هفتبرکه – اسماعیل فقیهی: «…از کلمات تکه تکه شده، اصطلاحات ناتمام، گفتگوهای در حال عبور؛ چیزهای با ارزشی یاد گرفتم که در هیچ کتابی تا به حال نیامده است» از متن کتاب «یادداشتهای یک پزشک جوان» نوشته شده در سال ۱۹۲۵ اثر «میخائیل بولگاکف» (۱۸۹۱- ۱۹۴۰)
شاید بولگاکوف را با کتابهای «مرشد و مارگارتا» و «دل سگ» بشناسید؛ کتابهایی سوریال و فانتزی در دنیایی تاریک و معمولی. اما کتاب «یادداشتهای یک پزشک جوان» مجموعه خاطرات گسستهی پزشکی است که به محض فارغالتحصیل شدن به دهکدهی دور و سردی فرستاده میشود تا جایگزین پزشک ماهر آنجا شود.
نکتهی قابل ذکر این کتاب، فاصله گرفتن نویسنده از سبک کتابهای موفقش است. «یادداشتها» کتابی کاملا واقعگرایانه و جدا از هر گونه عناصر خیالی است. شاید نویسنده میخواهد قدرت قلمش را به رخ بکشد یا تلاشی کرده برای امتحان کردن سبکی بر خلاف کتابهای معروفش اما هر چه هست، نتیجهی نهایی مجموعهای از داستانهای مرتبط است که خواننده را با کنکاش در شخصیت آدمهای مستاصل و شکافتن زخمهایشان، آنچنان مسحور خود میکند که به راحتی رنجی که در طول داستان جریان دارد را با پوست و استخوان حس میکند.
این نزدیکی نویسنده به راوی داستان از تحصیلات پزشکی بولگاکوف نشأت میگیرد. او پس از دبیرستان از سن ۱۸ سالگی تا ۲۵سالگی در دانشکده پزشکی ارتش تحصیل کرده است و بعد از آن به روستای کوچکی فرستاده میشود که شخصیت اصلی داستان نیز دقیقا از همین سن وارد دنیای خارج از دانشکده پزشکی میشود. این پیشینهی پزشکی اوست که به خواننده میفهماند یک پزشک بیتجربه در هنگام یک عمل سخت، چه حسی دارد و به چه فکر میکند.
مشخص نیست که این یادداشتها براساس وقایع حقیقی هستند یا زاییدهی تخیلات نویسنده اما برای یک خوانندهی حرفهای که هدفش لذت بردن از ادبیات است، اهمیت چندانی ندارد؛ هر چند وقایع چنان واقعی هستند که خواننده خود را به خوبی به جای پزشک میبیند و تمامی استیصالهایش از شکست و سرخوشیهایش بعد از یک عمل موفق را تجربه میکند.
اگر به دنبال خواندن یک کتاب خوب کمحجم یا یک کتاب صوتی تقریبا یکساعته میگردید، این اثر هنری میتواند جواب خوبی باشد. بر اساس این سری داستانها، سریال کوتاه تحسینشدهای به همین نام در سال ۲۰۱۲ ساخته شده که «دَنیل رَدکلیف» نقش دکتر جوان را بازی میکند. اگر حوصلهی خواندن کتاب را ندارید، این سریال کوتاه را از دست ندهید!