هفتبرکه – سمیه کشوری: کینگزلی آمیس Kingsley Amis شاعر، نویسنده، منتقد و معلم اهل انگلستان بود. او بیست رمان، شش جلد دیوان شعر و تعداد زیادی داستان کوتاه و نمایشنامهی رادیویی و تلویزیونی نوشت. به قول زندگینامهنویس انگلیسی، زاچلی لیدر، «آمیس طنزپردازترین نویسندهی انگلیسیزبان نیمهی دوم قرن بیستم بود.» در سال ۲۰۰۸ روزنامهی تایمز او را جزو پنجاه نویسندهی برتر انگلیسیزبان معرفی کرد. آمیس طی سالهای مختلف (۱۹۷۴-۱۹۷۸) نامزد جایزه بوکر شد و سرانجام در سال ۱۹۸۶ این جایزه را از آن خود کرد. از کتابهای معروف او میتوان به کتاب «توهم عزیز» اشاره کرد.
کتاب «توهم عزیز» از دو جهت قابل بررسی است: یک) سبک انتقادی و در ادامه، تفکر انتقادی آمیخته با زبانی طنزآلود؛ دو) نوع پرداخت داستانی آن.
سبک انتقادی و در ادامه، تفکر انتقادی آمیخته با زبانی طنزآلود
«توهم عزیز» قصهی شاعری است که دیگر نمیخواهد شعر بگوید. شاعری که خودش را به سکوت فرا خوانده است با اینکه مالامال از حرف است. حالا سوال این است که چرا دیگر نمیخواهد شعر بسراید؟
داستان بلند «توهم عزیز» با آنکه از زبان طنز بیبهره نیست، اما سبک انتقادی آن نمود و ظهور بیشتری دارد، گویی موقعیتی است که نویسندهی اثر نیز در طول حیاتش تجربه کرده است، و همان را هم به باد استهزا و انتقاد میگیرد. سبکشناسی انتقادی به عنوان سیستم یا نظامی فکری مختصات و ویژگیهای خاص یک اثر ادبی را که با فرایندهای اجتماعی سلطه و قدرت مرتبط هستند مورد واکاوی قرار میدهند. بدین ترتیب متن در ارتباطی تنگاتنگ با بافت موقعیتی اجتماع بررسی میشود. اثر ادبی برساختهی مناسبات جامعه است و گاه آن را تثبیت مینماید و گاهی نیز در جهت نفی و دگرگونی آن گام برمیدارد.
تفکر انتقادی (که از آن با عنوان سنجشگرانهاندیشی نیز یاد میشود) اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق استدلالهایی است که آن حرفها به کمک آنها خود را استوار جلوه میدهند. انتقاد به معنای سنجیدن است نه ایراد گرفت. غرغر کردن، بهانه گرفتن، عیبجویی و بدخویی را نباید به عنوان تفکر انتقادی در نظر گرفت.
در این اثر، خبرنگاری برای مصاحبه به خانهی شاعری میرود و داستان از همانجا شروع میشود. برای خانم خبرنگار این شاعر هم مثل تمام کسانی است که با آنها مصاحبه کرده ولی در این مورد اتفاق عجیبی میافتد و آن صداقت بیحد و مرز این آدم است. «ادوارد آرتور پاتر»، شاعر مورد نظر، به خانم خبرنگار میگوید که دیگر قصد ندارد از این به بعد شعری بگوید. تیتر خبری پرسروصدایی که میتواند روزنامه را یک سر و گردن بین رقیبانش بالا ببرد.
مصاحبه چاپ میشود و خبر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. اما کمی بعد اتفاق عجیب دیگری میافتد. این آقای شاعر دفتر شعری چاپ میکند و جامعه برایش مراسم تجلیل میگیرد. خانم خبرنگار هم دعوت میشود، ولی خانم خبرنگار تعجب نمیکند چون از قصدِ شاعر آگاه است. میداند شاعر برای تفهیم حرفش دست به کار شده تا چیزی را به جهان بفهماند.
داستان «توهم عزیز» به شخصیت شاعر میپردازد و اینکه تعاریف و ارزشها در جهان تغییر کرده، و برای همین گوشهنشینی برایش سود بیشتری دارد تا زیستن در جهانی که از اندیشه و مفاهیم تهی شده است و از طرف دیگر یک سوال بنیادی دارد، اینکه چرا جامعه به او واقعیت را نمیگوید. وقتی شعرهایش از معنی تهی است، چرا همچنان به شاعر توجه میشود نه شعر یا متن؟ این سخنی است که نویسنده قصد دارد بگوید و وقتی شنیده نمیشود خودش وارد عمل میشود و با یک واکنش زیرکانه دست به اجرای نمایشش میزند، بدون اینکه عواقب بعد آن برای شاعر مهم باشد.
نویسنده برای استحکام زبان طنز آمیخته به تلخی، از شخصیت دیگری استفاده میکند که کارش عکاسی است. شخصی که با خانم خبرنگار به منزل شاعر میرود تا به قولی به خبرنگار کمک کند «سر و ته کار را بزند». عکاس برای هیچ چیزی احترام خاصی قائل نیست ولی از جایی به بعد شاعر برایش قابل احترام و در همان حال قابل کشف میشود.
نوع پرداخت داستانی اثر
داستان در دستهی «کلاسیک مدرن» جای میگیرد. شاید ترکیب کلاسیک و مدرن کمی با خودش تناقض همراه داشته باشد اما در واقعیت چنین نیست. تعریفهای زیادی برای توضیح کتابهای کلاسیک مدرن ارائه شده ولی شاید این تعریف کاملتر باشد؛ کلاسیکهای مدرن کتابهایی هستند که بزرگ و شاهکارند و احتمالاً روزی جز کتابهای کلاسیک طبقهبندی میشوند ولی هنوز خیلی زود است تا آنها را کلاسیک بدانیم. ما فقط حدس میزنیم که این کتابها روزی جزو شاهکارهای ادبی میشوند ولی زمان این موضوع را باید اثبات کند. اگرچه خیلی از این کتابها در زمان خودشان هم به نوعی شاهکار محسوب میشوند ولی گویی کلاسیکهایی هستند که در زمانهی ما نوشته میشوند. بنابراین عنصر زمان باید تصمیم گیرنده باشد.
نویسنده در کتاب «توهم عزیز» برای پرداخت داستان انتقادی خود از روش مصاحبه استفاده کرده است. به عبارت دیگر بیشتر بار داستان بر روی دیالوگهای بین شاعر و خبرنگار و در جایی بین خبرنگار و عکاس میگردد. به عبارتی شاید بتوان گفت داستان دیالوگمحور است. اما گاهی همان دیالوگها مخاطب را به مکث و سکوت طولانی دعوت میکند تا دربارهی آنچه گفته شده فکر کند و خودش را محک بزند. آیا ما حاضریم در همچین موقعیتی با واقعیتِ خودمان روبرو شویم؟
در پایان مصاحبه، شاعر آخرین شعرش را به خانمِ خبرنگار هدیه میدهد، هدیهای که به خاطر صداقتش به او داده میشود. شعری که در نهایت هم متولد نمیشود و در صندوقچهی خاطرات خانمِ خبرنگار میماند.
این کتاب در قطع جیبی توسط مرضیه خسروی ترجمه شده است. علاوهبراین، کتاب صوتی این رمان را میتوانید در پایگاه کتاب گویا ایرانصدا به صورت رایگان بشنوید.