هفتبرکه: تصویر خشونت و دورویی جامعهی مدرن در «خدای کشتار»، نمایشنامهی بحثبرانگیز و تاریک یاسمینا رضا، موضوع جلسهی بیست و دوم تماشا بود. این نمایش ساختهی علیرضا کوشک جلالی، با حضور فرزاد قناعتپور، عضو هیات نظارت انجمن نمایش لار، چهارشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۱ در موسسه هفتبرکه گراش پخش و به بحث و بررسی گذاشته شد.
از نمایشنامهی «خدای کشتار»، نوشتهی یاسمینا رضا، نویسندهی معاصر فرانسوی، تاکنون اقتباسهای متعدد و موفقی تولید شده است، از جمله نمایش دیگری در ایران با کارگردانی علی سرابی، و فیلمی ساختهی رومن پولانسکی در سال ۲۰۱۱. این نمایشنامه را علیرضا کوشک جلالی در سال ۱۳۹۱ در سالن اصلی تئاتر شهر تهران به روی صحنه برده بود. همین نسخه در جلسهی تماشا پخش و نقد و بررسی شد.
فرزاد قناعتپور، مهمان جلسه، در ابتدای صحبتش تاکید کرد: «علاقهی من کارهای کوتاهتر و مبتنی بر حرکت است. این نمایش هم به نظر من میتوانست کوتاهتر باشد.» او با پیش کشیدن بحثی در مورد تفاوت موضوع و درونمایه، اظهار کرد: «درونمایهی این نمایش، نقد جنبههای مخرب زندگی مدرن و روابط آدمهاست. این درونمایه اینقدر آشکار و روشن تصویر میشد که نیاز به بحث نیست و راحت میشود آن را درک کرد. چیزی که نمایش را از رکود در میآورد، طنزی بود که به اجرا تزریق شده بود.»
قناعتپور در مورد بازی بازیگرها نیز گفت: «بازیها خوب بود، حتی جاهایی که نمایش از ریتم میافتاد. هرچند من معتقدم نباید ریتم اینقدر تند میشد. اگه قرار بود چهرهی دموکراتیک و متمدن یواشیواش به خشونت کشیده شود، باید ریتم نمایش این را نشان میداد. خیلی جاها همهمهها باعث خستگی میشد، ولی میتوان این را نشانهای برای تماشاگر در نظر گرفت.»
مسعود غفوری در مورد ریتم نمایش با قناعتپور موافق بود: «نمایشنامه کاملا کلاسیک نوشته شده است و در سه بخش به صورت آرامآرام اوج میگیرد و به آشوب میرسد. اما متاسفانه در اجرای نمایش، این ریتم از ابتدا سریع و چالشی است و تا پایان نمایش، نفس بازیگر و تماشاگر را میبُرد و یکنواخت میشود.»
حوریه رحمانیان نیز در مورد درونمایه این اثر گفت: «درونمایه اثر، برگشتن به اخلاق و رفتار بدوی در عین تمدن بود. اینکه در موقعیتهای خاص، رفتار آدمها به همان بدویت برمیگردد.» محمدامین حیدری «تظاهر به صلحجویی» را درونمایه اثر دانست. مریم محمودی نیز این تظاهر را همهگیر توصیف کرد.
محمد خواجهپور اعتقاد داشت سوال نمایش این بود که چه چیزی جامعه انسانی را شکل میدهد و آدمها را کنار هم قرار میدهد: «قانون، عرفهای اجتماعی و اخلاق، هر کدام دقیق بررسی و به نقد کشیده میشد تا در نهایت نقد صریحی بر روابط انسانی و شکلگیری جامعه مطرح شود.
خواجهپور ویژگی کارهای یاسمینا رضا را این میداند که محدود به یک جامعه نیست: «رضا نمایشنامههای فلسفی مینویسد، از این جنبه که سوال مطرح میکند و ضرورتا به دنبال جواب نیست. این طرح سوال است که ما را به چالش میکشد. سوالی که در این نمایشنامه مطرح میشود این است که خشونت چیست. این سوال در قالب یک درام گفتگومحور مطرح میشود. قدرت نویسنده در همین سادگیِ طرح مساله است. رضا نشان میدهد که حتی همین دروغها و تعارفها هم یک فرم از خشونت اجتماعی است. خلاصه او انواع و اقسام خشونتها را در نمایشنامه آورده بود.»
غفوری هم اعتقاد داشت که هر کدام از شخصیتهای نمایش را میتوان نمایندهی یکی از ساحتهای جامعهی انسانی در نظر گرفت: «نویسنده سعی کرده است نمایندگانی برای قانون، اقتصاد، علم و خانواده در نمایش قرار دهد تا نشان دهد چطور این ساحتهای وجود انسانی، گرفتار تناقض و سوء تفاهم میشوند. دیدگاهی که در نمایش غالب میشود، دیدگاهی بسیار تاریک و بدبینانه نسبت به جامعه و حتی ذات بشر است. دیدگاهی که دروغ، دورویی، خشونت و کشتار را خصوصیات تعیینکنندهی ذات بشر معرفی میکند. تمام تمدن بشری هم فقط یک لایهی نازک برای پوشاندن این خشونت است؛ خشونتی که با هر بهانهای در هر جایی ممکن است سرباز کند.»
بخش دوم صحبتهای قناعتپور به جریان پستمدرنیسم در ادبیات و هنر اختصاص داشت. او پس از مروری بر این جریان، به نمایش برگشت و گفت: «از آنجا که زبان قاعدتا اعتباری است، منشا بسیاری از نافهمیها و سوتفاهمها هم است. این زبان را در طول تاریخ، اقتدار انسانها نوشته است. باید چکار کنیم که نجات پیدا کنیم؟ باید برگردیم به منشا چیزی که زبان از آن شکل گرفته. به اصل آن چیزها. به اکت و زندگی ما. ما قبل از این که کلمهی لبخند را خلق کنیم، خندیدهایم. قبل از که کلمهی وحشت را خلق کنیم، وحشت کردهایم. زبان باعث شده است که ما نتوانیم کنشهای هم درک کنیم. همهاش از زبان استفاده کردیم به جای اینکه اصل را درک کنیم. اگر بتوانیم رفتارهای همدیگر را درک کنیم و دانش حرکتشناسی داشته باشیم، ارتباطهای بهتری شکل میگیرد.»
خبرهای دیگر جلسات تماشا را در این صفحه بخوانید.