمات درمانی مو، اسپا و کوتاهی را به خانم‌ها ارائه می‌دهد.

«من خیلی علاقه به کارهای پیراپزشکی داشتم و کنکور هم دادم ولی پیگیر نتیجه نشدم، چون این کارهایی که انجام می‌دهم درمانی است به آن علاقه دارم.»

هم کار و هم سرگرمی

زهرا بلبلی آخرین نفری است که با ما به گفتگو می‌نشیند و با ما از راهی که او را به کار آرایشگری کشانده است، می‌گوید: «سال ۱۳۸۶ دبیرستانی بودم و به پیشنهاد مادرم کلاس خودآرایی شرکت کردم، قبل از کلاس حتی یک کرم زدن و سورمه زدن ساده هم بلد نبودم و مادرم به من گفت که برو کلاس که “پَسبا کِه بِئی بوزِش خار نِبِش” «پس فردا که عروسی شدی ذلیل نشوی»

سال ۱۳۸۶ در کلاس‌های آموزشی افسانه قائدی شرکت می‌کند و در امتحانات فنی‌حرفه‌ای هم شرکت می‌کند و بعد از گرفتن مدرکش ادامه نمی‌دهد. به‌گفته‌ی خودش آن کلاس‌ها و آموزش‌ها برای خودش پیشرفت داشته ولی علاقه‌ای به شنینون، میکاپ و رنگ کردن مو نداشته است و وارد حوزه‌ی کاری آرایشگاه نمی‌شود.

زهرا می‌گوید: «من وقتی به سن بلوغ که رسیدم صورتم همیشه جوش داشت و درگیر دکتر و درمان بودم و داروهای مختلف را امتحان می‌کردم و در طایفه خیلی‌ها از من در مورد کرم‌ها و جوش‌هایشان سوال می‌پرسیدند، چون خودم همیشه پیگیر بودم.»

‌بعد از ازدواج و خانه‌داری و بچه‌داری می‌رسد به دوران کرونا و در سال ۱۳۹۹ که خیلی از خانم‌ها به فکر شاغل بودن می‌افتند، زهرا به فکر می‌افتد که مسیر آموزش‌اش را شروع کند ولی این بار در حوزه‌ی مراقبتی و درمانی پوست و خصوصی کلاس‌های آموزشی را شروع می‌کند و بعد از کلاس و امتحان و گرفتن مدرک مدتی یک ساله در سالن زیبایی درمانی دارا مشغول به کار می‌شود و بعد از یک سال کسب و کار خودش را راه می‌اندازد و می‌گوید: «فهمیدم که آدم خودش برای خودش کار کند بهتر است و الان کار فیشال و ماساژ صورت انجام می‌دهم و در سالن دارا همه کار انجام می‌دادم.»

«این کار برای سرگرمی خیلی خوب است چون آدم‌های متنوع می‌آیند و محیطی شاد دارد.»

Arayeshgar2

وا! مگه چه کار کردی؟

‌بعد از معرفی و گفتگوی تک به تک نوبت به درددل کردن و گفتن از سختی‌ها و شیرینی‌های کار آرایشگری می‌شود و سلیمه اولین داوطلب است که در مورد سختی‌های این کار می‌گوید: «یکی از نکات سخت و مثبت این حرفه این است که تو می‌توانی همدم خیلی‌ها باشی و پای درد دل آنها بشینی و هرچقدر هم روحیه‌ خودت خراب باشد و در بدترین شرایط روحی باشی باید به آنها دلداری بدهی.»

سلیمه ادامه می‌دهد: «کلا وقتی وارد مکان شغلی‌ می‌شوی شما مجبور هستید حال و حس خوب را به محیط انتقال بدهید، حالا اینجا که بحث آرایشگری مطرح است، ما باید در هر شرایط روحی که هستیم سریع بازگردانی روحیه انجام بدهیم و چه بخواهیم و نخواهیم باید روحیه‌ی خوب را به کلاینت انتقال بدهیم.»

شیرین بعد از دختر عمویش از تجربه‌ی خاطره‌ی تلخی که در کار آرایشگری‌اش داشته می‌گوید: «مخصوصا در لاین میکاپ و شینیون یک لاینی است که تو از قبل نوبت دادی و زمانی که مادربزرگم به رحمت خدا رفته بود من یک عالمه نوبت میکاپ و شینیون داشتم و مجبور بودم با آن حال خراب بروم سرکار و کار مشتری را راه بندازم. حالا شاید بشود بقیه لاین‌ها را کنسل کنی یا بندازی روزی دیگر اما این لاین امکان ندارد و فرد از قبل برنامه‌ریزی کرده است و همه هم این امکان را ندارند که برای جای دیگر نوبت بگیرند.»

آنها از دیگر سختی‌هایی می‌گویند که خیلی از مردم به عنوان کسانی که خدمات می‌گیرند، اعتراض دارند؛ هزینه. «خیلی از آدم‌ها بدون درک و فهم تو روی صورتمان بعد از قیمت خدماتی که گرفتند و می‌گویند: «مَگَه چِت کِردِن» تو کی‌ می‌توانی ۷ تا ۸ ساعت سرپا باشی برای یک کراتین مو و ۹ تا ۱۰ ساعت سرپا باشی برای یک آمبره واقعا در توان خیلی‌ها نیست مخصوصا با عوارض بعدش و این جمله‌ی «مَگَه چِت کِرِدن» برای ما باری از خستگی و هزینه‌ی مواد است و هزینه‌ای که بعدها باید برای درمانمان استفاده کنیم و ستون فقراتی که از حالت صاف و مستقیم بودن به حالت موج دریا رسیده باشد.»

آنها ادامه می‌دهند: «مردها کلا با یک زن سروکار دارند و همان هم از پسش برنمی‌آیند ولی ما آرایشگرها با یک عالمه خانم سروکار داریم که خیلی سخت است، چون که سلیقه‌ی آنها متفاوت و گسترده است و ما باید با همه نوع سلیقه و رفتار کنار بیاییم.»

یکی از آرزوهای آنها این است که امیدوارند بعد از پایان درس و دانشگاه یک کلینیک درمانی- زیبایی – آرایشی تاسیس کنند و همگی با هم‌کلاسی هایشان در کنار هم کنند. آرزویی که رسیدن به آن خیلی هم سخت به نظر نمی‌رسد تا دوست‌هایی که در دانشگاه شکل گرفته است در یک محیط کاری مستحکم شود.